بریدههایی از کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
۳٫۹
(۱۱۴)
امشب متوجه حضور تو شدم. مانند قطرهای از زندگی که از هیچ چکیده باشد چشمهایم باز بود و در تاریکی مطلق دراز کشیده بودم که ناگهان بودنت را با اطمینان حس کردم. تو! بودی، آنجا بودی! احساس کردم تیری درون قلبم فرو رفت. دوباره صدای نامفهوم وجودت را شنیدم. احساس کردم درون یک گودال تاریک و وحشتناک از شک و تردید افتادم.
|فروغ سلیمے|
مامان! بگذار حرف بزنم! نترس! تو نباید از حقیقت بترسی. خودت هم میدانی آنها دارند حقیقت را میگویند. خودت به من گفتی حقیقت با کنار هم گذاشتن حقیقتهای مختلف به وجود میآید. آنهایی که تو را محکوم میکنند، درست مثل آنهایی که از تو دفاع میکنند، حقیقت را میگویند. ولی قضاوت آنها مهم نیست. پدر و مادرت درست میگویند که هیچ کس نمیتواند توی قلب و روح کسی برود. من تنها شاهدت هست
شاپرک
وقتی به آرزویت میرسی، احساس میکنی آن را از دست دادهای. خوش به حال کسانی که با خود میگویند: دلم میخواهد راه بروم، نمیخواهم برسم! ولی کسانی که میگویند: میخواهم آنجا برسم، بدبخت هستند. رسیدن یعنی مرگ. آدم وسط راه فقط لحظههای کوتاهی میتواند استراحت کند.
باران
روزی با یک نویسندهای آشنا شدم که معتقد بود هر کسی لایق همان زندگی است که حالا دارد.
باران
فکر نکن زندگی برای مردها خیلی آسان است. اگر قوی باشی زیر بار مسئولیت لهت میکنند.
باران
اگه تو دختر شدی باید خیلی چیزها را یاد بگیری. قبل از هر چیز باید یاد بگیری آنقدر بجنگی تا بتوانی به همه بگویی میشود خدا را به شکل پیرزن موسفید یا دختر زیبایی نقاشی کرد.
شلاله
کودکم، سعی کن درک کنی که مرد بودن فقط به زائدهای که در جلویت داری، نیست. مرد بودن یعنی آدم بودن. برای من این مهم است که تو کسی باشی. آدم بودن اصطلاح زیبایی است که فرقی بین زن و مرد یعنی بین داشتن زائده و نداشتن آن نمیگذارد. قلب و فکر آدمها جنسیت ندارد
Bahareh
اگر پسر باشی حقارت و ظلمها برایت طور دیگری هستند. فکر نکن زندگی برای مردها خیلی آسان است. اگر قوی باشی زیر بار مسئولیت لهت میکنند. به این دلیل که ریش داری، اگر محتاج توجه و محبت بودی یا گریه کردی به تو میخندند
Bahareh
عزیز تنهای من! حالا میفهمی که فکر کردن یعنی رنج بردن و دانستن یعنی بدبختی!
سمیه
آدم وقتی احترام میبیند که خودش به دیگران احترام بگذارد. وقتی کسی به خودش ایمان دارد، دیگران هم به او ایمان میآورند. دوست دارم برایت یک شعر بنویسم. توی آن از گل و آرامش و اعتماد و گل ریختن روی پشت بامها و ناقوسها و ابرها و احساس پرستو توی آسمان بگویم. شعرم بدون غم و درد باشد، روی دریایی که آرام است و صاف. واقعیت این است که خوشبینی، شهامت میآورد.
باران
تلاش میکنم هرگز کلمهی دوستت دارم را نگویم. نمیدانم ترا دوست دارم یا نه. تو برای من فقط یک حس وابستگی به زندگی هستی.
باران
من و تو یک زوج نیستیم فرزندم. یکی از ما ظالم و و دیگری مظلوم است. تو ظالمی و من مظلوم. تو خودت را مثل زالو به شکمم چسباندهای و از من خون و نفس میگیری. حالا هم دوست داری همهی خودم را به تو بدهم. ولی من چنین اجازهای به تو نمیدهم.
saeed_vadi
وقتی میگویند همیشه خوبترینها زودتر از بین میروند، تو باور نکن. بعضی وقتها اینهایی که زودتر از بین میروند ضعیفترینها هستند، نه خوبترینها.
شلاله
فقط آنهایی که زیاد گریه میکنند، میتوانند قدر زیباییهای زندگی را بدانند و از ته دل بخندند. گریه کردن آسانتر از خندیدن است.
فروغ
وقتی کسی به خودش ایمان دارد، دیگران هم به او ایمان میآورند.
Bahareh
زنگ تلفن غم و ناراحتیهایی را که فراموش کرده بودم دوباره به یادم میآورد
Bahareh
مادر شدن یک شغل است نه یک وظیفه. حقی است که مثل هزاران حقوق دیگر داری.
Bahareh
کودکم، سعی کن درک کنی که مرد بودن فقط به زائدهای که در جلویت داری، نیست. مرد بودن یعنی آدم بودن.
sogol
حاملگی، مجازاتی نیست که طبیعت برای یک لحظه غفلت به انسان تحمیل کند. معجزهای است که باید روال طبیعی خود را مثل درختها و ماهیها طی کند. اگر مسیر بارداری طبیعی نباشد نباید زن را وادار کرد که مثل فلجها چند ماه توی رختخواب دراز بکشد.
شاپرک
واقعاً رنج و عذاب من آنقدر زیاد و طولانی بود؟ ناباورانه این سؤال را از خودم میپرسم. یک موقعی در کتابی خواندم عذابآورترین لحظه برای یک محکوم موقعی است که از زندان آزاد شود و از خودش بپرسد چطور آن جهنم را تحمل کردم؟ زندگی واقعاً عجیب و غریب است.
Ayda
حجم
۸۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۲۲ صفحه
حجم
۸۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۲۲ صفحه
قیمت:
۲۹,۲۸۰
تومان