بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عبید بازمی گردد | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب عبید بازمی گردد اثر جواد مجابی

بریده‌هایی از کتاب عبید بازمی گردد

نویسنده:جواد مجابی
انتشارات:انتشارات نگاه
امتیاز:
۲.۰از ۳ رأی
۲٫۰
(۳)
باز بیاد آوردم که خلق تنگ و دست تنگی آنان از آسمان تنگ نظر مایه می‌گرفت که به بارشی نعمت می‌آفرید اما غالباً قحطی بود. زندگیشان به ابر و باران آسمانی بسته بود، به آسمان و اتفاقی در ابرها، وگرنه زمین بیحاصل همچون روحشان بی‌نصیب ازتری و طراوت بود. اتفاقی بودن بارانزایی، اساس زندگی آنها را بر پایه اتفاقی نامعلوم بنا کرده بود که پیشانی نوشت می‌نامیدندش.
طلا در مس
«خودت را بکش، این راحت‌تر است، تو حق زندگی نداری چون نمی‌خواهی برای زنده ماندن بجنگی، زندگی همین است تلخ است و دشوار و گاهی بی‌معنا بایست روبرویشان! سرت را بالا بگیر! لبخند بزن، مغرور باش! جا می‌زنند، آنها چیزی نیستند جز مشتی آداب عادت شده. یک لگد که به عاداتشان بزنی بادش در می‌رود. یک نفر باید این کار را بکند، جهنمی!»
طلا در مس
«تصنیفی دارم آمده‌ام که شما برایم...» «نگذاشت حرفم تمام بشود گفت: مگر من قمرالملوکم؟» «نفهمیدم چه می‌گوید اما فهمیدم که مقصودم را نفهمیده است.» «می‌خواهم کتاب موش و گربه را چاپ کنم.» «آن که چاپ شده است.» «ناقص است. خیلی از ابیات اصلی در آن نیست.» «خب نباشد چه اهمیتی دارد.» «بهترین بیت‌هایش نیست، یا کاتب ننوشته یا آنرا به حکم حاکم لیسیده.» «مثلاً؟» «مثلاً گربه گفتا که شاه... یا آروادین... و این حرفها...» «گفت اینها دوره بچگی ما بود، حالا شاید نمی‌شود خواند. هر دوره‌ای اقتضایی دارد
طلا در مس
«هیچصد و اندی، درست یادم نیست، اصلاً من نمی‌دانم شما در چه زمانی هستید، فقط این را می‌دانم که جوانی‌ام در این شهر گذشت.» «اینجا چه می‌کردی؟» «خواجگان و بزرگان بی‌مروت را به ریش می‌تیزیدیم.» «چرا مثل آدم حرف نمی‌زنی؟ گفتم سن‌ات؟» «بین ۷۶۸ و ۷۷۲ تردید کرده‌اند، در این فاصله من مرده‌ام، تولد نامعلوم، مرگ مشکوک.»
طلا در مس
عاقبت زاده شدم من وهم او بودم، نه شبیه او و نه شبیه خودم، آفریده‌ای تنها و بی‌شباهت به هیچکس جز آن آواره که در هر عصر به گونه‌ای بی‌اختیار احضار می‌شد.
طلا در مس
نه ز جور زمانه در خشمیم نز جفای سپهر در تابیم نه اسیران نام و ناموسیم نه گرفتار ملک و اسبابیم بنده یک روان یک‌رنگیم دشمن شیخکان قلابیم گرد کوی مغان همی گردیم مترصد که فرصتی یابیم با مغان باده مغانه خوریم تا به کی غصه زمانه خوریم
طلا در مس

حجم

۲۹۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

حجم

۲۹۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

قیمت:
۸۳,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد