نظرات کاربران درباره کتاب خواهر خاموش

جالب بود در کل . البته ازنظر داستان پر کشش و این که اگر حوصله کتاب دیگری را ندارید بد نیست این را بخوانید‌ از نظر من در طبقه داستان های عامه پسند و سرگرم کننده قرار می گیرد

خوب این سبک رو تا حالا ندیده بودم اجازه ی ترجمه بدن !!! برا عجیب بود واقعا باعث تأسفه

مثل اکثر کتاب ها برای یک بار خواندن خوب بود خطر اسپویل من فکر می کنم شخصیت سیلیا مرد بودنه زن اگر زن بوده است ست که جید همجنس باز بوده ولی باز توجیه سقط های او را میکند اما احتمالاً مرد بوده و آن دو کودک فرزندانشان بودند

ترجمه که خوب و روان بود.خود داستان هم جنایی و غافل گیر کننده بود

یکی دو مورد برام مبهم موند به نظرم آخر کتاب سرهم بندی شده بود ، و نتونستم با کتاب ارتباط بگیرم. واینکه فکر می کنم اسم کتاب باید می شد خواهر ابله خاموش (به جهت اسپویل نمیتونم دلیلشو بگم )، ولی اگه خونده باشید شاید بامن موافق باشید "می خواستم ۲/۵ ستاره بدم نشد "

به نظرم تو ترجمه رعایت امانت نشده

کتاب جنایی به اون صورت نیست ولی بسیار رمزآلود و پُرکشش هست. اتفاقات زیادی هستن که قابل پیش بینی نیستن و فصل به فصل کتاب رو جذاب میکنن شاید آخرین رازی که توی کتاب برملا میشه تنها رازی بود که از صفحات اول جزو حدسیات من بود و درست هم بود ولی لحظات غافلگیری زیاد داره. اتفاقا برعکس یکی از نظرات، من بسیار از بیان روابط بین سیلیا و جید خوشحال بودم و بنظرم بهتر برای آرامش خاطر آدمها و جامعه با دید بازتری بهش پرداخته بشه. کتاب رو قطعا پیشنهاد میکنم.

ترجمه و ویراستاری عالی بود، ولی خود داستان به نظرم از یک سومش به بعد کاملا قابل حدس بود.. بیشتر رمانتیک طور بود تا جنایی

قلم نویسنده رو دوست نداشتم و یکم برام بچگانه بود هرچند موضوع جالب نبود و حتی مناسب نوجوان هم نیست. ولی تاآخرشو خوندم.

من تو این ژانر کتاب زیاد میخونم و میتونم بگم این یکی از بهترینا هست خیلی جذاب و پرکشش بود تا آخر همینطور غافلگیر می‌شدی حتی با اینکه فکر میکردی درست حدس زدی!

کتاب خیلی جالبی بود طوری که با هیجان دنبالش میکردم و به خوبی می‌تونستم احساسات شخصیت های کتاب رو تصور و درک کنم خیلی جذاب،هیجان انگیز و پر از معما بود

این کتاب خیلی خوبه اما اگه بخوایم از بیرون بخریم خیلی گرونه

شروع کتاب من رو جذب کرد ولی هر چقدر به پایانش نزدیک‌تر میشد ناامیدترم میکرد. شخصیت سازی اوایل کتاب خوب بود ولی هر کدوم از شخصیتا، چه مثبت و چه منفی بالاخره یه جایی از داستان از اون حالت قابل باور اولیه فاصله میگرفتن؛ یک سوم پایانی که دیگه انگار از کنترل نویسنده خارج شده بود و تکلیف هیچکس با خودش روشن نبود. دیالوگهای نیمه اول خوب بودن ولی اگه دست من بود شاید ۹۰ درصد دیالوگهای پایانی رو حذف میکردم از بس نا به جا بودن😑 رایلی که جوری اظهار نظر میکرد انگار داشت به درد دل یه آدم رندوم گوش میداد نه رازهای خانواده خودش😐 این رو درباره واکنش‌ها و رفتار شخصیتها هم میتونم بگم، به مرور خیلی سطحی شدن! داستان پیچیدگی زیادی نداشت و همه چیز رو از قبل حدس میزدم (از این نظر بهم خوش گذشت😎) در عین حال سوالا و ابهامات غیرمنطقی هم داشت و انگار نویسنده ترجیح میداد به جای این که بهتر بهشون بپردازه فقط نادیده بگیره در کل توقع داشتم بهتر از این پیش بره، اگه بخش سومش رو نمیخوندم نظرم راجع به کتاب مثبت‌تر میشد.

