بریدههایی از کتاب ارتداد
۴٫۱
(۳۰۴)
او به سکوت حساس بود و من به صدای بلند؛ و این همان تفاوت زیستن در یک شهر شلوغ و یک محلهٔ آرام در همسایگیِ دریاست.
Hamed Khajeh
مراقب باشید به بیرون پرتاب نشوید! پرتابشدگی دقیقاً آن زمانی رخ میدهد که به چرخش این چرخ عادت میکنید و تفاوت لحظهها و رخدادهایش برایتان رنگ میبازد. آنگاه به لشکر عادتکنندگان میپیوندید و آن درخشش ناگهانی در متن لحظهها از چشمهایتان پنهان میماند. خداوند بزرگترین امکان تغییر را در همین لحظههای بهظاهر معمولی پنهان کرده است. دست دراز کنید و آنها را بگیرید و خود را به آنها بیاویزید و چه بسیار درخشندگیهای بیبازگشتی که در تاریکی لحظههای گذرنده پنهان ماندند
H.H.
به خاطر دارم که سید یک بار گفته بود ماجرای نوح نبی حجت را بر ما تمام میکند. هزار سال دعوت بینتیجه فقط برای خالص کردن مؤمنانی که لبیک گفته بودند. بلای نوح چنان به درازا کشید که جز تعدادی مؤمن پاک و پاکباخته نماندند. گویی خدا عمداً تلهٔ ابتلا و صحنهٔ امتحان را کش میدهد و راه را چنان میپیچاند که گروهی سرگیجه بگیرند و در راه بنشینند...
Bany_adam
خداوند فراموشی را خلق کرد تا رنجها خاطره نشوند بلکه در ظلمت عدم فروروند و جای خود را به آرامش بدهند. اما نباید خاطرات را مخدوش کرد. با مخدوش شدن گذشته، آیندهای وجود نخواهد داشت. آینده درختی است که در باغ گذشته میروید و ثمر میدهد.
H.H.
هر حرکتی از هر توقفی بهتر است. توقف به طور فزاینده خود را بازتولید میکند. در توقف، رسوب میکنیم، بوی کهنگی و ماندگی میگیریم. انسان متوقف یعنی مرده؛ حرکتِ متوقف یعنی سکون؛ مبارزهٔ متوقف یعنی سازش.
H.H.
سکوت به معنای آرامش نیست. سکوت گاهی خیز برداشتن برای پریدن و نفس گرفتن برای فریاد کشیدن است.
H.H.
چیزهایی هست که میتواند چشمهٔ انقلاب انفسی را بخشکاند و هر ارادهٔ معطوف به دیگرگونخواهی عمیقی را عقیم کند.
H.H.
احمد، این آینده اگر خیلی دور باشد، برای همهچیز دیر میشود. آدمها گاهی در مسیری طولانی، مقصد را فراموش میکنند.
- گمان کنم برای این یکی چارهای نداریم. این دیگر خواست خداست. به خاطر دارم که سید یک بار گفته بود ماجرای نوح نبی حجت را بر ما تمام میکند. هزار سال دعوت بینتیجه فقط برای خالص کردن مؤمنانی که لبیک گفته بودند. بلای نوح چنان به درازا کشید که جز تعدادی مؤمن پاک و پاکباخته نماندند. گویی خدا عمداً تلهٔ ابتلا و صحنهٔ امتحان را کش میدهد و راه را چنان میپیچاند که گروهی سرگیجه بگیرند و در راه بنشینند...
M.M
آنجا، بیرون از خانه، که جوبها پر از حشره و خیابانها پر از سگ و دیوارها پر از عکسهای مستهجن و میدانها پر از لات مست و پاسبانها و گاردیهای مزاحم است، و ناامنی و تهاجم و فحشا درهم میلولند، کشف خوشبختی کار سختی است.
Fatima 89
تنها ایمانی باقی میماند که با کفر به طاغوت همراه باشد. کسی که به امام حق ایمان بیاورد ولی به امام طاغوت کافر نشده باشد، دستآخر زمینگیر میشود.
Fatima 89
برخیز. باید به پشتبام برویم و الله اکبر بگوییم و شکل حادثه را عوض کنیم.
zahra
شیفتگی، هوسِ نورستهٔ ناپایدارِ قلب یک نوجوان تازه به بلوغ رسیده نیست؛ شیفتگی میوهٔ شناخت است و آن که شیفته میشود، به درک متعالیتری از محتویات عالم نایل شده است.
