نظرات کاربران درباره کتاب صوتی پیاده

کتاب داستانش تلخ هست ولی تلخیش از نوع تلخی قهوه است که آدم رو بیدار میکنه تا درک کنه و از چیزهایی که تو زندگی داره راضی و شکرگزار باشه۰ داستان تلخ زندگی انیس با قلم خوب نویسنده بیان شده بود گویندگی خانم خردمند عالی بود 🌷🌷

این کتاب را می توانم به لحاظ تاثیرگذاری و جذابیت، بیان کلیشه های اجتماعی مردسالار و درگیرکردن شدید ذهن مخاطب، بهترین اثر خانم بلقیس سلیمانی بدانم. حتما توصیه می کنم بخوانید. و اما من نقدی از کتاب نوشتم که حضور عزیزان تقدیم می کنم، شاید برای تصمیم گیری شما جهت خواندن کتاب مفید باشد. - نقد محتوای کتاب: پیاده، قصه درد و رنج ممتد زن در طول تاریخ است. داستان رنج بی پایان زن، مادر و همسر که آمیخته با کلیشه های جنسیتی فرهنگ ما مکرر می شود، امتداد می یابد و وجود زن را با درد عجین می کند. قصه ظلم بی پایان بر جسم و جان مادری بی پناه، که جامعه حتی اندیشه اندک خطایی را بر او بر نمی تابد (گروه هیچ خطایی مرتکب نشده)؛ انتظار می رود درد را به جان بخرد و دم نزند؛ انتظار فرهنگ مردسالار که زن را جنس دوم، طفیلی وجود پدر، شوهر و پسرش می داند و برایش ذره ای حقوق انسانی و مادری قایل نیست. پیاده رنج نامه زن ایرانی است که اسیر کلیشه ها، گاه خود نیز باور می کند که گناهکار است و هرچه بر سرش بیاید، حق اوست. فصول آخر کتاب، چنان درد بر جان خواننده می ریزد که انگار تمام این دردها بر او آمده است و می اندیشد که کاش می توانست سر سوزنی از این دردهای جانکاه، بکاهد..... پیاده، قصه مادری است که چون گمان میرود همسرش نازاست، بارداری او زاده خیانت و خودش خاینی خوانده می شود که سنگسار کمترین مجازات اوست. اما پس از سالها که واقعیت مشخص می شود و بی گناه بودن زن بر همگان نموده می شود، مرد حضانت فرزند را از دادگاه می گیرد و همراه او از کشور خارج می شود و مادر بی پناه را که هیچ قانونی حق را به او نمی دهد، بر جای می گذارد. مادر زیر بار تهمت ها، با کلفتی فرزند را پرورده، اما همینکه از آب و گل در می آید، پدر که زن را خیانتکار و بچه را حرامزاده دانسته بود، با کمک قانون مردسالار پسر را برای خود گرفته و می برد و هیچ قانون انسانیت خواه مدافع زن و رنج های بی شمارش نمی شود. زنی که در جامعه مردان، با سختی فراوان خود را پاک نگاه داشته و با دسترنج خدمتکاری بچه را به عرصه رسانده است. در پایان، برادر زن که از او ۱۵ سال کوچکتر است، با کشتن خواهری که چون مادر او را پرورده بود، بر دروغ ها و تهمت ها صحه می گذارد یا به خیال خود پایان می بخشد و زن را در نیمه عمر، راهی دیار باقی می کند. این کتاب که سرگذشت زنی در روستای گوران کرمان را بیان می کند، دردنامه زن ایرانی و بطور عام هر زنی در هر مرز و بومی است که حقوقش نادیده گرفته شده و می شود. کتابی که اگر به دیده اخلاق و انسانیت بررسی شود، می تواند سرآغازی باشد بر زدودن قوانین ضد زن و دیدن حقوق یک زن و مادر. لهجه زیبای قهرمان زن داستان که خود راوی رنجنامه خویش است، در جای جای این کتاب به چشم می خورد. ایستادن در برابر ظلم ها از دست این زن بر نمی آید، پس زبان به نفرین می گشاید و خدایش را شاهد ظلم هاییکه بر وی رفته می کند، به این امید که شابد دردش دیده شود. - نقد ساختار کتاب: نویسنده، به زیبایی و نیز تلخی بی پایان داستان زن دردمند را می نویسد و نهایت هنر را در بیان دردهای اجتماع به کار می گیرد. من جذابیت، داستان پردازی و بیان شیوای این داستان را در میان سایر کتابهای نویسنده، بهترین یافتم و به آن نمره ۵ می دهم، راوی کتاب، آهو خردمند، داستان را عالی و با احساس می خواند و رنج و شادی قهرمان داستان را گاه و بیگاه با صدای خود بر مخاطب القا می کند. نویسنده با بیان جزییات رنج های یک زن به روایت داستان، خواننده را چنان تلخ کام می سازد که آرزو می کند ایکاش بتواند برای احقاق حقوق این مظلومان کاری بکند. نثر روان و زیبای بلقیس سلیمانی جذابیت کتاب را دوچندان می کند. به لحاظ ساختاری، ادبیات و نگارش کتاب بسیار عالی است و خواندن کتاب را به دوستان عزیز توصیه می کنم.

