بریدههایی از کتاب کیمیاگر
۴٫۰
(۹۷۱)
«ما قلبها، از ترس میمیریم اگر ببینیم، عشقی که میتوانست شادیآفرین باشد و با زیباییها همراه گردد، برای همیشه در زمان مدفون گردیده است.
راضیه
فراموش نکن قلب تو همان جایی است که گنج تو آنجاست.
«و گنج تو، به یقین باید پیدا شود تا آنچه در راه دیدی و کشف کردی و آموختی معنا بگیرند.
راضیه
باید صحرا را دوست داشت. ولی هرگز نباید از آن کاملاً خشنود بود، چون صحرا برای همه مردم، یک سنگ محک است. هرکس را به اندازه گامهایش و به فراخور توانش به آزمایش میگذارد و کسانی را که از خود دست شسته و در آنجا رها میشوند، میبلعد و میکشد.»
راضیه
گفت: «قلب من از رنج` میترسد.»
«به او بگو که ترس از رنج` بدتر از خود رنج` است.
«هیچ قلبی نیست که در پی آرزوهایش باشد ولی رنج نبرد، چون آرزوها بیپایان و دور از دسترسند و راه، راه دشواری است.
atena
«دوستت دارم، چونکه جهان ــ و هر آنچه در اوست ــ سعی کرد تا به تو برسم. به تو... .»
atena
سپس، کمی آشفته از آنچه اندیشیده بود، رو به آسمان کرد و گفت: «میدانم، خدای من! تو گفتهای که این خودپسندی است، خودپسندیِ انسانهایِ فناپذیر... اما، ملکی پیر هم، گاه نیازمند است که خود را با اعمالش، راضی ببیند.»
ketabdoost
و در این راه نباید از شکست بترسم. وحشت از شکست به دورهای مربوط است که تا به امروز مانع شده به اسرار خلقت پی ببرم. و حالا به کاری مشغولم، که میتوانستم از ده سال پیش هم شروع کنم. به هر صورت، خوشحالم که برای رسیدن به چنین روزی، بیست سال دیگر منتظر نشدم.»
Fereshte🧚
کیمیاگر، درِ یک بطری را باز کرد و مایع قرمز رنگی در لیوان میهمانش ریخت. شراب بود، یکی از بهترینها که تا آن زمان، هرگز ننوشیده بود، ولی... شراب؟ شراب که به حکم دین ممنوع بود.
کیمیاگر گفت: «بدی و شرارت، آن چیزی نیست که از راه دهان وارد جسم انسان میشود، چیزی است که از راه آن خارج میشود... .»
Jafar Rastgoo
پول وسیلهای سحرآمیز و جادویی است چرا که با پول، هرگز کسی تنها نیست، و تمامی مشکلات با کمک آن از بین میروند، و در اندک زمان، کار چند روزه انجام میشود
Jafar Rastgoo
تنها یک چیز است که دسترسی به امید را غیرممکن میسازد، ترس از باخت
F.V
به کیمیاگر گفت: «قلب من از رنج` میترسد.»
«به او بگو که ترس از رنج` بدتر از خود رنج` است.
«هیچ قلبی نیست که در پی آرزوهایش باشد ولی رنج نبرد، چون آرزوها بیپایان و دور از دسترسند و راه، راه دشواری است. همت میخواهد و تلاش و هر لحظه آن میتواند لحظه پایانی باشد. لحظه دیدار با خدا یا لحظه پیوستن به ابدیت... .»
F.V
«ما... از آن میترسیم که داشتههایمان را از دست بدهیم، رسم و رسوم خود را، آداب و سنت خود را و... زندگی را... .
«و وقتی در مییابیم که افسانه زندگی ما و افسانه دنیا را فقط یک دست نوشته است، آنگاه ترسمان، فروکش میکند و از بین میرود.»
F.V
زمانی که واقعا خواستار چیزی هستی، باید بدانی که این خواسته در ضمیر جهان متولد شده است و تو، فقط مأمور انجام دادنش بر روی زمین هستی.
F.V
پرسید: «بزرگترین فریب دنیا دیگر چیست؟»
«اینکه در یک لحظه از حیات خود، مالکیت و فرمان زندگی را از دست میدهیم و تصور میکنیم سرنوشت بر زندگی مسلط شده است، همین نکته، بزرگترین فریب دنیاست.»
parya namvar
«چیزی که همیشه آرزوی انجامش را داشتی؛ هر یک از آدمها، از آغاز جوانی، حدیث خویش` را میشناسد. در این دوره از زندگی همهچیز روشن است و انجامشدنی، انسان از رؤیاها و آرزوهایی که دوست دارد در زندگی انجام دهد، وحشتی ندارد. با گذشت زمان، نیروی عجیب و اسرارآمیزی سعی میکند به آدم بفهماند که شکلدهی و انجام حدیث خویش` ناممکن است.»
Fereshte🧚
برای دخترک، همه روزها شبیه بههم بودند، چون آدمها سعی ندارند چیزهای خوب زندگیشان را ببینند و با وجود گذر خورشید در آسمان، خود را از دیدن آنها محروم میکنند. چنین است که روزها، یکی پس از دیگری شبیه به هم میشوند.
بهزاد شبانی فرد
و زمین که در روی آن زندگی میکنیم میتواند بهتر یا بدتر شود، اگر ما بهتر یا بدتر شویم... و همین جاست که حضور عشق را میبینیم چون وقتیکه عاشق هستیم... برای عشق خود، مایلیم که بهتر شویم و به کمال برسیم.
mahsa
علمی است به نام کیمیاگری` که میگوید، هر مردی به دنبال گنج` خویش است، گنجی که در خود او نهفته است. برای به دست آوردنش، او خود را ناگزیر از بهتر شدن و تغییر میبیند، به تزکیه درون خود میپردازد تا به مرحله والاتر، جایگاه گنج برسد. بنابراین مرحلهای را به انجام میبرد و مرحلهای دیگر را آغاز میکند. سرب هم همین طور، تا وقتی سرب باقی میماند که در عالم نقش داشته باشد وگرنه، بدل به طلا میشود.
mahsa
«کسی که با حدیث خویش` زندگی میکند، میداند آنچه را که میخواهد میتواند به دست آورد. باید امید داشت. تنها یک چیز است که دسترسی به امید را غیرممکن میسازد، ترس از باخت`.»
mahsa
: «در ناامیدی هم میتوان به قلب خود مراجعه کرد، پس در ناامیدی هم امید هست و از امید غافل مشو.»
mahsa
حجم
۱۴۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۴۴ صفحه
حجم
۱۴۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۴۴ صفحه
قیمت:
۱۲۲,۰۰۰
۹۷,۶۰۰۲۰%
تومان