Fatima 89
تو تنها آرزوی بربادنرفتهٔ منی، تنها رودِ خشکنشده، تنها درختِ تبرنخورده، تنها شهرِ ویراننشده، تنها سیبِ کِرمنخورده، تنها باغِ مریضنشده...
نینا خانوم
ماجرای نوح نبی حجت را بر ما تمام میکند. هزار سال دعوت بینتیجه فقط برای خالص کردن مؤمنانی که لبیک گفته بودند. بلای نوح چنان به درازا کشید که جز تعدادی مؤمن پاک و پاکباخته نماندند. گویی خدا عمداً تلهٔ ابتلا و صحنهٔ امتحان را کش میدهد و راه را چنان میپیچاند که گروهی سرگیجه بگیرند و در راه بنشینند...
Amir
اگر انقلاب در بیستودو بهمن پنجاهوهفت سرکوب نمیشد، تازه اول ابتلاء قوم بود. در هر روزِ پس از انقلاب دعوتی نهفته بود که انتظار پاسخی از جانب مردم را میکشید. بیعت با پیشوا، قدم گذاشتن در راه جدیدی است دشوارتر از اصل انقلاب. راهی که گامبهگامش آبستن فتنه و ابتلاست. چه بسیار اقوامی که نخست بیعت کردند و سپس در راه زمینگیر شدند. مردمان در پذیرش دعوت حق آزادند اما آنگاه که با اختیار بیعت کردند، بیعت شکستن و راه کج کردن، بدون مکافات نخواهد ماند. شاید رمزِ تکرار چندینبارهٔ سرنوشت بنیاسرائیل در قرآن همین باشد. چون قوم موسی تنها قومی بودند که به پیشوایشان لبیک گفتند و پا در راه گذاشتند. آنوقت ابتلائات از هر سو فروریخت و هر بار گروهی از بیعت با موسی خارج شدند تا آنجا که خداوند به عذاب سرگردانی در بیابان گرفتارشان کرد.
کاربر ۱۵۹۷۷۵۰
امام دستی به محاسن سپیدش میکشد، چشم میبندد و لب میگشاید:
- مقیاس تحقق وعدههای الهی عُمر کوتاه یک نسل نیست، کل تاریخ است. وعدههای خدا تحقق مییابند و آنگاه که مؤمنان پیروز شوند، از جهت شمارش روز و ماه و سال هم خداوند ایّام رنج بشر در سلطنت طاغوت را جبران خواهد کرد.
shariaty
داستان فریفتن انسان داستان غریبی است. چیزی از درون انسان گم میشود و انسان هیچگاه به یاد نمیآورد که چه چیز را گم کرده است و از آن رعبآورتر اینکه اساساً به خاطر نمیآورد که چیزی را گم کرده است. یک گمکردگی فراموششده.
shariaty
- ولی من یک روز قصهٔ تو و ماماندریا را مینویسم. خوب هم مینویسم؛ با همهٔ جزئیاتش؛ آنطور که بعضیها از خواندنش خجالت بکشند!
- بیحیا! شما معلوم نیست چطور اینقدر زود مراحلِ فاصله گرفتن از نجابت و حیا را طی میکنید!
آرزو بلندبلند میخندد.
shariaty
امام میگوید: «هرچه هست، ابتلاء توست و تو نمیتوانی و نخواهی توانست از ابتلا رها شوی؛ نه تو و نه هیچکس دیگر. ابتلا قوت غالب بشر است و هر کس از این قوت بیبهره شود، از آدمی میمیرد و به حیوان سرمیزند. بلای خود را در آغوش بگیر و بفشار؛ آنگونه که با آن درهم بیامیزی. او از آنِ توست و تو از آنِ او. و این مقام رضاست.»
shariaty
مردمان در پذیرش دعوت حق آزادند اما آنگاه که با اختیار بیعت کردند، بیعت شکستن و راه کج کردن، بدون مکافات نخواهد ماند. شاید رمزِ تکرار چندینبارهٔ سرنوشت بنیاسرائیل در قرآن همین باشد. چون قوم موسی تنها قومی بودند که به پیشوایشان لبیک گفتند و پا در راه گذاشتند. آنوقت ابتلائات از هر سو فروریخت و هر بار گروهی از بیعت با موسی خارج شدند تا آنجا که خداوند به عذاب سرگردانی در بیابان گرفتارشان کرد.
shariaty
حجم
۲۰۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۰۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰۵۰%
تومان