نظرات درباره کتاب بوف کور و نقد و بررسی خوانندگان | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب بوف کور اثر صادق هدایت

نظرات کاربران درباره کتاب بوف کور

نویسنده:صادق هدایت
انتشارات:طاقچه
امتیاز:
۳.۹از ۲۹۷۶ رأی
۳٫۹
(۲۹۷۶)
Ghazal
به نصفش هم نتونستم برسم..اصلا دوست داشتنی نیست و به شدت حالمو بد کرد
X M
اگه سنتون یا سوادتون کمه یا درک درستی از ادبیات هنری ندارید نباید بخونید
علی صاحبی
با تمام احترامی که برای هنر آقای هدایت قائلم ، ولی ایشون یک انسان روان پریش و بیمار بودند . اکثر نوشته هاشون هم برآمده از این فکر پریشانه . آدم زندگی نامه خود نوشتش رو که می خونه دلش می سوزه . دوست داشتم در زمان ایشون بودم و باهاشون صحبت می کردم و اگر کاری از دستم بر می اومد براشون انجام می دادم . با خواندن رمان های ایشون آدم نمی دونه از فرم لذت ببره یا از محتوا حالش بد بشه ؛ البته همیشه تأثیر محتوا از غالب و فرم بیشتره . اصطلاحا لفظ فانی در معناست و نهایتا معانی تاثیر منفی خودشون رو می گذارند . در مقابل رمان هایی که برآمده از یک روح پرنشاط و با امید و مومن هستند ، آرامشی به روانی آب به انسان هدیه می دن . کتاب هایی مثل من او ، رویای نیمه شب ، نامیرا ، جشن حنابندان ، دیدم که جانم می رود و ... کتابهایی که مملوند از عشق و پاکی و اخلاق و صفا و مهربانی . امیدوارم زندگیتون همیشه مملو از آرامش و امید باشه
:-)
این روان پریشی که میگی سبک نگارشی به نام پست مدرن.
:-)
این زندگینامش نیست.
علی صاحبی
بنده عرض نکردم همه داستان هاش رو به این هدف نوشته تا مردم رو مایوس کنه . نتیجه ی این کتاب ایجاد یاس و دلسردیه . در ضمن بنده از شخصی نام نبردم . منظورتون از ... چه کسانیند ؟
عماد
داستان ثقیل و عجیبیه! یه قسمتایی از متن غرق داستان میشی یهو میبینی از یه فضا رفتی یه فضای دیگه ولی متوجه نشدی کی این اتفاق افتاده!
عماد
نثر دشوار لزومأ نشان‌دهنده‌ی محتوای غنی نیست! گاهی نقابی‌ست بر بی‌محتوایی!
سایه
سلام یعنی نخونمش ...چون خودم پر اشکم
فهیم ۱۳
همین ویژگیش باعث میشه ذهنت به هم بریزه . اینجور کتاب ها افکار رو مشوش میکنن و تمرکز آدم رو پایین میاره .
خانه‌ی سپید
کسی مجبورتان نکرده که حرف بزنید، مثل این می‌ماند که بروید وسط اپرا داد بزنید این موسیقی بیهوده است، شما به آنجا تعلق ندارید فقط همین، تشریفتان را ببرید در کوچه نوای تنبک گوش بدهید. باید فکر کنم، بیافرینم و قدردان باشم. هم به جای خود و هم به جای کسانی که در طول عمر مبارک حتی یک جمله خلق نکرده اما کافکا و هدایت را سخیف می‌شمارند. کسانی که با شکم و زیرشکم می‌اندیشند.
Sou_Ma
برای فهمِ این‌که یک سیب مزه‌ی زهرمار میدهد لازم نیست خودمان درخت سیب باشیم و میوه بدهیم! کتاب محبوبتان ارزانی خودتان، بزنیدش زیر بغل و مغلطه‌هایتان را هم ببرید جای دیگری خرج کنید.
