بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شاید بخواهید با من ازدواج کنید! | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب شاید بخواهید با من ازدواج کنید!

بریده‌هایی از کتاب شاید بخواهید با من ازدواج کنید!

نویسنده:جیسن رزنتال
امتیاز:
۳.۳از ۱۳۶ رأی
۳٫۳
(۱۳۶)
شدیداً تأکید می‌کنم پیش از اینکه واقعیتِ تلخ شما را در بُهت فروببرد، به جزئیاتِ مهمِ مربوط به پایانِ زندگی توجه کنید. همین حالا که هنوز زنده‌اید و حال‌تان خوب است (امیدوارم که این‌طور باشد) این کار را انجام دهید. از من به شما نصیحت، وقتی این اتفاق بیفتد، درست فکرکردن غیرممکن است.
benyamin parang
چه چیزی نامه‌ها را متمایز می‌کند؟ شاید گذاشتن دست‌تان روی کاغذ حرکتی عمدی است که به فکرکردن و برنامه‌ریزیِ آگاهانه نیاز دارد و همین است که نامه‌ها را متمایز می‌کند.
elisa313
هیچ جدولِ زمانیِ مشخصی برای غم‌واندوه و پیچیدگی‌هایش وجود ندارد.
misa_kim00
«بیشتر» اولین کلمه‌ای بود که به زبان آورده بودم (بله! درست است!). او هم بر همین اساس این پیشنهاد را ارائه داده بود. حالا ممکن است آخرین کلمه‌ای که به زبان می‌آورم هم همین باشد (زمان این را مشخص خواهد کرد!).
misa_kim00
فکر می‌کنم یکی از عمده‌ترین دلایلی که ازدواج‌مان این‌چنین موفقیت‌آمیز بود این بود که واقعاً می‌خواستیم طرف مقابل شاد باشد، موفق شود، تأثیرگذار باشد و منبع الهامِ خودش را بیابد. همیشه از هم حمایت می‌کردیم.
Mina
شروع هر کار، عملی بسیار خشونت‌آمیز است. من نمی‌توانم شروع کنم. من از شروع‌کردن فراری‌ام. راینر ماریا ریلکه
Saba
آیا قدر تمام آن لحظه‌های ارزشمند و در عین حال ساده را آن‌طور که باید دانسته‌ام؟
ماهرخ
در عین حال که بیماری ایمی پیشرفت می‌کرد، رابطه‌مان از همیشه عمیق‌تر شد.
ماهرخ
«تنها راه خروجْ عبور است.»
ماهرخ
رابطه‌مان خیلی مستحکم بود و از هر لحاظ همدیگر را حمایت می‌کردیم.
ماهرخ
ایمی با درهای بستهٔ زیادی مواجه شد، اما هیچ‌وقت به‌خاطر آن‌ها سرافکنده نبود.
ماهرخ
ایمی خصیصه‌های فوق‌العادهٔ بسیاری داشت، یکی از آن‌ها که تا به حال در هیچ‌کس دیگری در زندگی‌ام ندیده‌ام، تعهدش به پیگیریِ مسائل بود؛ کوچک و بزرگ. بسیاری از ما دربارهٔ زندگی رؤیاهایی داریم. دربارهٔ این صحبت می‌کنیم که «وقتی زمان داشته باشیم»، «وقتی همه‌چیز آرام‌تر شود» یا «وقتی از لحاظ مالی در شرایط مناسبی قرار گرفتیم»، این کار یا آن کار را انجام دهیم. اگر ایمی برای انجام کاری هدفی در سر داشت، چه حرفه‌ای و چه شخصی، اطمینان حاصل می‌کرد که دنبالش کند
ماهرخ
ایمی من را هم به پیگیربودن تشویق می‌کرد.
ماهرخ
گاهی به مقاصد خاصی سفر می‌کردیم تا در سازمان‌های محلی داوطلب شویم. ایمی و بچه‌ها برای کار در یک پرورشگاه و یک پیش‌دبستانی به برزیل سفر کردند. همگی به گواتمالا سفر کردیم تا با آجر و ملات برای خانواده‌های فقیر اجاق بسازیم. این خانواده‌ها آن‌قدر فقیر بودند که هنوز هم آتش برپا می‌کردند و روی آن آشپزی کرده و مرتب فضای زندگی‌شان را با دودهای سرطان‌زا پر می‌کردند.
ماهرخ
از دست‌فروش‌های محلی حمایت می‌کردیم.
ماهرخ
متوجه شدم خلق‌کردن را دوست دارم.
ماهرخ
حس آرامش‌بخش نقاشی، خلوت و حس تمرکزش را دوست دارم
ماهرخ
درست است که متخصص عصب‌روان‌شناسی نیستم، اما عقل سلیم می‌گوید اگر کاری را یادداشت کنیم احتمال انجامش را افزایش می‌دهد
ماهرخ
۶. وقتی چیزی را با اسم «ایمی و جیسن» امضا می‌کنیم، واقعاً هر دوی‌مان آن را امضا کنیم نه اینکه یک نفرمان اسم هردوی‌مان را بنویسد؛
ماهرخ
۳. زمان مطالعه‌کردن بیشتر از تماشای تلویزیون؛
ماهرخ

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۳ صفحه

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۳ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان