بریدههایی از کتاب کاری را بکن که دوست داری
نویسنده:میا توکومیتسو
مترجم:آرش رضاپور
انتشارات:انتشارات ترجمان علوم انسانی
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۳از ۲۸ رأی
۳٫۳
(۲۸)
اولگا کازان گزارش میدهد که در ایالاتمتحده تقریباً نیمی از افرادی که درآمد خالص سالیانۀ خانوارشان پایینتر از ۳۰ هزار دلار است شبها کمتر از ۶ ساعت میخوابند. این در حالی است که تنها حدود یکسوم از افرادی که در خانوارهایی با درآمد بیشتر از ۷۵ هزار دلار هستند میزان خوابشان به این اندازه کم است. درواقع، آمار مؤسسۀ گالوپ، که کازان بدان استناد میکند، نشان میدهند هرچه درآمد خانوار بیشتر باشد، احتمال اینکه اعضا ساعات بیشتری در شب را به خواب اختصاص دهند بیشتر است. برخلاف افسانههایی که کارگران ماهری را به تصویر میکشد که تا نیمههای شب مشغول به کارند، این آمارها نشان میدهند که بهمحض آنکه خانوار به سطحی از رفاه مادی برسد اعضایش، بهجای آنکه خودشان را با کار اضافه از نفس بیندازند، ترجیح میدهند استراحت کنند.
blogofski
کالاهایی که سرمایهداری به بازار سرازیر میکند، درواقع، به این دلیل تولید نشدهاند که تملیک شوند، بلکه بیشتر در راستای تحقق سود ساخته شدهاند، سودی که هیچ حد و مرزی نمیشناسد». تنها منطقی که در این نظام ارج دارد منطق بلاهتبارِ «بیشتر» است: پاهایی بیشتر در گروه رقص، محصول بیشتری که از کارخانه خارج شود، ساعت کار بیشتر در دفتر. این منطق هیچگونه تداخلی را تاب نخواهد آورد، خواه برآمده از نیازهای عاطفی باشد (زمان برای مراقبت از آنهایی که دوستشان داریم) یا نیازهای زیستشناختی (خواب).
blogofski
وقتیکه هر فرد خودش را همچون پیمانکاری مستقل ببیند که برای برندهشدنش بقیۀ اعضای جامعه باید ببازند، به همبستگی با شک و تردید مینگرد. هر ثانیهای که او کار نمیکند به چشمش اینگونه است که بقیه دارند پیشرفت میکنند. بنابراین بیشکاری نشانۀ اشتیاق نیست، بلکه نمایانگر اضطراب و ازخودبیگانگی است. زبانِ «کاری را بکن که دوست داری» همین اضطراب و ازخودبیگانگی را بهعنوان عامل پیشرفت و احساس خوب قالب میزند یا، بنا به خوانش کتی ویکس از اخلاق کاری ماکس وبر، بهعنوان شیوهای «که کارگران خودشان با پای خود به آغوش استثمارشان بیایند».
blogofski
زمانیکه کارکنان تشویق میشدند بهشکل نوبتی استراحت کنند و «اجازه داشتند پس از انجام حجم معینی از کار شرکت را ترک کنند» بهرهوریشان بیشتر بود.
blogofski
به لطف اینترنت و ارتباطات مدرن، ما همیشه فرصت حضور در بازار را داریم، فرصتی که سرمایهداری بیوقفه تشویقمان میکند از آن استفاده کنیم. در دورانی که فعالیتهای بازار حتی بر ساعات غیرکاری ما نیز سایه افکنده است -ما در بیشتر اوقات فراغتمان در حال مصرف چیزی هستیم، مانند رسانه، سرگرمی، حملونقل-، خواب بدل به آشکارترین و شاید آخرین پناهگاه ما برای گریز از چرخۀ مصرف و تولید در زندگی روزمره شده است. جای تعجب نیست که سرمایهداری چنین حملۀ چندجانبهای را، به کمک محصولات مصرفی (نوشابههای انرژیزا و برنامههای تلویزیونی دیرهنگام) و شعارهای ضدخواب («خواب برای ضعیفهاست» و تکریم مدیرعاملهای بیخواب)، علیه خواب آغاز کرده است.
blogofski
آنکه پاهایش میآساید و دستهایش در بند کار نیست ارابۀ طلایی فکر را به کار میاندازد.
