بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هشت قتل حرفه ای | صفحه ۱۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب هشت قتل حرفه ای

بریده‌هایی از کتاب هشت قتل حرفه ای

انتشارات:نشر البرز
امتیاز:
۳.۸از ۴۸۹ رأی
۳٫۸
(۴۸۹)
هرچه بیشتر با دیگران تعامل می‌کردم بیشتر دلم می‌خواست از آنها دور بمانم.
Ali Esmaeili
«گل‌ولای گام‌های من بر خاک مردهٔ این کشور ویرانه»
Ali Esmaeili
شعر را از حفظ بودم اما باز دوست داشتم کلمات آن را ببینم.
Ali Esmaeili
دکتر شپرد نام راوی داستان در کتاب مشهور آگاتا کریستی یعنی قتل راجر آکروید است. این کتاب، آگاتا کریستی را بر سر زبان‌ها انداخت. در سال ۱۹۲۶ منتشر شد و به‌خاطر نقشهٔ قتل پیچیده‌ای که داشت به شهرت رسید.
saaadi_h
کتاب غرق‌شده را دیگر نخواندم اما از همان زمان تا به امروز همهٔ جزئیات را به یاد دارم. زن شیطان‌صفتی که دبیر دینی بود. تمام نیروی جنسی سرکوب‌شدهٔ خود را تبدیل به ورزش کرده و افراد گناهکار اطراف خود را به قتل می‌رساند.
saaadi_h
جان دیکسون متخصص قتل در اتاق دربسته و به تصویر کشیدن جنایتی غیرممکن بود.
saaadi_h
علاوه بر کتاب سوءنیت قبلی، شب آجین‌بندی شده و نُه خیاط اثر دوروتی لی سایِرز، دختر زمان اثر ژوزفین تی، ربکا اثر دافنه دوموریه، دو کتاب از سو گرافتون، حمام آئینی اثر فای کِلِرمن، نام گل سرخ اثر امبرتو اِکو و دیگر کتاب موردعلاقهٔ او خانهٔ متروک اثر چارلز دیکنز
zohreh
خوب است بعد از مرگم معمایی از من باقی می‌ماند.
zohreh
گاهی حقیقت به همین اندازه پیش‌پاافتاده است.
zohreh
شعری به نام «خداحافظ» وقتی این را می‌خوانی و هنوز زنده‌ای چشم‌هایت را ببند. من زیر پلک‌هایت هستم و دارم سیاه می‌شوم.
zohreh
دیگه نمی‌ترسم. فقط خیلی خسته‌م.
zohreh
به او گفتم اجازه بده کمکت کنم. گفت: نه، خودم خراب کردم. خودم هم باید درستش کنم. بعدها فهمیدم با این روش با شکست‌ها و اشتباهات زندگی‌اش برخورد می‌کرده و چیز خوبی بوده اما الان از این موضوع مطمئنم؛ زندگی‌اش جهنمی از اشتباهات بود اما هیچ‌وقت دیگری را مقصر نمی‌دانست و خودش را سرزنش می‌کرد و جز به خودش به کسی آسیب نمی‌زد.
zohreh
وقتی برای نوشتن چیزی به ذهنت خطور نمی‌کند به رختخواب برو و اجازه بده ضمیر ناخودآگاهت تصمیم بگیرد.
zohreh
با مارتی خیلی خوش می‌گذشت؛ گذر زمان را نمی‌فهمیدم اما ناگهان یک جا خسته می‌شدم. دوست داشتم زودتر از محیط بیرون بیایم. احساس تنهایی و غصه می‌کردم. همیشه وقتی با مردم بودم همین حس تنهایی را داشتم.
zohreh
بیشترین مهارتی که دوست داشتم در دوران بزرگ‌سالی کسب بکنم توان تعقیب کردن دیگران برای پی بردن به راز آنها بود. یا اینکه آن‌قدر به این مهارت برسم که سریع متوجه بشوم آیا کسی من را تعقیب می‌کند یا نه.
zohreh
برای همهٔ اینها آماده بودم به‌جز این زندگیِ ناچیز نفس‌گیری که امروز برایم پیش آمده است. صورت‌حساب‌ها. تهیهٔ غذا. فهم نادرستی از دوران بزرگ‌سالی در حباب‌های خودساخته‌ای که تنفربرانگیزند. زندگی نه ماجراجویانه است و نه معمایی.
zohreh
اینکه در دوران جوانی یک خوانندهٔ مشتاق و حریص داستان‌های معمایی باشی تا اینکه در زندگی واقعی با این حوادث تلخ روبه‌رو شوی دو مقولهٔ جداست.
zohreh
من بی‌گناه نبودم اگرچه گاهی غرق این افکار فانتزی می‌شوم که بی‌گناه بودم.
zohreh
موضوع اینجاست که بر اساس تمام سال‌هایی که در حوزهٔ داستانیِ ساخته‌شده بر پایهٔ دروغ گذرانده بودم به هیچ راوی داستانی بیش از افراد عادی و حقیقی در زندگی اعتماد ندارم. هیچ‌وقت تمام حقیقت را از کسی نخواهیم فهمید. زمانی‌که با کسی ملاقات می‌کنیم حتی قبل از اینکه کلامی بین ما ردوبدل بشود دروغ و نیمه‌دروغ وجود دارد. لباس‌هایی که می‌پوشیم حقیقت بدن ما را می‌پوشاند و البته آن‌طور که دلمان می‌خواهد ما را به دنیا معرفی می‌کند.
zohreh
آیا می‌توانیم به کسی اعتماد کنیم؟ به‌خصوص کسانی که از همه بیشتر به ما نزدیک هستند.
zohreh

حجم

۲۱۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۲۱۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۳۲,۰۰۰
۱۶,۰۰۰
۵۰%
تومان