بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زندگی در پیش رو | صفحه ۶ | طاقچه
کتاب زندگی در پیش رو اثر رومن  گاری

بریده‌هایی از کتاب زندگی در پیش رو

نویسنده:رومن گاری
انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۴.۱از ۶۶ رأی
۴٫۱
(۶۶)
«وقتی می‌ترسم، خودم را این‌جا قایم می‌کنم.» «رُزا خانم ترس از چی؟» «مومو، ترسیدن دلیل نمی‌خواهد.» این حرف را هرگز فراموش نمی‌کنم، چون درست‌ترین چیزی بود که به عمرم شنیده بودم.
نیلوفر معتبر
خوابیدیم اما خواب راحتِ بی‌گناهان به سراغمان نیامد. خیلی در این‌باره فکر کردم و فکر می‌کنم که آقای هامیل در گفتنِ آن حرف اشتباه کرده. فکر می‌کنم این گناهکارانند که راحت می‌خوابند، چون چیزی حالیشان نیست و برعکس، بی‌گناهان نمی‌توانند حتا یک لحظه چشم روی هم بگذارند، چون نگران همه‌چیز هستند. اگر غیر از این بود، بی‌گناه نمی‌شدند.
نیلوفر معتبر
البته او هرگز نمی‌توانست کاملاً آسوده‌خاطر باشد چون برای آسودگی کامل باید می‌مرد. در زندگی همیشه وحشت وجود دارد.
نیلوفر معتبر
وقتی گردش می‌بردمش، حس می‌کردم کسی هستم، چون تنها کسی بودم که او در دنیا داشت.
نیلوفر معتبر
فکر می‌کنم این گناهکارانند که راحت می‌خوابند، چون چیزی حالیشان نیست و برعکس، بی‌گناهان نمی‌توانند حتا یک لحظه چشم روی هم بگذارند، چون نگران همه‌چیز هستند. اگر غیر از این بود، بی‌گناه نمی‌شدند.
milmahd
آدم‌ها همیشه وقتی حس می‌کنند بچه‌ای هنوز به سنی نرسیده که بتواند لات باشد، احساس راحتی می‌کنند.
مرتضی بهرامیان
خوابیدیم اما خواب راحتِ بی‌گناهان به سراغمان نیامد. خیلی در این‌باره فکر کردم و فکر می‌کنم که آقای هامیل در گفتنِ آن حرف اشتباه کرده. فکر می‌کنم این گناهکارانند که راحت می‌خوابند، چون چیزی حالیشان نیست و برعکس، بی‌گناهان نمی‌توانند حتا یک لحظه چشم روی هم بگذارند، چون نگران همه‌چیز هستند. اگر غیر از این بود، بی‌گناه نمی‌شدند.
مرتضی بهرامیان
اسم من محمد است اما همه برای این که سن مرا کوچک‌تر کنند، مومو صدایم می‌زنند. «... شصت سال پیش که جوان بودم، با زن جوانی آشنا شدم. او مرا دوست داشت، من هم دوستش داشتم. هشت ماه گذشت و بعد، خانه‌اش را عوض کرد. حالا که شصت سال گذشته، هنوز هم به یادش هستم. بهش گفتم: فراموشت نمی‌کنم. سال‌ها گذشت و فراموشش نکردم. گاهی اوقات ترس برم می‌داشت چون هنوز زندگی درازی در پیش داشتم، و چطور می‌توانستم به خودم، به خودِ بیچاره‌ام، اطمینان بدهم در حالی که مدادپاک‌کن به دستِ خداست؟ اما حالا، آرامم. دیگر جمیله را فراموش نمی‌کنم. وقت زیادی باقی نمانده. پیش از این که فراموشش کنم می‌میرم.»
مجید
آدم هیچ‌وقت برای هیچ‌چیز خیلی جوان نیست
pejman
«رُزا خانم ترس از چی؟» «مومو، ترسیدن دلیل نمی‌خواهد.»
pejman

حجم

۱۷۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۳۱ صفحه

حجم

۱۷۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۳۱ صفحه

قیمت:
۱۱۵,۵۰۰
۹۲,۴۰۰
۲۰%
تومان