نظرات درباره کتاب از ترس تنهایی و نقد و بررسی خوانندگان | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب از ترس تنهایی

نظرات کاربران درباره کتاب از ترس تنهایی

نویسنده:امیلی گیفین
انتشارات:نشر سنگ
امتیاز:
۳.۵از ۷۳۷ رأی
۳٫۵
(۷۳۷)
FATEMEH.AZAR
احساس میکنم که شخص اصلی داستان شخصیتی مهرطلب و خود ناپسند بوده ومهم تر از همه کمبود حرمت نفس باعث شده خودشو لایق چیزهای خوب تو زندگی اش ندونه و نتونه به خواسته های بی رحمانه اطرافیانش نه بگه و وانمود کنه دختر خوبیه! وخلاصه اگه کسی رو دوست دارید بهش بگید قبل از اینکه شاید برای همیشه از دستش بدین
کاربر 2157815
کتاب یک داستان بسیار روان و گیراست در مورد دو دوست در آستانه ۳۰ سالگی و بحران های روانی که باهاش روبه رو هستن.از جمله درگیری های عاطفی،کاری و... خیلی کتاب آموزنده و در عین حال جذابیه.من از خوندنش واقعا لذت بردم و به همه دوستان پیشنهاد می دم این کتاب رو
فئودور میخائیلوویچ داستایفسکی
خیلی سطحی بود. یه رمان عاشقانه‌ی زرد. اوایل رمان که از سی سالگی می‌گفت برام جذاب بود ولی جلوتر که رفت و قصه‌ی اصلی شکل گرفت جذابیتش رو از دست داد. روابط بین شخصیت‌ها تو خالی بود. برای وقتی که حوصله‌تون سر رفته کار بهتری ندارین که انجام بدین خوبه.
Oubliée
خیلی آبکی و معمولی بود. هیچ موضوع خاصی هم نداشت. نخونید که وقت تلف کردنه.
آذر صفایی
من پسندیدم.شما را نمیدونم
ثنا
کتاب خیلی خوبیه و اگه بهش دقت کنید یک محتوای واقع بینانه رو درمورد تغییر اخلاق و عادات ارادی به خوبی مطرح کرده.
shayestehbanoo
جشن تولد سی سالگی راسل منجر به اتفاقی میشه که باعث میشه دوران دوستیش با دارسی صمیمی ترین دوستش رو مجدد دوره کنه ... بانمک بود ، ترجمه ی خوبی داشت و اونقدر گیرا بود که شروع کنی به خودت بیای ببینی ۲۰۰ ص خوندی...
Aa
یه جاهایی از داستان رو دوست نداشتم، برای همین زیاد مطمئن نیستم خوندنش رو به کسی توصیه کنم.
شاپرک
به نظرم خیلی داستان رو کش دار کرده بود، من خیلی صفحه رو رد کردم و اخرشم فهمیدم چی به چی شد 🙄😁 خیلی در گذشته و حال رفت و آمد داشت، به طوری یه وقتایی گم میکردم الان داره در مورد چه زمانی صحبت میشه، خیلی از اتفاقات سانسور شده بود، هر چقدر هم بخواهیم بگیم فرهنگ ما و اونا از هم دوره ولی باز کارهاشون و برداشت هاشون معنی عشق رو نمیداد...
کتیبه سپید
بیشتر از اینکه شبیه یه داستان باشه، انگار یادداشت های خصوصی یه نفر یا دفترچه خاطراتش هست. نویسنده برداشته یه چیزایی رو دنبال هم نوشته که فقط برای کاراکتر داستان جذابیت یا معنی و مفهوم داره. نمی تونه داستانش رو به احساسات خواننده پیوند بزنه یا چیزی توی داستان بذاره که کنجکاو بشم دنبالش کنم. چند صفحه، فقط و فقط درباره این نوشته که از کی به ۳۰ سالگی فکر کرده؛ اما هیچ حسی رو در آدم بیدار نمی‌کنه... یا مثلا این ۳۰ سالگی چه تاثیری روی کاراکتر گذاشته. حالتش مثل وقتیه که به حرفای نامزدها و تازه عقد کرده ها توی فامیل گوش میدیم. اون حرفها برای خودشون جذابه اما برای ما نه. خسته ام کرد
بوک تاب
از همه عجیب تره اون قسمتیه که برای توجیه خیانت و هرزگی شخصیت اول زن داستان، دختر رقیب را هم هرزه و خائن نشون داده و القا میکنه : خوب شد من خیانت کردم، وگرنه اون زودتر میکرد!! توجیه پستی و زشتی هرزگی و خیانت و فقط به فکر خود بودن...
sapopaty
خیلی قشنگ بود.کشش داستان زیاد بود،خسته نمیشی از خوندن،و مشتاقی ببینی آخرش چه اتفاقی میفته واسه همین تا آخرش با اشتیاق به خوندنش ادامه میدی. خیلی ترجمه روان و جذابی داره
