بریدههایی از کتاب محاکمه
۴٫۱
(۲۸)
مسئلهٔ اصلی این است که چه کسی مرا متهم کرده است؟ چه مرجعی دادرسی را بر عهده دارد؟ شما کارمند رسمی هستید؟ هیچیک از شما یونیفرم به تن ندارد، مگر اینکه بخواهیم لباسهای شما را»، ــ اینجا رو به فرانتس کرد ــ «یونیفرم بنامیم.
نارون
با خود فکر کرد: «دستهای زنانه بیسروصدا خیلی چیزها را سروسامان میدهند.»
نارون
فکر کرد چرا باید بگذارم یاوهگویی این ارگانهای پست ــ کسانی که خودشان قبول دارند دونپایه هستند ــ بیش از این سردرگمم کند؟ بههرحال اینها از چیزهایی حرف میزنند که از آن سر درنمیآورند. اطمینان اینها بهواسطهٔ حماقتشان امکانپذیر شده است. چند کلمه حرف با آدمی همتراز خودم بیش از ساعتها گفتوگو با اینها موضوع را روشن میکند. در فضای باز اتاق چند بار بالا و پایین رفت.
نارون
بهواقع قانون دفاع را مجاز نمیشمرد، بلکه فقط آن را تحمل میکند، و حتی اینکه آیا میتوان قانون مربوطه را دستکم در جهت تحمل دفاع تفسیر کرد، خود محل بحث و جدل است. در اصل دادگاه هیچ وکیلمدافعی را به رسمیت نمیشناسد
seza68
مرد روستایی تازه بهسراغ قانون میآید، دربان در کنار آن حضور دارد. قانون او را به خدمت گمارده است، تردید در قدر و منزلت او، تردید در قانون به حساب میآید.» کا. به نشان نفی سر تکان داد و گفت: «با این تفسیر موافق نیستم. چون با قبول این تفسیر، ناچاریم هر گفتهٔ دربان را راست بدانیم. ولی تو خودت بهتفصیل استدلال کردی که چنین چیزی امکانپذیر نیست.» کشیش گفت: «نه، نباید هر گفتهٔ او را راست بدانیم. فقط باید ضرورت آن را بپذیریم.» کا. گفت: «تفسیری غمانگیز. دروغ به آیین جهان بدل میشود.»
این کلام پایانی کا. بود، ولی داوری نهایی او به حساب نمیآمد.
محمدعلی دهاقین
چهبسا در غل و زنجیر بهسربردن بهتر از آزادبودن است.
محمدعلی دهاقین
من فقط جایی از خطر میترسم که بخواهم بترسم
Sepehr Danaiefar
اگر هم قلبم تاب نیاورد، دستکم فرصت شایستهای به دست آورده است که کاملا با شکست روبهرو شود.»
ali73
میگفت حتی اگر اصلاحاتِ جزیی امکانپذیر باشد ــ ولی این تصور چیزی نیست جز یک خرافهٔ بیمعنی ــ متهم در بهترین حالت به بهبود وضع در آینده کمک کرده، ولی با انگشتنماکردن خود نزد کارمندهای کینهجو به شخص خود بهشدت لطمه زده است.
محمدعلی دهاقین
ولی از اشتباهتان دست بردارید، اینقدر سرسختی نکنید. در برابر این دادگاه ایستادگی ممکن نیست، باید اعتراف کرد. پس در اولین فرصت اعتراف کنید. بعد از اعتراف است که امکان گریز به دست میآید. تازه آنوقت هم بدون کمک دیگری گریز امکانپذیر نیست. ولی نگران چنین کمکی نباشید، من خودم کمکتان میکنم.»
نارون
حجم
۲۸۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۲۸۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان