بریدههایی از کتاب کاری را بکن که دوست داری
نویسنده:میا توکومیتسو
مترجم:آرش رضاپور
انتشارات:انتشارات ترجمان علوم انسانی
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۳از ۲۸ رأی
۳٫۳
(۲۸)
به اندازۀ کافی شغل رضایتبخش با حقوق و مزایای مناسب وجود ندارد که تمامی فارغالتحصیلان دانشگاهی، کارکنان تعدیلشده و کسانی را جذب کند که بهدنبال تغییر شغل هستند.
blogofski
به نظر میرسد «تمامی مشاغلی که مخصوص تازه فارغالتحصیلان» است نیز مستلزم داشتن دو یا سه سال سابقۀ کاری هستند. هنری میپرسد «چطور ممکن است؟ از کجا باید سابقۀ کار بیاورید؟».
فرقی نمیکند اسمش را «خاک کاری را خوردن» بگذاریم یا «بهاثباترساندن خود»، به هر تقدیر، پیشنیاز بهدستآوردن کاری تماموقت با حقوق، در حال حاضر، در بسیاری از بخشها این است که زمان قابلتوجهی را، امیدوارانه، به کار بی جیره و مواجب در ردههای پایین اختصاص دهید. بخش اعظم نیروی کار آنچنان این واقعیت را درونی ساختهاند که آن بخش دیگری که بدین عقیده میتازند، و حاضر نیستند برزخ کار در ردۀ پایین را بپذیرند و انتظار دارند مستقیماً از پشت میز دانشگاه به پشت میز کاری تماموقت بروند، افرادی فاقد صلاحیت پنداشته میشوند. امید به این دلیل چنین ابزارِ ایدئولوژیک قدرتمندی است که اگر به شیوههایی خاص بهوجود آید، بهجای آنکه بر منافع فرد تأکید کند، باعث تسهیل در همذاتپنداری با نیروهای استثمارکننده میگردد.
blogofski
شاید هیچچیز به خوبیِ کارگر خوشحال بی جیره و مواجب نشاندهندۀ روح سرمایهداری نباشد.
blogofski
هرچه کارگر کالای بیشتری تولید کند، خودش تبدیل به کالایی ارزانتر میگردد.
کارل مارکس
blogofski
«کاری را بکن که دوست داری» کارگران را با توهم استقلالی که وجود ندارد، و تصویری مبهم از خودشکوفایی، اغفال کرده و همزمان ترغیبشان میکند منافع سرمایهداری را همچون منافع خود بدانند. تصادفی نیست که «کاری را بکن که دوست داری» با حرفهایگرایی، مدیریت و تشویش طبقاتی همراستاست، چراکه مانند آنها شکلی است از کنترل اجتماعی.
blogofski
لوردن مینویسد «مدیر نمونه همان کارمند خوشبختی است که سرمایهداری میخواهد خلق کند». دلیلش آن است که مدیران، از یک سو، تحت فرمان طبقۀ حاکم کار میکنند اما درعینحال، به دلیل آنچیزهای بیارزشی که با اکراه بدانها داده شده است، با رضایت کارشان را انجام میدهند، چیزهایی از قبیل حقوق ثابت، در برابر حقوق ساعتی یا مقاطعهکاری، اندکی کنترل بر دیگر کارکنان که باعث شود «بهشکل نمادین احساس کنند در همان سمتوسویی قرار گرفتهاند که سرمایه قرار دارد»، و البته دفاتر کار، یعنی همان تختگاههای کوچک و انفرادی.
blogofski
جنی دیسکی میگوید دفتر کار یقهسفیدان همیشه همچون فضایی تعریف شده است که کاری در آن انجام نمیشود. افراد در دفترهایشان کار میکنند، اما «هیچکس واقعاً نمیداند چه کار میکنند، برخلاف افرادی است که در فضاهای دیگر مشغول به کارند، یعنی آنهایی که در کارخانه مشغول تولیدند، در معدن استخراج میکنند، در مدرسه درس میدهند، و در فروشگاهها کار فروش را انجام میدهند». دفتر کار، بیشتر، فضایی است برای کنترل تمامی اشیایی که ارزشی بتواره دارند، اشیایی مانند سربرگهای تانخورده، سوزنهای علامتگذاری و مُهرها، که هرکدام در کشویی مشخص و خاص جا خوش کردهو منتظرند تا استفاده شوند.
blogofski
انتقال مشاغل طبقۀ کارگر به خارج از کشور و کاهش چشمگیر اندازۀ این طبقه سبب شد مدیران میانی عملاً کسی را برای مدیریتکردن نداشته باشند. دولت مشاغل تدریس و تحقیقاتی را درب و داغان کرده است. «متخصصان بیکار، یا شاغل در شرایطِ بدِ کاری -از آی.تی گرفته تا روزنامهنگاری، کارهای دانشگاهی و حتی وکالت- تبدیل به بخش جداییناپذیر چشمانداز اجتماعی میشوند». در چند دهۀ اخیر، بخشهای بیشماری از کارهای حرفهای هدف مهارتزدایی قرار گرفتهاند، ازجمله تدریس، هم در مدرسه و هم در دانشگاه، روزنامهنگاری و حقوق.
blogofski
امروزه طبقۀ متخصصان-مدیران از دو طرف تحت فشار است. از سویی، القاب متخصصان-مدیران، یعنی همان سازوبرگ پوشالی استقلال کارکنان، به ردههای پایین سرریز میکند (حالا دیگر به منشیها میگویند «مسئول دفتر»، به صندوقدارها میگویند «کارشناس صندوق») و از سوی دیگر، مزایای عضویت در این طبقه (پاداش، مزایا و حقوق مکفی) کمتر و کمتر میگردد.
blogofski
ما طبقۀ متخصصان-مدیران را بهعنوان طبقهای تعریف میکنیم که متشکل از کارگرانی است که برای کار ذهنی حقوق میگیرند، مالکیتی بر ابزار تولید ندارند و کارکرد اصلیشان را، در تقسیم اجتماعی کار، میتوان عمدتاً بازتولید فرهنگ و روابط طبقاتی سرمایهداری دانست.