هنری وارد بیچر
blogofski
وقتی تصویر یک زندگی خوب بهگونهای به شما نشان داده شود که انگار در دو قدمیتان است، عزمی برای چشمپوشی از امید به رسیدن به آن باقینخواهد ماند.
blogofski
مارک بوسکه مینویسد «از نظر تئوری، چیزی به نام ‘حقالتدریس’ وجود ندارد. آنچه هست اعضای هیئتعلمی هستند که بهشکل حقالتدریس به کار گمارده شدهاند».
blogofski
شاید یکی از ناامیدکنندهترین جنبههای نظامهای ردهبندی کاری این باشد که نیروی کار را دستهبندی کرده و تفرقه میان آنها را تشویق میکند.
blogofski
توجیهکردن نظامهای ردهبندی کاری به اسم شایستهسالاری بیشتر نوعی ردگمکنی است. همچنانکه پیشتر گفته شد، این ردهبندیها مبتنی بر منطق خاصی نیست و بیشتر به این دلیل جاری میگردد تا از بازار خراب اشتغال بهرهبرداری کرده، و کار کارگرانی که انتخابهای چندانی ندارند را زیر قیمت خریداری کند. این نظامها بهجای آنکه کارکنان را در مسیری مبتنی بر شایستگی و منتهی به ثبات شغلی قرار دهند، بیشتر و بیشتر آنها را بهسمت ردههای پایین سوق میدهند
blogofski
اضطراب طبقاتی نهتنها فرهنگ «کاری را بکن که دوست داری» را شعلهورتر میسازد، بلکه همچنین زمینۀ تشدید شکاف موجود میان طبقات را نیز فراهم میکند، شکافی که همین حالا هم بزرگ است. با اینکه کارآموزان حقوقی کم دریافت میکنند یا کلاً حقوق نمیگیرند، باز هم به هر ترتیب شده اموراتشان را میگذرانند. پس کمک خرجشان را از کجا میآورند؟ شاید از کسی که بتواند خرجشان را بدهد، گاهی از طریق والدینی متمول و بهندرت به کمک ارثی که به آنها رسیده است.
blogofski
تناقض «کاری را بکن که دوست داری» این است که از یک سو افراد را تشویق میکند کاری را انجام دهند که دوستش دارند، و از سوی دیگر چنین کاری را اصلاً کار به حساب نمیآورد. ترغیب کارگران ماهر به اینکه خودشان را کارگر ندانند یکی از بنیادیترین دستاوردهای زبانِ طبقاتی است. هنگامیکه افراد به نحوی از طبقۀ کارگر دم میزنند که انگار خودشان بدان تعلق ندارند، در گفتارشان، انکاری نهفته است نسبت به جایگاهشان بهعنوان یک کارگر، بهویژه کارگری که برای یک فرد حقیقی یا حقوقی دیگر بهغیر از خود کار میکند. تمایل اجتماعی برای قرارنگرفتن در این طبقه آنقدر قدرتمند است که، همچنانکه میبینیم، مردم حاضرند وامهای بیشمار بگیرند، به نظارت همهجانبه و کنترل مدیریتی تن دهند و، بهجای دستمزد، برای امید کار کنند. این هم خودش نوعی انکار کارشان است.
blogofski
کارفرمایان، با القای امید در کارکنان موقت، نیروی کاری سربهزیر، ارزان و قابلجایگزینی به دست میآورند.
blogofski
کارفرمایان از قراردادهای موقت بهعنوان پوششی برای پرداخت حقوق کمتر، عدم پرداخت بیمه، و دورزدن قوانین حمایتیای سود میبرند که همگی شامل حال کارکنان دائم میگردد.
