نظرات کاربران درباره کتاب خواهر خاموش

بزارید خواهشاً توی طاقچه همگانی 🙏🙏

لطفا بذارید توی بی نهایت😭😭🙏🙏🙏

رایلی با مرگ پدرش ... رفته رفته متوجه رازهای ریادی میشه که پدرش سال ها ازش پنهان کرده ... کتاب نثر و ترجمه ی خوبی داشت بر خلاف غافلگیری اواسط داستان پایان کتاب کاملا قابل حدس بود و یه چهارم پایانی میتونست تو تعداد صفحه های کمتری تموم بشه ... شخصیت پردازی رایلی دنی و جینی خیلی خوب بود ولی با شخصیت جید تا حد زیادی مشکل داشتم و بالانس نبود شخصیتش ... در کل بنظرم میتونه فیلم سینمایی خوبی بشه ...

رایلی مک فرسون وقتی برای انجام دادن کارهای قانونی ارثیه پدریش بر میگرده به شهر مادریش متوجه حقایقی میشه که زندگیش رو به طور کل تغییر میده. که پدرش اون آدمی نبود که میشناخته و زندگی به ظاهر ساده و افسرده اونا گذشته عجیبی داشته، گذشته‌ای که به خودکشی خواهرش لیزا و از بین رفتن زندگی برادرش دنی منجر شده. حالا اون دنبال فهمیدن حقیقته، حقیقت زندگی لیزا، پدر، مادر، برادر و خودش... داستان همونجوری که حدس میزدم بود، وسط داستان کمی غافلگیری داره ولی خط داستان رو میشد حدس زد. دوست داشتم حداقل آخر داستان ماجرا حل میشد ولی نویسنده ترجیح داد داستان رو نیمه کاره تموم کنه به نظرم کمی پایانش رو سرهم بندی کرد. میتونست آخر داستانو با ضربه نهایی و تموم کردن ماجرا قشنگ‌ترش کنه اما خب... در کل کتاب قشنگیه بخونیدش.

خوب بود و امتیاز ۴,۵ از ۵ از توجیه دختره بدم اومد و اینکه دروغ رو خواستن کشش بدن از اینک زیاد براشون دنی و اینک تنهاست مهم نبود بدم اومد، خیلی راحت خواهره بعد رفتن دنی از اتاق اون حرفارو زد، چقدر چندش بود بنظرم دنی مظلوم ترین ادم تو داستان بود همه به زندگی خودشون ادامه دادن ولی دنی نه اصلا این وجه داستان رو دوست نداشتم

واقعا قابل پیش بینی نبود ،اول داستان ی روند عادی داشت ولی آخراش واقعا جالب بود و مدام آدم غافلگیر میشه

خوب خوب و اما این کتاب؛ رایلی بعد از مرگ پدرش به خونه بر میگرده تا خونه پدریشو بفروشه. اون با صحبت کردن با دوستان خانوادگی و جستجو در وسایل پدرش، به حقایقی از گذشته و خودکشی خواهرش لیزا دست پیدا میکنه که زندگیشو دگرگون میکنه من این کتاب رو‌ دوست داشتم. واقعا بعضی وقتا انسان مجبور به گرفتن تصمیماتی میشه که میتونه عزیزانتو به نابودی بکشه. کاش والدین کمی بیشتر مراقب بچه هاشون باشند حتی اگه اون فرد مورد اعتماد باشه و سعی کنند با فرزندانشون صمیمیتر باشند! من شخصیت دنی رو خیلی دوست داشتم خیلی مظلوم، از نظر روحی سختی کشیده و با این حال عاشق رایلی بود *هشدار* *هشدار* #خطر_لو_رفتن_کتاب تنها موضوعی که برام گنگ باقی موند ماجرای تام و همسرش هست.‌ اونها از حقیقت آگاه بودند و به دنبال پول؛ از نظر منطقی این برای رایلی و جینی قطعا مشکل ساز هست چیزی که در آخر کتاب بهش پرداخته نشد!!!

۸۴. با اینکه پایانش تقریبا از اواسط کتاب قابل حدس بود اما روندش به قدری روان بود که دوست داشتی همراهیش کنی. رایلی بعد از فوت پدرش برای رسیدگی به کارهای ارث و میراث به شهر بچگیش برمیگرده و اتفاقاتی پشت سرهم باعث میشه رازهایی که خانوادش سعی در مخفی کردنشون داشتن، برملا شن. کتاب پلیسی- جنایی نیست اما داستان معمایی خوبی رو روایت میکنه. این حقیقت که مخفی کردن رازها و گرفتن تصمیماتی که در اون لحظه بهترین کار ممکن بنظر میان میتونه چه تاثیری روی زندگی بقیه افراد داشته باشه رو به خوبی نشون میداد و پایان نسبتا شادی داشت.