الله الله از جهل مردم انیس‌ها در ایران کم نیستند، اینکه خودتون ناقص‌العقل بودی، زنی یعنی پایین بودن، زیردست بودن و الی ماشاله ازین اوصاف هر چه میاد از جهل و ناآگاهی از حقوقته

این همه تلخی در یک کتاب ؟!؟!

داستان انیسی بدون مونس؛ خسته از کنش‌های مردانه و در بند تقدیر زمانه

امان از بخت سیاهت انیس عجب کتابی بود..از جذابیت صدای خانم خردمند هم هرچی بگم کمه

کتاب قشنگیه ولی خیلی خیلی خیلی بد تموم میشه طوریکه آدم شوکه میشه و منتظر ادامه داستانه ولی کتاب تموم شده و آدم توی بهت میمونه.

ای کاش حداقل یک نقطه مثبت در داستان بود... همه اش سیاه... اما مهم ترین ویژگی کتاب ایمان انیس بود تا لحظه آخر حتی در بدترین شرایط عقایدش را کنار نگذاشت

رمانی شنیدنی با مضمون داستانی تلخ اما حقیقت جامعه است. بعد از شنیدن ان، بیشتر به فکر یاری مردم محروم میفتید و درد انها را بیشتر درک میکنید. به شخصه قلم خانوم بلقیس سلیمانی را دوست دارم. چه بسیار زنانی که قربانیان جامعه تنگ نظر و مرد سالار ایران هستند. گاهی فکر میکنم خوبه که از ایران رفتم تا دخترم سرنوشت منو نداشته باشه.

خوب بود یکسری عقاید و افکار خاص خودشو داشت برای آشنا شدن خوبه . تعلیق خوبی هم آخرش داشت

بعضی جاها میخواستم باهاش گریه کنم ولی چیزی مانع گریه م میشد مثل شوک مثل غمی عجیب من فضای این داستان و همش سیاه میدیم حتی وقتی از اوایل از خوشی هاش میگفت حتی وقتی آرزوی خرید خونه رو داشت از دو شب تا ۹ صبح یه سره گوش کردم داستان خوبی داشت،خیلی جاها باهاش همزاد پنداری میکنی ،شاید برای خیلی از ماها این قضاوت بی جا بوده توصیه می کنم بخونید یا صوتی شو مثل من بشنوید

داستان جذاب و پرکشش!👍🏻 اتفاق های تلخ داستان زیاد بود ولی خسته کننده نبود.

اولین کتابی بود که از خانم بلقیس سلیمانی خونده بودم. وصف ایشون رو در نوشتن مسایل تلخ اجتماعی نسبت به زنان رو شنیده بودم. جاهایی از داستان باور انیس به این همه مردسالاری هم آدم رو به فکر فرو می‌بره که بخشی از این ظلم به علت پذیرش خود زن هم هست. مثل جایی که برادر حق همه چیز رو داشت و این موضوع پذیرفته شده بود. یا برتری مرد بداخلاق بر مرد کمک‌کننده و...

کتاب ماجرای زنی هستش که توی خانواده به شدت سنتی و مردسالار به دنیا میاد. حتی شخصیت اصلی هم همین تفکرات رو داره. بعد ازدواج همراه همسرش به تهران مهاجرت می‌کنه و این شروع سرگذشت عجیب و غریب‌شه. اتفاقات به شدت تلخی براش می‌افته؛ خیلی تلخ. هیچ کورسوی امیدی توی زندگی این زن نیست(اگه دو تا صاحب‌خونه‌شو فاکتور بگیریم). اگه روحیه حساسی دارین یا از لحاظ روحی شرایط مناسبی ندارین اصلا پیشنهاد نمی‌کنم. از لحاظ فرمی کتاب جنبه‌های مثبت زیادی داره ولی بعضی جاها بعضی اتفاقات نصفه و نیمه رها شده بدون اینکه به سرانجامی برسه. پایانش هم زهرتر از زهره🤦‍♀️

اینکه میگن زندگی به بعضی ها نمیاد، عین واقعیته، بدبخت و بد شانس هر جا بره، شانس و اقبال بدش همراهشه. یه جاهاییش گریم گرفت، چون می تونستم رنگی ببینمش. مخصوصا قسمتی که بچش رو داشت مفت مفت می بردند و از دستش درآوردند. صدای خانوم گوینده عالی هست

بسیییار عالییی و جذاب ممنونم طاقچه

چقدرعمیق وواقعی غربت وتنهایی وبی کسی یک زن کم سوادرادرتهران توصیف کرده .چقدرمنطقی ازقانون وجامعه واثراتش برزندگی زنان نوشته .چقدرتلخ بود اماجذاب ...امان ازبخت سیاه انیسها!

فضای خاکستری که چه عرض کنم، سیاه کتاب رو دوست نداشتم، حالم رو بد می‌کرد. منطق داستان درست بود طرحش درست بود اما من نپسندیدم اینکه همه چیز و تمام کارهای نکرده‌ی شخصت رو بذاریم به پای شهرستانی بودنش. پایان بندی و ماجرای اسفندیار برای من وسط داستان قابل حدس شد و وقتی به آخر رسیدم چندان جذبم نکرد. درکل حداقل ها رو داشت... همین.

تلخ بود خیلی تلخ بود لعنت به تعصب بی جا و تفکرات خشک کتاب خیلی جذاب بود گویندگی هم عالی بود

عالی بود مثل بقیه کتاب های این خانوم