همتا
اصلا تند نبود.. بهترین جواب بود.. عالی.. :)
sadaf.cake
مورد علاقه من نبود
فاطمه
من خیلی با زور تا آخرش رو خوندم و دوسش نداشتم حقیقتا ، ولی خوب سبک نوشتنش برام جالب بود ولی داستان رو دوست نداشتم 😬 پ.ن : یکی از دلایلی که اپلیکیشن های دیگه رو به طاقچه ترجیح میدم اینکه هروقت نظرات طاقچه رو می خونم از این همه حجم انتقاد ‌و خشونت کلامی و لحن های بد حالم بد میشه ، تو اپلیکیشن کتابخوانی هم باید این همه عجولانه و متعصبانه بهم پریم و انتقاد کنیم ؟؟؟ اینجا هم ؟؟؟
زهرا
خیلی بی محتوا بود
محمد
احساس می کردم دورانی که دوستان با متوجه نشدن کتاب و مفهوم ارائه شده نظرات روشن فکر گونه بدهند و با چیدن کلمات به اصطلاح قلبمه سلمبه عقاید و بنیاد های دیگران را به چالش بکشند و به به و چه چه راه بیندازند به اتمام رسیده ، اما متاسفانه به وضوح اشتباه کردم چون هنوز هم درگیر این موضوعات هستیم و متوجه عمق این اشتباه نشدیم. دوستانی که برای وقتشون ارزش قائل هستند یا به دنبال کتاب مفید نه صرفا گیج کننده می باشن ، به هیچ وجه این کتاب رو مطالعه نکنن.
mohsen yazdanpanahi
دقیقاً با شما موافقم.
مهمان
یک ستاره! بله یک ستاره! و خواندنش را برای عموم توصیه نمی کنم! هرچند یک نوشته از جنبه های گوناگون ذهنی و روانشناختی، ادبی، اجتماعی و فلسفی قابل مطالعه و مناظره است، لیکن ورای مطالعات، نمی توان اثرات مستقیم هر نوشته را که از سنخ حالات و درونیات و احوال آدمی است را نادیده گرفت! چه برخی از صفات و بیماری ها از اخلاط و ترشحات و اجزای موجودی زنده به دیگری منتقل می شود. هدایت! در این کتاب روایتی سیال از ذهنی جنبده و در عین حال آغشته به تالمی عمیق و رنجی بی پایان از سقوط فلسفی و اخلاقی دارد و همانطور که خود اذعان می کند وامانده از پاسخ به سوالی اساسی، دست به انتحار فلسفی زده و آشکارا دم از هراس صحت ادعای «زندگی دوباره» می زند! ذهن در پایین ترین و مملوس ترین حد انتظار و نیاز بدن بیمارگونه می لولد و گاه به پس یا پیش می دود و گاه آرام می گیرد.. فلسفه ای تهی از فلسفه، و مرکب از خواهش و ترس بدن.
مامان مریم
نظرتون عالی بود.
مهمانم
@parissa نظرم رو عرض کردم، و اساسا احترام به بیان، اندیشه و زاوایای نگاه باعث رشد خردورزی است. نظر بنده طرح سوال نداشت.
parissa
@ گل پسر کتابای ساده و روان رو موقعی میخونی که سنت پایینتره و سطح درک و شکل گیری شخصیتت هنوز سطحیه یا اینکه مواقعی که دیر به جمع مطالعه کننده ها پیوستی بعد که یکی دو پله بالاتر رفتی و نیاز پیدا میکنی پا به عرصه پیچیده تر بذاری و اینجور کتابا فقط حوصله ت رو سر میبره میری سراغ کتابایی که درک بالاتر و مضمون پیچیده تر ی دارن و بعد از اون کتابایی که فلسفی ترن و در این موارد هم کتابایی که خواننده های خاص خودشونو دارن من جمله صادق هدایت... که دیگه نگی آقا پیچیده بود نفهمیدم وقتم تلف شد یا بگی آقا این نویسنده ش ذهن پریشونی داره و کسی بخونه خودکشی میکنه و این حرفا.... شما دوس نداری نخون کتابو ولی دیگه کل کتاب و نویسنده رو نبر زیر سوال ..... هرچند هرچقد هم بد بگی و ستاره پایینی به یه نویسنده و اثر معروفش بدی هیچ از ارزش و معروفیت و تعداد طرفداراش کم نخواهی کرد و فقط سطحی نگری خودت رو به نمایش میذاری ..... و از طرف دیگه این حرفیم که زدی مثل این میمونه که بگی تمام کتب فلسفی و حتی کتب علوم فیزیک و ریاضی محض و نجوم و و و و همه چون پیچیده هستن و اکثریت مردم قدرت درک اون همه تئوری و فرمول رو ندارن همه رو باید ریخت دور 😑😑 اینم اولین و آخرین باری که به چنین طرز کامنت گذاشتن کسی پاسخ میدم و این پاسخ هم به کاربر "مهمانم" و هم "گل پسر..." بودش.... موفق باشید
همتا
"تنها چیزی که از من دلجویی میکرد، امیدِ نیستی پس از مرگ بود..." باورم نمیشه یه نفر تونسته انقدر فضای غم و ناامیدی رو توصیف کنه.. به زبون بیاره.. یعنی چی تو افکار خود هدایت بوده که نوشته هاش اینه.. کاشکی زنده بود و میشد باهاش صحبت کرد.. خیلی متن ادبی قوی‌ای بود.. جملات و توصیفات و همش فوق‌العاده بود واقعا.. خیلی خُوف بود.