blogofski
حقیقتی که معمولاً ناگفته میماند این است که، «امروزه، بسیاری از کارکنان موقت سالها در یک سازمان کار کردهاند. جایگاهشان بدان معنا موقت نیست، اما همچنان تحت توافقی سهجانبه است که یک سویش شرکت پیمانکاری قرار دارد که کارفرمای قانونی کارگر است، یک سو کارگر، و سوی دیگر سازمانی که مشتری شرکت پیمانکاری است». به بیان دیگر، کارکنان موقت واقعاً موقت نیستند، بلکه نیروی کار تضعیفشده و متزلزلاند.
blogofski
قرنهاست که فرهنگ غربی تصورات رمانتیکی حول هنرمندان، کنشگران، پرستاران و اندیشمندان ساخته و پرداخته است که بر اساس آن چنین افرادی، در درجۀ اول، نه برای دستمزد بلکه برای خدمترسانی به دیگران، خوشنامی، «خیر بزرگتر»، و پاداش درونی کار میکنند.
blogofski
تبدیلشدن «پژوهش» به شغلی ارزان، پارهوقت و غیر هیئتعلمی به همان اندازۀ تبدیلشدن تدریس به کاری پارهوقت آزاردهنده است. این مسئله به شکلی فزاینده در پژوهشهای علوم زیستی و پزشکی موضوعیت مییابد که در آنها فوقدکتریها یا دانشجویان فوقدکتری نیروی کار آزمایشگاهها را تشکیل میدهند. فوقدکتریهای علوم طبیعی نیز، مانند اساتید حقالتدریس، کارکنانی با مهارت و مدارک بالا هستند که با قراردادهایی کوتاهمدت به کار مشغولاند. آنها امیدوارند روزی بتوانند مدیریت یکی از همان آزمایشگاههایی را بر عهده بگیرند که در آنها کار میکنند. بااینحال، تنها ۱۵ درصد از فوقدکتریها به این آرزویشان میرسند.
blogofski
تعداد تازه فارغالتحصیلهای دکتری بسیار بیشتر از تعداد مشاغل هیئتعلمی است. بسیاری از آنها، همچنانکه منتظر فرصت مناسب میمانند، بهسختی زندگیشان را با حقوق حقالتدریسی میگذرانند و همزمان برای سِمتهای رسمی یا پیمانی نیز درخواست میفرستند. شرایط کاری حقالتدریسها هم، درست مانند کارآموزان، آنها را به مخمصه میاندازد، چراکه مانع از ساختن مسیر شغلیشان میگردد
blogofski
پژوهشگران بانک مرکزی دریافتند که بخش عمدۀ افزایش حقوق در ایالاتمتحده در طول نخستین دهۀ فعالیت کارکنان اتفاق میافتد. ازآنجاییکه برای اغلب کارکنان «میانگین رشد دستمزد از ۳۵ تا ۵۵سالگی صفر است»، درآمد آنها در ۳۵سالگی شاخصی است (اگرچه مشخصاً تعیینکننده نیست) برای دریافتی آنها در طول زندگی کاریشان، بهویژه با درنظرگرفتن این موضوع که اغلب کارکنان بین ۴۵ تا ۵۵سالگی رشد منفی دستمزد را تجربه میکنند
blogofski
اگر مشخص شود کارمندی حاضر است با دستمزد کم کار کند، دستِ کارفرماها هم برای پایینآوردن پیشنهاد حقوق باز میگردد، چراکه ممکن است کارآموزان صرفاً به این دلیل تمایل داشته باشند کار نخستشان را با دستمزدی کمتر شروع کنند که دستمزد پایین هرچه باشد بهتر از آن چیزی است که در دوران کارآموزی میگرفتند.
blogofski
حجم
۱۷۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۷۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
قیمت:
۴۸,۰۰۰
تومان