اولین شخصیت اصلی، «رایلی» با فوت پدرش به خونه‌ی اون برگشته تا با کمک برادرش، وسایل رو جمع کنن و در نهایت خونه رو بفروشن. وقتی رایلی می‌بینه که برادرش حاضر نیست کمک چندانی به اون بکنه، مجبور میشه از دوستان خانوادگی کمک بگیره تا بتونه در کنار کارهایی که باید بارشون رو به دوش بکشه، به وصیت و خواسته‌های پدرش هم عمل کنه و با فقدان از دست دادن او کنار بیاد. با همین اتفاقه که رازهای زندگیِ خانواده رایلی یکی یکی رو می‌شن. رایلی تنها دو سال داشت وقتی خواهر بزرگترش لیزا رو از دست داد. دومین شخصیت اصلی همین لیزا هست و سرگذشتی که داشته. ما از نیمه اول داستان، در بعضی بخش‌ها قصه رو از زبان لیزا در زمان گذشته می‌خونیم و بعد به زمان حال میایم، جایی که وقتشه رایلی و برادرش (که فکر می‌کنند لیزا خودکشی کرده) به حقایق جدیدی پی ببرن. حقایقی که با فهمیدن هرکدوم، یکی از باورهای رایلی درمورد خانواده‌اش فرو می‌ریزه... ‌ ‌ ‌نسبت به توقعی که از داستان و نویسنده داشتم(با وجود اینکه حقایق دردناکی درمورد لیزا و زندگیش فهمیدیم) اون‌قدر نتونست انتظاراتم رو برآورده کنه...

خیلی قشنگ بود .اصلا قابل پیش بینی و حدس زدن نبود ترجمه عالی و بی نقص بود فقط اینکه جید و سیلیا با هم زندگی می کردند و شریک زندگی هم و هوموسکشوال بودن جید از کی باردار شده بود و سقط کرده بود؟🤐

داستان ماجراجویانه ای بود که کمی بعضی قسمت هاش به نظرم زیادی کش دار شده بود ولی در کل دوست داشتم، معماگونه بود به نحوی که خواننده رو درگیر کنه و با خودش به جلو بکشه، بعد از فوت ناگهانی پدری که روابط کرمی با فرزندانش نداشته خیلی از معماها رو میشن و به خیلی ها به نحو عجیبی جواب داده میشن. اینکه فکر کنی خانواده ای نداری و همه رو از دست دادی ولی ناگهان صاحب خانواده بشی ماجرای قشنگی میشه. پرصاد

داستانی جنائی ومعمائی که بواقع یک تراژدی خانوادگی هم میشود گفت، نمیتوان نام بعضی ها را انسان گذاشت وهمانند آن کسان که باعث جنایت وازهم پاشیده شدن خانواده ها دانست، ارزش خواندن را دارد.

کتاب جذابی بود دوسش داشتم

داستان معمایی که البته در وسط داستان تقریبا همه چی رو میشه اما قطعا هدف داستان فقط تابوشکنی مسائل غیراخلاقی بوده، لطفا نخوانید و پیشنهاد هم ندهید

عالی بود واقعا پر از سورپرایز بخوندیش پشیمون نمیشید