دانلود و خرید کتاب صوتی فصل کاشتن کلمات

فصل کاشتن کلمات اثر آرش نصرت‌الهی از مجموعه جهان تازه شعر نشر چشمه است که با صدای خود شاعر از رادیو گوشه می‌شنوید.

 درباره کتاب فصل کاشتن کلمات

 در کتاب فصل کاشتن کلمات ۴۶ قطعه شعر از  آرش نصرت‌ الهی شاعر و منتقد ادبی معاصر را با صدای خودش می‌شنوید. این اشعار در فاصله سال های ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰ سرده شده‌‌اند و مضامین گوناگونی همچون مسائل اجتماعی، جنگ، و صلح دارند. شاعر در سرودن اشعار اجتماعی‌اش از عناصر طبیعت بهره برده است و مهم‌ترین  ویژگی شعرها تصویری بودن آنها است.

 شنیدن کتاب فصل کاشتن کلمات را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه‌مندان به شعر معاصر فارسی مخاطبان این کتاب‌اند.

 درباره آرش نصرت الهی

آرش نصرت‌ اللهی که در یک شرکت فنی مهندسی در حوزه‌های مهندسی عمران و مدیریت کار می‌کند و علاوه برآن، به عنوان دبیر کارگروه فرهنگ و هنر مشغول فعالیت است. او علاوه بر سرودن شعر، خوشنویسی هم می‌کند و خط تحریری درس می‌دهد و در نمایشگاه‌های مختلف خوشنویسی نیز شرکت داشته است.

 نصرت‌ اللهی برگزیده جایزه شعر بهاران در سال ۱۳۹۷ ، نامزد دریافت جایزه شعر الوند به خاطر کتاب رویاها برگشته‌اند؟! و همچنین نامزد دریافت جایزه شعر نیما به عنوان شاعر دهه هشتاد است. او  تا به حال چهار مجموعه شعر با عناوین رفته‌ام خودم را بیاورم، تو/تهران/۱۳۸۵، فصل کاشتن کلمات و رویاها برگشته‌اند؟! را به چاپ رسانده است.

 شعرهایی از کتاب فصل کاشتن کلمات

فصل‌ها را از شاخه‌هایم

دور کردند

دور شدم از خودم از هرچه بود هر چه نبود

گوزن‌های جوان در جانم

ایستادند

ایستادند نفس‌های بسیاری کلمات بسیاری ترس‌های بسیاری در من

بسیار شدم

- شاخه‌هایم را برده بودی تبر بیاوری جنگلبان؟!

جنگلبان جنگلبان جنگلبان چه‌قدر جنگلبان!

فصل‌ها را از شاخه‌هایم

دور کردند

در دور

باران در رفته از دست آسمان شد

باران در آوند‌هایم پناه گرفت

باران

در آوندهایم نطفه‌های برگ بستم

برگ بستم

برگ

برای گوزن‌های جوان خوب است!

*******

هنوز درختم... 

هنوز درختم درختم زمستان!

همان که کشیده‌ای به بند کبود کبود کبود کوبیده‌ای سرم را به سرما زمستان!

دریده‌ای غریده‌ای ترسیده‌ام لرزیده‌ام هنوز درختم درختم زمستان!

 و برگ‌هایم به رنگ‌آمیزی تو می‌آیند.

*******

می‌ترسم

می‌ترسم از سرخم کردگان این درخت، این باد

از تاریخ رفته از یاد این خانه

از روزهای ایستاده در پشت سر

می‌ترسم

دیشب پنجره‌ها را برده‌اند.