نظرات کاربران درباره کتاب آدم‌خواران

Spoiler alert آدمخواران نمایش عریان و بی پرده خشونته. نمایش مردم کم‌آگاهی که خشم در وجود آنها رسوخ کرده و برای وطن پرستی یک نجیب زاده شریف را که از همان اول داستان میتوان متوجه آن شد، نسبت دشمن و متجاوز به او میدهند و به بدترین نحو ممکن او به سمت مرگ سوق میدهند. در سراسر کتاب کلمات مثل مشت محکمی به صورت خواننده کوبیده میشوند و او را آزار میدهند. اما مگر میشود کتاب را کنار گذاشت. پیوسته بودن اوج داستان این کتاب را به نقشی ماندگار در ذهن تبدیل میکند.

کتاب از دید بنده خوب بوده و داستان تکان دهنده داشت توصیه بنده برای خوانندگان دسته تاریخی است تا داستانی

ژان تولی نویسنده محبوب کنه این کتابم دوس داشتمش

الن بیچاره🥺

خوبه اما هنوز نخریدم خوبه بخوان

این کتاب پر از صحنه های هولناک و بی رحمانه و شکنجه‌ست که میتونه دل خواننده رو از ترس بلرزونه اگه روحیه حساسی نسبت به مطالبی مثل خونریزی و شکنجه و قتل دارید اصلا نخونیدش اینم بگم که این داستان کاملا برگرفته از واقعیته و همین ترسناک ترش میکنه ژان تولی نویسنده خودش شخصا به مکانی که این اتفاق ها افتاده رفته و پرس و جو کرده و همینطور به منابع معتبر تکیه کرده ژان تولی نویسنده این کتاب باز هم قلم جذاب و گیراش رو نشون داده و توصیفش عالیه جوری که آدم درد رو حس میکنه کششی ایجاد میکنه که سخت میشه که کتاب رو روی زمین گذاشت پایانش هم اندکی راضی کننده ولی بازهم یه تراژدی کامل چیزی که این رمان میخواد نشون بده اینه که انسان ها در طی شرایط خاصی به خصوص اگه توی جمع باشن و جو زده شن میتونن پست ترین موجودات و بی رحم و پلیدترین باشن.

باید کتاب های بیشتری از ژان تولی ترجمه بشه!

داستانی واقعی از حماقت وکم شعوری مردمی که چشم بینای خود را به روی واقعیت میبندند، کتاب عالیه ولی؛ اگرحال خوبی ندارید توصیه نمیشه.

واقعا از خوندن این کتاب خونم به جوش اومد و سرم به شدت درد گرفت و عصبی شدم برای افرادی با روحیه حساس اصلا توصیه نمیکنم ولی نویسنده عالی بوده کارش👏

این کتاب در یک صبح تا شب اتفاق میافتد، داستانی واقعی. اگر‌روحیه حساسی دارید، این کتاب رو نخوانید. کتابی بسیار عالی، نتوانسته‌ام کنارش بگذارم و تا مدت ها ذهنم را درگیر کرد.

واقعه عجیب و تأسف برانگیزی بود. صحنه های دلخراشی داشت. هر کسی طاقت خواندنش را ندارد.

ترویج و عدم جلوگیری از جهل و بی سوادی در سطوح بالاتر اگر در دوره ای با قحطی همگام شود باعث می شود انسان به آدم خوار تبدیل شود ...یعنی دیگر نمی بیند نمی شنود نمی پذیرد ...

داستان درباره آدمی مردم‌دار و اخلاق مداری بنام آلن است که وارد جشنی میشود که خیلی از آنها او را میشناسند و از طرف او به آنها کمکی شده. ناگهان اتفاقی میافتد بر اساس یک سوءتفاهم یک چرخش عجیب و غیرقابل باور در داستان میبینیم. تمام مردم به زامبی تبدیل میشوند و از اینجا به بعد یک روایت سادیسمی عجیبی رو میبینیم. تمام طول داستان از خودم می‌پرسیدم چرا؟چرا؟ نویسنده میخواهد بگوید این چرخش حاصل انتشار یک اطلاعات غلط در بین مردم است ولی مگر میشود باور کرد؟ هیچ دلیل قانع کننده ای وجود ندارد و نکته طنز ماجرا اینجاست که اولین زامبی‌ها همان کسانی هستند که آلن را کاملا میشناسند. حتی انگ جاسوسی هم نمیتواند این رفتار سادیسمی را توجیه کند. تقریبا نصف کتاب به توصیفات شکنجه ها میگذرد گاها با جزییات تمام که جز آزار مخاطب هیچ چیزی در پی ندارد و به راحتی میشد حجم آن را کاهش داد. این مسخ شدگی در پایان شکنجه که رفتاری نمود پیدا می‌کند که نام کتاب هم از آن گرفته شده به اوج خود می‌رسد و فردای آن روز گویا همه در یک مسخ شدگی یا خواب به سر می‌بردند یک دفعه به خود میآیند که چه شده و چه کرده اند تمام داستان اعتبار خودش را شعار واقعی بودن این رویداد میگیرد یعنی همه ما آن را باور نمی‌کنیم ولی مدام شعار اول داستان تکرار میشود که حتما واقعی بوده دیگه... ولی حتی به فرض واقعی بودن نویسنده توان پرداخت مناسب به شرایط مردم در آن زمان ندارد که به محض رخ دادن آن سوتفاهم همه ما آن را حداقل تاحدی درک کنیم در پایان کتاب مترجم یک موخره چند صفحه ای میاورد که تمام داستان را به نحوی تعریف میکند و میشد به همین چند صفحه بسنده کرد و نیازی به نوشتن این کتاب نبود چراکه کتاب جز توصیفات صحنه های شکنجه هیچ چیز دیگری به ما اضافه نمیکند.

فقط در یک کلمه می تونم بگم، فاجعه بود.😔😭

این کتاب وحشتناک بود. واقعا توصیه نمیکنم بخونید!

رذالت و شرافت..شیطانی و انسانی دوطرف سکه

فکر کردن راجب اتفاق های داخل کتاب صد در صد تن هر خواننده ایی رو به لرزه در میاره . درسته باور کردنی نیست اما اینکه همه ی این رفتارهای منزجر کننده درون تک تک انسان ها پنهون شده واقعیت ترسناک و باور نکردنی هست که بهمون یاد اوری میکنه انسان تا کجا ها میتونه پیش بره . ترسناک تر از همه ی اینا این هستش که من و تویی که داری نظرمو میخونی یک انسانیم ....

اصلا دلم نمیخواست چشم از کتاب بردارم تا ببینم چی میشه....واقعا عجیبه که ادم ها می تونن چقدر احمق و ترسناک باشن...

فقط خشونت زیاده. اگر اعصاب ندارید نخونید

نمایشی از جنون انسانی! و چقدر تلخ که بر اساس واقعیته