بریدههایی از کتاب دختر مو شرابی
۴٫۰
(۲۲۶)
او. در مقابل اجنبی اگر گردن کج کردی، تا به زانویت ننشاند، دستبردار نخواهد بود. وقتی سر تسلیم فرودآوردی، سر ذلت هم باید فرودآوری. وقتی خودت را علیل نمایاندی، او را برای ذلیلکردن خودت حریص کردی.
در مقابل متکبر باید متکبر بود. در مقابل گردنکش، گردنکش باش. گردن کج کنی، گردنت را خواهد زد.
sindokht.tqz82
گفت: «نگفتم ننویس! فقط طوری بنویس که به قبای انگلیسیجماعت برنخورد که بد کینهای هستند لامصبها!»
عشق کتاب
هنوز هدیهٔ امروز را ندادهای پسرک روزنامهنگار!
میخواهد روحیه بدهد. میگویم: «هدیهٔ درخور شأن شما که پیدا نمیشود. هرچه بگیرم، جز شرمندگی در محضر حضرتتان نخواهد بود. قیمت کدام هدیه برابری میکند با گوشهٔ لبخندی از یار؟»
روژینا
مشکل تاریخ در همهٔ ممالک جهان این است که مردان نوشتهاند. تاریخی که مردان بنویسند یا آغازش جنگ است یا پایانش!
روژینا
«گفتم تاریخ را بخوان! حرامی سال ۶۱ یا اجنبی قرن ۲۱، شمر زمانهات را بشناس که همیشه اماننامه در یک دست دارد و خنجرش در زیر آستین دست دیگر پنهان است! مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود! فریب اماننامهٔ دشمن را نخورید که نان را، حتی به بهای خون هم ندهند!»
سید.ف
و فرمود: پسرم! درست است که من بهاندازه پیشینیان عمر نکردهام؛ امّا در کردار آنها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم تا آنجا که گویا یکی از آنان شدهام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان، گویا از اوّل تا پایان عمرشان با آنان بودهام.
(نهج البلاغه، نامه ۳۱)
شکوفا
کلید عقل در قفل دل نمیچرخد. دل را حرف دل باید.
زهره
پرنده باید خودش بخواهد که بپرد. بال پریدن را که خدا داده. ارادهاش را هم داده! مشکل آنجاست که پرندههای بسیاری گرفتار زمین شدهاند! میترسند اگر پرواز کنند، همین چند دانه گندم پیش پایشان را از دست بدهند. بیخبر از آنکه خیلی از آن گندمها طعمه بوده است که به دام بیفتند و زمینی شوند. آنها که توانستند دل بکنند و در دام نیفتند، پرکشیدند و آسمانی شدند!
Ali Ghamari
در آینده رعیت چه کاری دارند به پارهاوراق پوسیدهای که آنهم اجنبی پایش را امضا کرده است!
محدثه خانوم
من فقط یک خبرنگارم، نه یک خبرساز. نه میتوانم نبینم و نه میتوانم نشنوم! از دیروز که به دربار آمدهام، گویی آرامش از دربار رفته است. اتفاقها دومینووار پی هم میافتد و من نظاره میکنم.
the_soleimani
سرت به کار خودت باشد که سیاست پیشهٔ بزرگان است. رعیت پا از گلیم خود درازتر کند، نباید گله کند از مصیبتهایش.
n re
و فرمود: پسرم! درست است که من بهاندازه پیشینیان عمر نکردهام؛ امّا در کردار آنها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم تا آنجا که گویا یکی از آنان شدهام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان، گویا از اوّل تا پایان عمرشان با آنان بودهام.
(نهج البلاغه، نامه ۳۱)
feri
«بازهم امامحسین دلهای این ملت را به هم نزدیک کرد!»
feri
سیدالشهدا اگه امروز عزیزه، اگه سالاره، اگه پرچمش بالاست بین لوتیها، چون سر خم نکرد جلوی اشقیا! بدنش افتاد وسط گودی قتلگاه زیر دستوپا ولی عزتش نه! جسمش خاکی شد ولی اسمش نه!
feri
طناب دار یا جوخهٔ اعدام برای من شیرینتره تا ذلت تهمت به پسر حضرت زهرا!
ملیکا
حیف که روزهای خوشی ما مثل آفتاب دم غروب بود. رنگ داشت؛ ولی گرما نه.
عشق کتاب
فقرهٔ شعبون با فقرهٔ طیب، زمین تا آسمون فرق داشت داداش! شعبون، دودی بود که چشم رو میسوزند و طیب، آتیشی بود که وجودت رو گرم میکرد.
شعبون، چشمش پی ناموس مردم بود و طیب، چشمی رو که پی ناموس میافتاد، کور میکرد.
شعبون زیر لنگت میزد تا هفت بار ملق بخوری و نقش زمین بشی، طیب میدید زمین خوردی دستت رو میگرفت و بلندت میکرد.
شعبون، نمک روی زخم بود و طیب، مرهم و دوای زخم.
شعبون، آخر لمپنها بود و جاهلها، طیب، آخر بامرامها و باغیرتها!
بخوام در یک کلام بگم؛ شعبون لات بود و طیب لوتی!
عشق کتاب
پرنده باید خودش بخواهد که بپرد. بال پریدن را که خدا داده. ارادهاش را هم داده! مشکل آنجاست که پرندههای بسیاری گرفتار زمین شدهاند! میترسند اگر پرواز کنند، همین چند دانه گندم پیش پایشان را از دست بدهند. بیخبر از آنکه خیلی از آن گندمها طعمه بوده است که به دام بیفتند و زمینی شوند. آنها که توانستند دل بکنند و در دام نیفتند، پرکشیدند و آسمانی شدند!
عشق کتاب
و فرمود: پسرم! درست است که من بهاندازه پیشینیان عمر نکردهام؛ امّا در کردار آنها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم تا آنجا که گویا یکی از آنان شدهام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان، گویا از اوّل تا پایان عمرشان با آنان بودهام.
روژینا
پرنده باید خودش بخواهد که بپرد. بال پریدن را که خدا داده. ارادهاش را هم داده! مشکل آنجاست که پرندههای بسیاری گرفتار زمین شدهاند! میترسند اگر پرواز کنند، همین چند دانه گندم پیش پایشان را از دست بدهند. بیخبر از آنکه خیلی از آن گندمها طعمه بوده است که به دام بیفتند و زمینی شوند. آنها که توانستند دل بکنند و در دام نیفتند، پرکشیدند و آسمانی شدند!
روژینا
حجم
۱۴۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۸ صفحه
حجم
۱۴۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۸ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
۱۳,۵۰۰۷۰%
تومان