طبقۀ متخصصان-مدیران شامل کارشناسانی است که بهشکل مستقیم بر طبقۀ کارگر کنترل دارند (مانند مدیران و مهندسان)، و یا آنهایی که ایدئولوژی طبقاتی را در فرهنگ، به معنای عامتر، شکل میدهند (مانند مدیران تبلیغات و اساتید دانشگاه). اگرچه طبقۀ متخصصان-مدیران عضوی از طبقۀ سرمایهدار (مالکیت) نیستند، بااینحال همچون نیرویی عمل میکنند که، هم از نظر ایدئولوژیک و هم از نظر عینی، روابط طبقاتی تحت سرمایهداری را تقویت میکنند. بنابراین طبقۀ متخصصان-مدیران، در اساس، طبقهای است انضباطبخش، و در خدمتِ حفظ شکل خاصی از نظم اجتماعی
blogofski
همچنانکه دانشگاهها و دانشکدهها خط تولید متخصصان آینده را به راه انداختهاند، کمکم برای این طبقۀ خاص کارکنان روشن میشود که استقلال کاری چیزی جز وعدهای توخالی نیست. موضوع گسترش و تضعیف همزمان طبقۀ متخصص بسیار جدی است. ممکن است ناخودآگاه انتظار داشته باشیم وقتی تعداد نفرات یک گروه افزایش مییابد، قدرتشان نیز افزایش یابد. بااینحال، در مورد طبقۀ متخصص، دقیقاً خلاف آن دارد اتفاق میافتد، و چنین تحولاتی درک ما را به شکلی بنیادین از طبقه و تحرک اجتماعی دگرگون میسازند. زمانی، مهارتزدایی از تولید سبب تضعیف طبقۀ کارگر شد، امروزه نیز همان عامل دارد باعث تزلزل در هستی طبقۀ متخصص میگردد.
blogofski
پروژۀ بیرحم نئولیبرال در پی آن است که مدلی از کار بسازد که «اثر لذتبخش ذاتی» تولید کند. به بیان دیگر، دارد بازتصویری را رواج میدهد که کار در آن منبع لذت در خود و برای خود است. زمانیکه کار، از نگاه کارگر، تبدیل به پاداش خودش گردد، تهدید گرسنگی (اثر ناگوار) را بهطور کامل از خودآگاه او میزداید و دیگر «وسیلهای» برای دستیابی به لذت بیرونی (که اثری است مثبت اما بیرونی) نیست، بلکه خود منشأ آن است.
blogofski
هیچکس دوست ندارد بنشیند و زیر دوربین کار کند. حتی کارکنانی که در بخش امنیت ملی کار میکنند نیز در برابر چنین نظارتهایی مقاومت میکنند. این موضوع حتی در شرایطی که نظارت باعث بهبود عینی کیفیت کار آنها شود نیز صادق است
blogofski
نظارت بر کارکنان نقطۀ آغاز (و گاهی نقطۀ پایان) تمامی فعالیتهای مدیریتی است، و امروزه کارکنان، بیش از هر زمان دیگری در تاریخ، تحت نظارت هستند.
blogofski
استقلال حقیقی، در محیطهای کار امروزی، متاع نادری است. درعوض، لشکر مدیران، رؤسا و «کارشناسان» به کار گمارده میشوند که بر نیروی کار نظارت کنند، آنهم با این باور که کارکنان بدون نظارت و ارزیابی مداوم مدیریتی قادر نیستند کارشان را انجام دهند
blogofski
اگر میخواهید مردم را کنترل کنید، باید نیرویی اداری برای این کار داشته باشید. در صنعت ایالاتمتحده، بیش از هر جای دیگری، لایههایمختلف مدیریتی وجود دارد؛ شاید به نظر نوعی اتلاف اقتصادی برسد، اما برای کنترل و غلبه مفید است.
blogofski
اهمیت حضورِ اجتماعی در شکلگیری خودانگارۀ ما بهویژه زمانی آشکار میگردد که به واکنشمان نسبت به آنهایی دقت کنیم که علاقهای به داشتن چهرۀ اجتماعی ندارند. کالاییکردن خود از طریق پنهانشدن از انظار عمومی بسیار سردرگمکننده است.
blogofski
اگر نتوانی شغلی ممتاز داشته باشی، دیده نخواهی شد.
blogofski
ما بهنحوی آموزش میبینیم که انواع خاصی از کار را ارج نهیم، و انواع دیگر را نادیده گیریم.
blogofski
درست است که روزهای کاری ممکن است طولانی باشند، اما کار میتواند ناامیدی ناشی از خرابشدن روابط را تسکین دهد، فضایی برای دوستی باشد و، از همه مهمتر، حق دیدهشدن و شنیدهشدن در فضای عمومی را به افراد اعطا کند، چیزی که در فرهنگ امروز معنایی جز حقِ داشتن هویت ندارد.
blogofski
حجم
۱۷۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۷۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
قیمت:
۴۸,۰۰۰
تومان