بریدههایی از کتاب کیمیاگر
۴٫۰
(۹۷۳)
«مردم، سهل و آسان به انگیزه زیستن خویش میرسند. شاید به همین دلیل است که خیلی زود هم از دستش میدهند و... این چنین است که دنیا به گردش خود ادامه میدهد.»
mahtab
حقیقت بزرگی در این دنیا وجود دارد که از این قرار است:
«چه کاری باید بکنی و چه کسی باید باشی.
«زمانی که واقعا خواستار چیزی هستی، باید بدانی که این خواسته در ضمیر جهان متولد شده است و تو، فقط مأمور انجام دادنش بر روی زمین هستی. حتی اگر فقط هوس سفر کردن باشد یا ازدواج با دختر یک بازرگان... یا جستجوی گنج. روح دنیا از خوشبختی یا بدبختی هوس یا حسادت مردم انباشته است. هیچ نیست مگر یک چیز: تکمیل حدیث خویش` که آنهم، تنها اجبار انسانهاست. وقتی خواستار چیزی هستی، همه جهان در تکاپوی آن است که تو به خواستهات برسی.»
mahtab
دلش به حال خودش سوخت، درحالیکه فکر میکرد گاهی وقتها، در فاصله چشمبههمزدنی، رویدادهایی خارج از توان عینی و ذهنی روی میدهند که انسان، به هیچوجه، قادر به درک و پیگیری آنها نیست.
mahtab
نه در گذشته زندگی میکنم و نه از آینده باخبرم. آنچه دارم، همین لحظه است، و همین لحظه برای من عین زندگی است، بنابراین باید از آن استفاده کنم، چون فقط در این لحظه است که خود را زنده میبینم. و تو، تو هم اگر بتوانی در حال باقی بمانی، و در حال زندگی کنی، باید یقین داشته باشی:
«زنده هستی و شاد و فارغ از زحمت،
«زنده هستی و شاکر از رحمت
mahtab
تصمیمات فقط معرّف آغاز کارند، نه انجام آن. وقتی کسی تصمیمی میگیرد، در حقیقت خود را در معرض جریان تند و تیزی میگذارد که او را به نقطه نامعلومی میبرد. نقطهای که او هنگام تصمیمگیری نه خوابش را دیده بود و نه حتی بهطور مبهم، پیشبینیاش کرده بود. آری جریان او را به مقصدی مبهم هدایت میکند... به افقی ناشناخته!
mahtab
اگر در حال دقت کنی، میتوانی لحظات خوبی داشته باشی و اگر در جهت بهبود و اصلاح لحظات حال باشی و اشتباهات را حذف کنی، آنچه پس از آن، عایدت میشود باز هم خوب و دلنشین است. آینده را فراموش کن و با توجه به تعلیمات الهی، به اللّه توکل کن و هر روز از عمر خود را در اختیار بگیر و در لحظات آن زنده باش و زندگی کن. چون، هر لحظه پارهای است از عنایت او و هر روز، بیانی است از جاودانگی او... »
mahtab
«زمانی که آرزویی را در دل میپرورانیم، کائنات نیز میکوشند تا به آرزوی خود برسیم.»
mahtab
«تاریکترین لحظه، لحظه قبل از طلوع خورشید است.»
j
جوان به آزادی باد حسادت کرد، ولی فهمید که اگر بخواهد، میتواند مثل آن آزاد باشد چون هیچکس و هیچچیز مانع آزادی او نمیشود مگر خودش...
🌼سافیرا🌼
وقتی خواستار چیزی هستی، همه جهان در تکاپوی آن است که تو به خواستهات برسی.
🌼سافیرا🌼
«پایان عمر نخجیر برای تغذیه قوش، و قوش هم به نوبه خود انسان را تغذیه میکند، و انسان هم روزی بدل به ماسههای تو میشود، و روزی ماسهها هم، نخجیرهای دیگری را روی خود بزرگ خواهند کرد. و چنین است راز دنیا، و چنین است گردش کائنات.»
کاربر ۴۱۰۴۰۲۳
ماسه هم گویای لحظهای از آفرینش است، و کائنات برای پیدایش آن میلیونها سال وقت گذاشتهاند.
کاربر ۴۱۰۴۰۲۳
و چه مشکل بود، فکر نکردن...
فکر نکردن به کسی که دوستش میداشتی
mhasadi78
فکر کرد؛ به چوپانها، چوپانهایی که ازدواج کرده بودند، نمیتوانستند خود را قانع سازند که به فراهم آوردن ضروریات اولیه بپردازند و مرتب در دشت بودند، در صورتی که، ضرورتِ عشق، حضور است در کنار آنچه دوست میداریم.
mhasadi78
«زمانی که با همه وجود خود، حقیقتا آرزویی داشتی، کل کائنات به نحوی عمل میکند که تو بتوانی به آرزوی خود برسی...»
کاربر ۴۹۶۱۳۷۴
مرد خوشبخت، مردی است که خدا را در خود ببیند و در خود بجوید همانطور که کیمیاگر گفته است، خوشبختی میتواند حتی در یک دانه ناچیز ماسه صحرا هم دیده شود، چون یک دانه ماسه هم گویای لحظهای از آفرینش است، و کائنات برای پیدایش آن میلیونها سال وقت گذاشتهاند.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
«چرا، شما را با نام کیمیاگر` میشناسند؟»
«چون کیمیاگر هستم.»
«و چه عاملی سبب عدم موفقیت کیمیاگرانی است که همه عمر در تلاش تبدیل فلز ناپاک به طلای پاک بودند؟»
«آنها فقط به پیدا کردن طلا دلخوش کردند، و گنج خود را در حدیث خویش` میجستند، بدون اینکه تمایلی داشته باشند که با حدیث خویش` زندگی کنند.»
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
بنابراین، چگونه میتوانم آینده را ببینم؟ لابد به لطف نشانههای حال! اسرار دنیایی، در حال نهفته است، اگر در حال دقت کنی، میتوانی لحظات خوبی داشته باشی و اگر در جهت بهبود و اصلاح لحظات حال باشی و اشتباهات را حذف کنی، آنچه پس از آن، عایدت میشود باز هم خوب و دلنشین است. آینده را فراموش کن و با توجه به تعلیمات الهی، به اللّه توکل کن و هر روز از عمر خود را در اختیار بگیر و در لحظات آن زنده باش و زندگی کن
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
انسانی که میاندیشد کی و چگونه از زندگی بهره گیرد، اگر حال را از دست بدهد بازنده است، ولی اگر در حال زندگی کند میفهمد که زندگی یک کاروان شادی است، یک جشن و پایکوبی است، یک سرور همیشگی است.
«میفهمد که انسان تنها در لحظه` است که زندگی میکند و خود را زنده میبیند.»
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
«فهمیدم که دنیا، یک روح دارد. یک جان که کیمیاگران به آن جان جهان` یا روح دنیا میگویند و اگر کسی بتواند به راز آن پی ببرد و درکش کند، خواهد توانست اسرار بیان بدون کلام` جهان و آنچه در اوست را بشناسد. فهمیدم که بسیاری از کیمیاگران با حدیث خویش` زندگی میکردند و بالاخره موفق شدند راز جان جهان` را کشف کنند، سرّ کیمیا` را بفهمند و به اکسیر حیات` برسند.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
حجم
۱۴۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۴۴ صفحه
حجم
۱۴۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۴۴ صفحه
قیمت:
۱۲۲,۰۰۰
۹۷,۶۰۰۲۰%
تومان