بریدههایی از کتاب ارتداد
۴٫۱
(۳۰۳)
با طلوع چشمهایت روزِ من آغاز میشود.
همچنان خواهم خواند...
مقیاس تحقق وعدههای الهی عُمر کوتاه یک نسل نیست، کل تاریخ است.
Hamed Khajeh
ما در ظاهر کم و کوچکیم ولی برای بزرگیِ ما همین بس که ادامهٔ نهضت حضرت روحاللهایم.
Hamed Khajeh
چه خوب میفهمیدی، دریا! خوفْ خفّت میآورد.
Hamed Khajeh
«هرچه هست، ابتلاء توست و تو نمیتوانی و نخواهی توانست از ابتلا رها شوی؛ نه تو و نه هیچکس دیگر. ابتلا قوت غالب بشر است و هر کس از این قوت بیبهره شود، از آدمی میمیرد و به حیوان سرمیزند. بلای خود را در آغوش بگیر و بفشار؛ آنگونه که با آن درهم بیامیزی. او از آنِ توست و تو از آنِ او. و این مقام رضاست.»
Hamed Khajeh
انسان، اگر واقعاً انسان باشد، به خانه نیاز دارد نه فقط به خوابگاه یا سرپناه که او را از باد و باران و سرما و گرما پناه دهد. انسان به خانه نیاز دارد و خانه جایی است که تن میآساید و روح به سکون میرسد.
Hamed Khajeh
ایمان کافی نیست. تنها ایمانی باقی میماند که با کفر به طاغوت همراه باشد
Hamed Khajeh
بلا را ما انتخاب نمیکنیم. بلا غالباً خودش سرزده میآید و ماهیچههای کرخت و خوابآلود تاریخ را به تحرک وامیدارد. بلا میآید تا تاریخ زخم بستر نگیرد. دقیقاً لحظهای که همگان در شهری پرپیچوخم و خاموش گموگور شدهاند و بیمقصد به دیوارهای بلند روزمرگی میخورند، فتنهای جرقه میزند و «وقت» و هنگامهای تجلی میکند تا چشمها برای لحظاتی مبدأ و مقصد را ببینند و راه را از سر بگیرند. فتنه ترفند خداوند است برای ورق زدن تاریخ، برای زیرورو کردن همه چیز، از ارباب و رعیت، ظالم و مظلوم، گمراه و هدایتشده، دارا و ندار، غمگین و سرخوش، نگران و امیدوار.
Hrays
زمان، هولانگیز و بیملاحظه، به جلو میخزد و این ناتوانیِ بزرگی است که نمیتوانیم به عقب بازگردیم تا جلوی حادثهای را بگیریم یا آن را به شکل دیگری رقم بزنیم. زمان مانند دو دست قدرتمند ما را به جلو هل میدهد و گاهی ما را میان حادثهای ناشناخته پرتاب میکند.
Hamed Khajeh
گاهی که منطقی بر منطق دیگر نمیچربد و استدلالی قدرت کوبیدن استدلال دیگر را ندارد، انگیزههای تاریخی تعیینکننده میشود.
Hamed Khajeh
شکِ بعد از یقین صدچندان مخوفتر از شکِ پیش از یقین است. شک پیش از یقین به جلو میراند و شک پس از یقین زمینگیر میکند.
Hamed Khajeh
آدمها گاهی در مسیری طولانی، مقصد را فراموش میکنند.
Hamed Khajeh
این خواست امام بوده؛ انقلابی متکی به آگاهی و ارادهٔ عمومی.
Hamed Khajeh
توقف به طور فزاینده خود را بازتولید میکند. در توقف، رسوب میکنیم، بوی کهنگی و ماندگی میگیریم. انسان متوقف یعنی مرده؛ حرکتِ متوقف یعنی سکون؛ مبارزهٔ متوقف یعنی سازش. مردم باید دوباره گرمای حیات نهضت و مبارزه را حس کنند. آنوقت زانوهایشان جان میگیرد و برمیخیزند.
Hamed Khajeh
و من به این میاندیشم که چرا در دامنهٔ ابَرانسانها گاهی کوتاهقامتان بیمایهای فرصت پیدا میکنند که همچون کیسههای سنگین خاک، مانع اوج گرفتن و پرواز کردن شوند.
Hamed Khajeh
سکوت به معنای آرامش نیست. سکوت گاهی خیز برداشتن برای پریدن و نفس گرفتن برای فریاد کشیدن است. این وضع نمیتواند پایدار باشد.
Hamed Khajeh
خستگی، حتی از استبداد هم وحشتناکتر است. خستگی، تن دادن است، پذیرفتن است، کوتاه آمدن است. کوتاه آمدن وحشتناک است.
Hamed Khajeh
برخی عشق را چنگکی میدانند که نیازهای تنشان را به آن بیاویزند. لحظهای را که نیاز غلیان میکند حادثهٔ عشق مینامند و آن را با تمنا میجویند و آنگاه که نیاز فروکش کرد، عشق را از یاد میبرند. عشق محصول انس است و بعد از نیاز تن و در غیاب آن آغاز میشود.
Hamed Khajeh
از آنچه بهتدریج رخ میدهد بترسید؛ فاصلههای تدریجی، لرزشهای تدریجی، سستیهای تدریجی، «شدن» های تدریجی! از تدریج بیش از شوک بهراسید.
Hamed Khajeh
یونس، عشق مهمتر است یا معشوق؟
- عشق مهمتر است، دریا! فراق معشوقْ طاقتسوز و جانکاه است ولی فقدان عشقْ مرگ است. عاشق بدون معشوق میسوزد و عاشقتر میشود، اما بدون عشقْ حیاتی نیست که دربارهٔ چیستی آن حُکمی بکنیم.
مبینآ☁
حجم
۲۰۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۰۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰۵۰%
تومان