Dark Lady
خیلی بد، حیف وقت زرد و به شدت زرد ترویج خیانت به دوست؟ همش منتظر بودم حداقل اخرش خوب تموم شه خیییییلی بد بدترین کتابی که چند سال تخیر خوندم
کتاب خوره
داستان بسیار جالب و گیرایی بود در مورد زنی که تا سی سالگیش مجرد بوده ولی دوستی بی نظیر و بی همتا داشته که می خواد ازدواج کنه و شوهر بسیار زیبایی دارد بعد از مدتی شوهر دوستش (دکستر) عاشق او می شود و برای همین آنها رابطه مخفیانه دارند ولی دکستر عروسی را به خاطر او ئه‌م می زند و بهترین دوستش را بسیار ناراحت می کند . کتاب خیلی غیر منتظره ای بود ولی دوست نداشتم آنقدر سانسور داشته باشه ولی در کل خوب بود
YasmineGh
یکی از بدرد نخورترین و حال به هم زن ترین رمان هایی که خوندم. اینو بگم که به شدددت سانسور شده و واقعا برام سواله اگه قراره این همه سانسور کنین برا چی اصن سمت ترجمه کردنش میرید‌! دوتا شخصیت اصلی داستان ریچل(که نمیدونم چه مرضیه این اسمو راشل ترجمه میکنن) و دارسی به شدت تو مخن. یکی چون زیادی خودمحوره و اون یکی چون زیاده شل و ول و احمق و بی عرضه س‌ واقعا حیف وقت برای این کتاب
قاصدک!
کتاب جالبیه. درباره دختری که همیشه زندگی بی حاشیه ای داشته و به نفع دوستاش فداکاری میکرده. و بعد طی اتفاقاتی (اگه بگم داستان لو میره )، به طور ناخودآگاه تصمیم میگیره اون طور که دلش میخاد زندگی کنه... و اتفاقات بعدش. خب بنظرم تا حدی داستان باحالی داره. ولی من هیچوقت عشقی که با خیانت شکل گرفته رو دوست نداشتم!
بوک تاب
میشه اسمش را گذاشت چطور یک زن هرزه و خیانتکار، کار بد خودش را توجیه میکند. خلاصه کتاب:اگر من به دوستم خیانت نمیکردم، شاید دوستم زودتر خیانت میکرد. پس کارم اشکال نداشته! لابد از دید نویسنده خیانت و هرزگی به خودی خود بد نیست!! با این طرز فکر سنگ رو سنگ بند نمیشه!
•° زهــــرا °•
ابتدای داستان که درباره سی سالگی صحبت شده بود، برام خیلی جذاب بود، اما رفته رفته از این جذابیت کم شد. البته از اونجایی که من هم دوستی شبیه دارسی ( البته نه با این شدت ) داشتم، داستان برام جالب‌تر شده بود و بعضی جاها واقعا راشل رو درک میکردم. داستان پردازی خصوصا آخرش، کمی ضعیف و خوشبختانه متضاد با فرهنگ ما بود. با این حال، کتاب نکات خوبی داشت و از خوندنش پشیمون نیستم. ترجمه کتاب هم عالی بود. فقط در چند جای کتاب، سی سالگی رو ورود به دهه سوم زندگی نوشته بود. درحالی که سی سالگی شروع دهه جدید نیست و سی و یک سالگی، آغاز دهه 'چهارم' زندگی هست.
رهرو
کتاب واقعا خوب نبود، قصه انواع عشق‌های مثلثی و ذوزنقه‌ای و... و آخر دو نفر به هم می‌رسند یا نمی رسند، چه فرقی می‌کند وقتی همه مناسبات انسان‌ها مادی و در دنیا، و برای دنیا تعریف شده. ما برای فراتر از دنیا خلق شده‌ایم و عشق و محبت انسان‌ها به هم، منهای خدا، سست و بی‌معناست.
فاطمه رخشنده
قدری طولانی شده بود!
مهسا
موضوع داستان ازدواج و خیانت هست. در واقع طوری میخواهد نشان بدهد که انگار ازدواج یعنی همه چی! دختری که ضعف اعتماد به نفس دارد با حضور یک مرد که عاشقش هست یکباره زندگیش عوض میشه، اعتماد به نفسش بالا میره، نگرانی هاش کم میشه و... یک کتاب متوسط با موضوعی متوسط! تنها نکته مثبتش ترجمه خوب و روان بودنش بود.

حجم

۲۹۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

حجم

۲۹۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
۴۵,۰۰۰
۵۰%
تومان