همتا
بله درسته. مرسی از کامنت تون.. ولی خب موضوع همینجاست که نمیدونم چرا حرص میخورم! و مشخصا دوست ندارم اینطوری باشه که بیانش هم کردم... ولی خب تو مسیرِ بهبود این اخلاق قرار گرفتم کمی تا قسمتی.. :) رضایت بخشه.
nasrin.a1407
شایدوقتی به اون سطح رسیدی سلیقتونم توی کتاب عوض شد.. اگه کتاب چیزی بهت اضافه کرده وکمکی به مسیرزندگیت کرده که به هدفت رسیدی دیگه چرا واسه سلیقه ی بقیه حرص میخوری؟
همتا
خیلی دلم میخواد به اون حد از روشن فکری و دید باز برسم که به کسایی که تعدادشون بسیار زیاد هم بوده! با این نظر : "ارزش خوندن نداشت" کاری نداشته باشم و نظرشون روح و روانمو آزار نده که من کجا و بین چه کسایی دارم زندگی میکنم... کِی مردم هم زبانم به اون آگاهی میرسن.. به چیزی که باید باشه.. و .... نمی‌دونم .... عمیقا ناراحتم. عمیقا.
حسین
داستان پر است از اتفاقات گوناگون که نتوانستم چینش مناسبی از آن ها را روی پیرنگ بیاورم.حتی بعید می دانم کسی قادر باشد خلاصه ای از این رمان را تعریف کند. معلوم نیست که داستان در دنیای خیالی نویسنده می گذرد یا در دنیای واقعی. اما باز با این حال به شدت سرگرم کننده است. زیرا شخصیت داستان آنچنان عمیق احساسات و درد هایش را بیان می کند که دیگر دنبال پیدا کردن ربط اتفاقات به هم نیستیم.کلمات و جملات این کتاب مثل افیونی است که انسان را برای لحظاتی دچار فراموشی از دنیای واقعی اش می کند. انگار خواندن تک تک جملات و توصیفات خودش لذتی جداگانه دارد. قلم آنقدر قوی است که حس پوچی و افسردگی و درد های روحی شخصیت داستان را به خواننده القاء می کند. به همین دلیل بیشتر از چند صفحه در روز نمی توانستم مطالعه کنم. شخصیت داستان نه با اطرافیانش نه با جامعه نه حتی با خداوند به عنوان یک نیروی برتر، نتوانسته ارتباطی مناسب برقرار کند. انسانی که بخواهد همه چیز را در زندگی با اتکاء به تنهایی اش حل کند حتما دچار این تالمات روحی خواهد شد. در کل خواندن این کتاب را به هر کسی پیشنهاد نمی کنم. به نظرم جمله اول کتاب، می تواند در مورد خواندن این کتاب هم صدق کند:« در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد.»
Sam
مفهومش خیلی سخته
حسین
ممنون از پیشنهادتون. ولی عادتم در مطالعه رمان اینه که به فهم و دریافت خودم از کتاب اکتفا می کنم. مگر اینکه نقد قابلی موجود باشه.
زهره
شاید هم به نام داستان یک روح باشه.درست یادم نیست
دهقان غذاخوار
در عزل بود آنچه باید بود سود امروز ما ندارد سود🎧🚬 (فاز ِصادقِ هدایتی طور)
ترنج
عزل؟!!! شاید منظورتون اَزَله!
دهقان غذاخوار
هستن با بودن فرق میکنه...
