الیور ساکس | بیوگرافی، معرفی آثار و دانلود کتاب های او

الیور ساکس

درباره الیور ساکس

آلیور دبلیو ساکس متولد ۹ ژوئن ۱۹۳۳، پزشک مغز و اعصاب انگلیسی - آمریکایی، نویسنده‌ای چیره‌دست و شیمی‌دانی آماتور بود. پدرش، ساموئل ساکس پزشک بود و مادرش، موریل السی لاندائو از اولین جراحان زن در انگلستان. ساکس که به علائق پزشکی والدینش توجه پیدا کرده بود، در سال ۱۹۵۱ وارد کوئینز کالج آکسفورد شد و در سال ۱۹۵۴ در فیزیولوژی و زیست‌شناسی مدرک کارشناسی گرفت؛ سپس در سال ۱۹۵۸ از همان دانشگاه مدرک پزشکی عمومی دریافت کرد. بعدها به آمریکا مهاجرت کرد و پس از گذراندنِ دوره‌های رزیدنسی و فلوشیپ در کالیفرنیا و دانشگاه یوسی‌ال‌اِی از سال ۱۹۶۵ در آن کشور به طبابت پرداخت. در سال ۱۹۶۶ در بیمارستان بت آبراهام در محلۀ برانکسِ شهر نیویورک به کار مشغول شد. آنجا بود که سروکارش به گروهی از بازماندگانِ «بیماری خواب» یا «انسفالیتیس لِتارژیا» از دهۀ ۱۹۲۰ افتاد. این افراد چند دهه بود که قادر به حرکت نبودند و در نوعی حالت پارکینسونی و خلسه به‌ سر می‌بردند. ساکس با تجویز داروی جدیدِ ال‌دوپا کوشید تا آن‌ها را به زندگی بازگرداند؛ تلاشی که در ابتدا نویدبخش به‌ نظر رسید، ولی در ادامه مسائل عصب‌شناختی دیگری به‌ همراه آورد. پژوهش‌های ساکس در این حوزه زمینه‌ای را برای بررسی اثرات این دارو و درک بهتر بیماری پارکینسون فراهم آورد. ساکس این پژوهش‌ها را در قالب کتابی با عنوان «بیداری‌ها» گرد آورد که در آن همانند سایر کتاب‌هایش، نه‌فقط موضوعات علمی بلکه مسائل انسانی نیز مطرح است. بعدها این کتاب دست‌مایۀ فیلمی به همین نام با بازی رابرت دونیرو و رابین ویلیامز (در نقش آلیور ساکس) شد. شاید بتوان این کتاب را از اولین نوشته‌های همگانی‌سازیِ بعضی از مسائل عصب‌شناختی در جامعۀ انگلیسی‌زبان به حساب آورد. ساکس از سال ۱۹۶۶ تا ۲۰۰۷ مدرس و سپس استاد بالینی عصب‌شناسی در «دانشکدۀ پزشکی آلبرت اینشتین» بود و از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۷ در «دانشکدۀ پزشکی دانشگاه نیویورک» همزمان کار کرد. در ژوئیۀ سال ۲۰۰۷ به سِمَت استادی در رشتۀ عصب‌شناسی و روان‌پزشکی در «مرکز پزشکی دانشگاه کلمبیا» رسید. در تمام این سال‌ها علاوه‌بر تدریس در دانشگاه، مشاورِ بخش مغز و اعصابِ شماری از خانه‌های سالمندان در نیویورک بود. در سال ۲۰۱۲ با عنوان استاد عصب‌شناسی و مشاور مغز و اعصاب در مرکز صرع به «مدرسۀ پزشکیِ دانشگاه نیویورک» بازگشت.