نثر و ترجمه‌ی خوبی داره . کشش لازم برای ادامه دادن‌و داشت . اوایل داستان خوب بود و نمی‌شد حدس زد اما قسمت آخر داستان قابل پیش بینی بود . با یک معما شروع شد و ادم رو ترغیب کرد به ادامه . برام جالب بود و دوستش داشتم . اوایل فقط توصیفات زیادی داشت که خواننده رو اذیت می‌کرد .

خیلی جالب بود.بخونید و از خوندن لذت ببرید.اشکال املایی و ویراستاری نداره.یکی دو نکته را خودتون باید توی داستان کشف کنید.

خوندنش برای وقت‌گذرونی خوبه. مخصوصا تا تقریبا دو سومش جذابه. من نتونستم داستانو کامل حدس بزنم از اول و خب برام کشش داشت که تا آخرش ادامه بدم. ***اسپویل: یه چیزی که من نفهمیدم این بود که چطوری با این که بعد از کشته شدن استیون، لیزا بالا سرش بود و تنها متهم بود، ولش کردن و متهم شد به قتل غیرعمد. به نظرم قسمت غیرمنطقیش همین بود. در مورد دنی هم، من شخصیتشو دوست داشتم و با توجه به سختی‌هایی که کشیده بود قابل درک بود ولی وقتی به قسمتی رسید که فهمید لیزا مادر رایلیه و حتی بعدتر که متوجه شد چه اتفاقی واسه لیزا افتاده بود، عصبانیتش از لیزا رو نمیفهمیدم، چون خود لیزا اون زمان بچه و قربانی بود. به طرز عجیبی رایلی و حتی بقیه هم به دنی حق میدادن. درسته که زندگی دنی کاملا خراب شده بود ولی به هر حال به نظرم مقصرش لیزا نبود. اون قسمت تصادف رایلی دیگه به نظرم زیادی بود و لازم نبود باشه. آخرشم خیلی "they lived happily ever after" بود :))) ***

اول اینکه نظرم رو در مورد همین کتاب وبا همین ترجمه که تو نظرات گفتن سانسور شده در طاقچه دارم مینویسم... موضوع داستان که محتوای روانشناسی واجتماعی با تم معمایی داره صرفنظر از بعضی جاها که خیلی کشدار بود برام جذابیت لازم برای ادامه داستان رو داشت.هرچند یه ابهاماتی در ایمیلهای پدر بود که احتمالا ناشی از همون سانسوره که میگن. قلم نویسنده وترجمه خیلی خوب و روانه. واشاره داره به اینکه بعضی اشتباهات چطوری به طور زنجیروار زندگی همه خانواده واطرافیان رو تحت تاثیر قرار میده ... من این داستان رو دوست داشتم وخوندنش رو توصیه میکنم. ولی ممکنه اگه اثر سانسور نشده رو میخوندم نظرم متفاوت بود..

متأسفانه چندین مورد غلط‌ «هکسره» و غلط‌ املایی (مثل محیا به‌جای «مهیا») در متن وجود داشت.

کتاب بسیار زیباییه،داستانش پیش پا افتاده نیست ولی قابل باوره و در کل کتاب رو دوست داشتم

خیلی جالب و هیجان انگیزه که تا قسمتی از رمان رو پیش برید و بعد یهو سیر خط داستان عوض بشه و ببینید اتفاقی افتاده که انتظارش رو نداشتید، یه رمان معمایی.

کتاب خوبی بود اولش یه خورده جذاب نبود یعنی به سرعتی که اوخر کتاب رو خوندم اصلا اوایلش رو نخوندم تا ۲۰۰صفحه اول کسل کننده بودولی خب بعدش هیجان انگیز میشد😌

جالب بود در کل . البته ازنظر داستان پر کشش و این که اگر حوصله کتاب دیگری را ندارید بد نیست این را بخوانید‌ از نظر من در طبقه داستان های عامه پسند و سرگرم کننده قرار می گیرد

ترجمه که خوب و روان بود.خود داستان هم جنایی و غافل گیر کننده بود

به نظرم تو ترجمه رعایت امانت نشده

کتاب جنایی به اون صورت نیست ولی بسیار رمزآلود و پُرکشش هست. اتفاقات زیادی هستن که قابل پیش بینی نیستن و فصل به فصل کتاب رو جذاب میکنن شاید آخرین رازی که توی کتاب برملا میشه تنها رازی بود که از صفحات اول جزو حدسیات من بود و درست هم بود ولی لحظات غافلگیری زیاد داره. اتفاقا برعکس یکی از نظرات، من بسیار از بیان روابط بین سیلیا و جید خوشحال بودم و بنظرم بهتر برای آرامش خاطر آدمها و جامعه با دید بازتری بهش پرداخته بشه. کتاب رو قطعا پیشنهاد میکنم.