آبی هایزنبرگی
صادق هدایت نویسنده ای بسیار ماهر و تواناست و بی اندازه باهوشه، اما متاسفانه من از سبک سئورئال ، تاریک و پوچ گرایانه ایشون لذت نمی برم و خواندن بوف کور برای من تجربه نفرت انگیزی بود. نتونستم با این کتاب ارتباط برقرار کنم. البته آقای هدایت طرفدارانی دارن که اکثرا برخلاف ایشون رفتار می کنن: طرفدارانی مسموم و متعصب که فکر می کنند چون از چیزی خوششان آمده دیگه خیلی خاص و تافته جدا بافته شدن-درصورتی که آدمهای متعصب بازندگانی بیش نیستند-!(نمیگم همه، یه سری) توقع نداشتم این حجم از کوته فکری و توهین رو در بخش کامنتها ببینم. چقدر خوب میشه که همه به نظرات هم احترام بذاریم.
bhr 🍃
♻ ﺻﺎﺩﻕ هدایت در کتاب بوف کور از سیزده درد مشترک ایرانیان چنین مینویسد: ١ - ﺍﮐﺜﺮ ﻣﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﺗﺨﯿﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻔﮑﺮ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ. ٢ - ﺩﺭ ﻫﺮ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺷﺨﺼﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﻠﯽ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ. ٣ - ﺑﺎ ﻃﻨﺎﺏ ﻣﻔﺖ ﺣﺎﺿﺮﯾﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭ ﺑﺰﻧﯿﻢ. ٤ - ﺑﻪ ﺑﺪﺑﯿﻨﯽ ، ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺵ ﺑﯿﻨﯽ ﺗﻤﺎﯾﻞ ﺩﺍﺭﯾﻢ. ٥ - ﻧﻮﺍﻗﺺ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ ، ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺭﻓﻊ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻗﺪﺍﻣﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ. ٦ - ﺩﺭ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻓﻀﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻦ ‌« ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ‌» ﺷﺮﻡ ﺩﺍﺭﯾﻢ. ٧ - ﮐﻠﻤﻪ ﯼ ‌«ﻣﻦ ‌» ﺭﺍ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ‌« ﻣﺎ ‌» ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﺑﺮﯾﻢ. ٨ - ﻏﺎﻟﺒﺎً ﻣﻬﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ. ٩ - ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﯽ ﺑﺮﯾﻢ ﻭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ. ١٠ - ﺍﺯ ﺩﻭﺭﺍﻧﺪﯾﺸﯽ ﻭ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺭﯾﺰﯼ ﻋﺎﺟﺰﯾﻢ ﻭ ﺩﭼﺎﺭ ﺭﻭﺯﻣﺮﮔﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ. ١١- ﻋﻘﺐ ﺍﻓﺘﺎﺩﮔﯽ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻭ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﯾﻢ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﺁﻥ ﻫﻢ ﻗﺪﻣﯽ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ. ١٢ - ﺩﺍﺋﻤﺎً ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ، ﻭﻟﯽ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ. ١٣ - ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻗﯿﻘﻪ آخر ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ. این کتاب مثل کتاب ۱۰۰ سال تنهایی نباید بدون اگاهی خونده بشه
؛
کتاب و باید فهمید تا ازش خوشمون بیاد شمایی که میگی من پونزده سالم بود کتابای البر کامورو میخوندم سطح مطالعت رو ببر بالا نوشته های البر کامو کاملا با این کتاب فرق داره یه ادم تو سن نوجوونی هرچقدرم کتاب بخونه نباید بوف کورو شروع کنه چرا؟چون کتاب خیلی تاثیر گذاره و تا به یه عقیده ثابت نرسی این کتاب توصیه نمیشه
نه شرقی، نه غربی، انسانی
جز زیرآب زنی و آجر کردن نون مردم هدفی تو زندگیتون هست؟
نه شرقی، نه غربی، انسانی
من موندم این بزرگوارهایی ک در انتهای زندگیشون به پوچی نرسیدن چه غلطی کردن تو زندگیشون
مصطفی
