بریدههایی از کتاب ارتداد
۴٫۱
(۳۰۳)
انسان شهر را میسازد ولی سپس این شهر است که مثل موجودی زنده به انسان هجوم میآورد و انسان را به شکل دلخواهش درمیآورد. و مگر آنها که در برابر نیروی عظیم شهر و ماشین میایستند تا کی و تا کجا توان مقاومت دارند؟ مقاومتها «بهتدریج» میشکند؛ «بهتدریج»؛ در باتلاق ساکت و بیصدای استدراج. شهرْ ظرف استدراج است. «تدریج» چه خلقت دهشتآور و پیچیدهای است! خداوند میتوانست تدریج را نیافریند ولی آفرید. تدریج جلوهٔ مکر خداست و خداوند بهترین و سریعترین مکّار است. سریعترین است یعنی مکر هر مکّار دیگری در نقشهٔ مکر الهی جا میگیرد و به ضدّ خودش تبدیل میشود.
molkeiran
تردید هیچگاه برای همیشه گورش را گم نمیکند. تردید میرود و میآید. شاید هیچ یقینی نباشد که خالص و نیالوده به تردید بماند. ایمان و تردید همسایهاند. تنه به تنهٔ هم میزنند و برای خود جا باز میکنند.
عشق کتاب
باید همواره از باورهایمان غبارزدایی کنیم تا زانوهایمان سست نشود. گاهی خطاهای ریز، باورسوز میشود، آرامآرام و بهتدریج، لرزشهای کوچک در طول زمان به ارتعاشی عظیم مبدل میشود، که صخرههای مغرور مستحکم را میلرزاند و میشکافد.
🌱ehsan
از آنچه بهتدریج رخ میدهد بترس؛ فاصلههای تدریجی، لرزشهای تدریجی، سستیهای تدریجی، ‘شدن’های تدریجی؛ این تدریجیها صدای پای ارتداد است و بریدن از حق!
amiryousefi_98
آنوقتها نمیدانستم نباید هیچ مسئلهای را به حال خودش رها کرد. هیچ مسئلهای خودبهخود حل نمیشود. باید با مسئله کلنجار رفت. باید خستهاش کرد. هیچ تغییری اول به چشم نمیآید، ولی بعدتر، زمانی که به نشانیِ همیشگی میروی تا دوستی را ببینی، عمارتها و کوچهها و سنگفرشهای جدید به تو میگویند که راه را اشتباه آمدهای.
العبد
انسان چون انتخاب میکند، انسان است. انتخاب میکند و بر انتخابش پای میفشارد. پای فشردن بر انتخابی که آزادانه باشد تحسینبرانگیز است. اما چه بسیار که انتخابی ظاهراً آزادانه، محصول سلسلهای از علل ناپیدای احساسی و روانی است.
raza
تو همیشه کمحرف بودی؛ از همان اول. از همان حادثهٔ شگفت عشق، زیر پلچوبی. همانوقت هم ترجیح دادی به جای حرف زدن سر تکان دهی تا من همیشه از اینکه بخواهی حرف بزنی، ذوقزده باشم.
همچنان خواهم خواند...
آنوقتها نمیدانستم نباید هیچ مسئلهای را به حال خودش رها کرد.
Hamed Khajeh
خداوند فراموشی را خلق کرد تا رنجها خاطره نشوند بلکه در ظلمت عدم فروروند و جای خود را به آرامش بدهند. اما نباید خاطرات را مخدوش کرد. با مخدوش شدن گذشته، آیندهای وجود نخواهد داشت. آینده درختی است که در باغ گذشته میروید و ثمر میدهد.
حسن
همه در چرتاند و در حرارت شهوت و خلسه و سُکر شراب. تهرانی که من بعد از پانزده سال میبینم همان رؤیای اسرائیلی فرح است. هرچه صدای قهقهه و بدمستی بلندتر باشد، صدای قاروقور شکمهای گرسنه کمتر شنیده میشود.»
محمد
شیفتگی، هوسِ نورستهٔ ناپایدارِ قلب یک نوجوان تازه به بلوغ رسیده نیست؛ شیفتگی میوهٔ شناخت است و آن که شیفته میشود، به درک متعالیتری از محتویات عالم نایل شده است.
محمد
انتخابْ پدیدهٔ پیچیدهای است. انسان چون انتخاب میکند، انسان است. انتخاب میکند و بر انتخابش پای میفشارد. پای فشردن بر انتخابی که آزادانه باشد تحسینبرانگیز است. اما چه بسیار که انتخابی ظاهراً آزادانه، محصول سلسلهای از علل ناپیدای احساسی و روانی است
عشق کتاب
- شک هم مخلوق خداست، یونس؟!
- بیشک!
- چرا خدا شک را خلق کرده؟
- چون یقین را هم خلق کرده و یقین بدون شک بیمعناست.
عشق کتاب
به بچهها میگویند که کردستان و آذربایجان و خوزستان و بلوچستان در گذشتهٔ نزدیک استانهای ایران بودهاند؟
مینا
هرچه صدای قهقهه و بدمستی بلندتر باشد، صدای قاروقور شکمهای گرسنه کمتر شنیده میشود.
مینا
دوست دارم خاطرات خوشم با او را به یادش بیاورم. این بخشی از روش من برای مبارزه با یکنواخت شدن زندگی است
عشق کتاب
تاریخ خیلی هم تنبل نیست. پدیدهها سریعتر از تصور ما رخ میدهند.
امیرحسینم
- یونس، عشق مهمتر است یا معشوق؟
- عشق مهمتر است، دریا! فراق معشوقْ طاقتسوز و جانکاه است ولی فقدان عشقْ مرگ است. عاشق بدون معشوق میسوزد و عاشقتر میشود، اما بدون عشقْ حیاتی نیست که دربارهٔ چیستی آن حُکمی بکنیم.
🌱ehsan
لحظهها ظرف تحقق ارادهٔ الهیاند. او تکلم میکند و آنچه باید بشود، میشود؛ در هر نقطه از زمین، در هر نقطه از زمان، در هر نقطه از آفرینش.
ح.غ
گمکرده معشوقْ فاقد همهچیز است؛
ح.غ
حجم
۲۰۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۰۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰۵۰%
تومان