یه نظر من این کتاب ارزش اینو نداره که کسی وقتشو برای اون هدر بده. یک کتابِ بر آمده از ذهن مریض یک نویسنده ی معلوم الحال که توی این کتاب به راحتی به عامه مردم به صرف اینکه اعتقادات متفاوتی نسبت یه اونا داره توهین میکنه و اونا رو رجاله خطاب میکنه.قبح برخی از اعتقادات مردم هم توی این کتاب شکسته شده که در نوع خودش افتضاحه. مثلا ازدواج با خواهر رضاعی که نوعی ازدواج با محارم حساب میشه. چه دلیلی داشته که نویسنده این شخصیت رو در قالب خواهر شیریش در بیاره؟؟؟این ها چیز هایی هستند که موقع خوندن این کتاب شما رو اذیت میکنن. من واقعا اونایی که از این کتاب طرفداری میکنن رو درک نمیکنم. خواهشا توضیح بدید که از این کتاب چه چیزی دستگیرتان شده؟؟؟؟
مصطفی
خانم far naaz شما فرمودید که قبل از انتقاد برم و نقد ها رو بخونم. اما من از دیدگاه خودم این نظر رو دادم. نظر من حسی بود که بعد از خوندن کتاب بهم القا شد. به نظر من وقتی انسان یه کتاب رو میخونه مهم نیس که منتقدان یا صاحب نظران چیا در مورد اون کتاب گفتند. هر کسی صاحب عقل، نظر و نوع تفکر خودشه. و من هم همینطور. و اون منتقد هم همینطور. حالا ممکنه شما بگید که اون منتقد کارشناس مسائل ادبیه و زیبایی های کتاب رو از منظر ادبی و داستان شناسی و... گفته. اما باید این نکته رو هم در نظر داشته باشیم که همه مخاطبان این کتاب کارشناس مسائل ادبی نیستند. مخاطب اکثر رمان ها مردم عادی هستند که روزی چند ساعت به دور از هر دغدغه ای میخوان یه کتاب بخونن که اون کتاب حالشون رو خوب کنه یا حداقل چیزی بهشون اضافه کنه. و من هم جزئی از همون مردم هستم. لطف کردید نظر دادید. ممنون.
سعید جان
باشه
TIFFAN
خخخخخ به دل نگیر
محمد مهدی
به نظرم خیلی مسخره و بی معنی بود .. در تمام وجود آدم نا امیدی و تاریکی رو پخش میکرد.. کلا کتاب خوبی نبود توصیه میکنم نخونید
MOSTAFA
بنظرم جز زیبا ترین رمان های ایرانه که شما با خوندنش دقیقا میتونین اونو تصور کنین، و یه حس عجیب!:)
دردانه
اثار هدایت رو دوس دارم وقتی میخونمش حسش میکنم نمیدونم انگار میفهممش برعکس خیلی ها ک میگن حس بدی رو القا میکنه سیاه نماییه ولی برای من اصلا اینطور نیست زوایای پنهان انسان رو نشون میده.
mohan
صادق کور... صادقی که با این حجم از زیبایی و شگفتیه دنیا با کمترین سلیقه بدنبال سیاه نگری و ناامیدی است... خواندن این کتاب را به همه توصیه میکنم به همه ی مردم ایران تا بفهمند بدون خدا عاقبتشان این است... یکسری از دوستان میگن به ادبیات کتاب فارغ از محتواش نگاه کن اما متعجبم از اینکه اونها هدف استفاده از ادبیات رو فراموش کردن. ما برای رساندن محتوا باید از ادبیات استفاده کنیم و وقتی محتوا، محتوای ناسالمی باشه سالبه ی به انتفاء موضوعه اگر دنبال شاهکار های ادبی هم هستین بدنبال آثار بی نظیر جلال برین برای نقد کتاب هم چندین بار خوندمش، دوستانی هم که از صادق یه بت میسازن پیشنهاد میکنم تمام کتاب هاشو بدون حسه روشنفکری بخونن مثله مرگ، دست نوشته های پراکنده و... صادق از ایرانی ها متنفر بوده و در چندین کتاب هم به این موضوع تصریح کرده آنوقت ما سنگ سیاه اورا به سینه میزنیم....
سفیر
کورها هم نمی توانند خوبی ها را ببیند و فقط سیاهی را می بینند و به انها که به خوبی ها که بیشتر از سیاهی ها هستند می نگرند و رو از سیاهی برمی گردانند می گویند ترسو و حال انکه این ترس نیست. این بی توجهی به چیزی است که در نبود نور بوجود امده است. بیناها دنبال راهی برای روشن کردن سیاهی ها هستند
sajjadkhosravianbaran
ترسو ها نمی خواهند تلخی ها را باور کنند و با آن کنار بیایند، بنابراین می گریزند.
کاربر ۲۴۴۵۳۰۲
ای دوستدار کتاب می تونی بگی ازین کتاب چی فهمیدی
کاربر ۱۷۸۴۶۸۸
افتضاح، هیچ جا اثری از وجود خدا دیده نشد! فقط یاس ناامیدی مزخرف مزخرف.

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۱۵

تعداد صفحه‌ها

۸۷ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۱۵

تعداد صفحه‌ها

۸۷ صفحه