نظرات کاربران درباره کتاب سمفونی پاستورال

(۶-۱۰-[۱۲۰]) داستان ساده و پرکششی داره، هر چقدر جلوتر میره جذاب تر میشه؛ آندره ژید در پرتو آیات کتاب مقدس به مفاهیمی همچون عشق، گناه و موضوعاتی ازین قبیل پرداخته. لحن شاعرانه ش و نحوه ی استفاده از آیات کتاب مقدس در دل داستان، من رو یاد آثار خلیل جبران انداخت؛ در کل کتاب بسیار خوبیه، سمفونی پاستورالِ بتهوون رو هم گوش بدین قشنگه.

این کتاب خیلی زیبا و شاعرانه بود. شخصیت اصلی نابیناست و من برای اینکه بتونم راحت تر باهاش ارتباط بگیرم مجبور شدم چشم هام رو ببندم و به خواهرم گفتم یسری قسمت هارو برام بخونه واقعا زندگی کردن جای آدم نابینا خیلی سخته شخصیت کشیش رو خیلی دوست نداشتم به نظرم دچار افراط در دین و اعتقاداتش شده بود وخب از لحاظ علمی هم به کتاب ایراداتی وارده ولی واقعا کتاب غنی هست پیشنهاد میکنم بعد خوندن این کتاب سمفونی پاستورال بتهوون رو با چشم های بسته گوش بدید. تاحالا شده چشم هاتون رو ببندید و تصور کنید توانایی دیدن ندارید؟ بعدش که چشم هاتون رو باز کردید چه احساسی داشتید؟ آیا شما هم حس کردید تا زمانی که از چیزی محروم نباشی نمیتونی به واقعیت وجودی اون چیز پی ببری؟ آیا بعدش بیشتر به اطرافت و طبیعت بیشتر توجه نکردی؟ زندگی کردن بجای یک آدم نابینا خیلی ترسناکه ولی بینایی ما نباید باعث بشه از درک چیزهایی که توانایی دیدنشون رو داریم عاجز بشیم. گاهی اوقات چشم هاتون رو ببندید و با درونتون ببینید و احساس کنید زندگی براتون خیلی متفاوت میشه :)))

رمانچه ای ساده و روان با داستانی جذاب و کمی عجیب که ارزش وقت گذاشتن رو داره...

من نسخه ی رایگان و پی دی اف این کتابو چند هفته پیش گرفتم و خوندم و یادم نیست ترجمه از چه کسی بود🤷🏻‍♀️ اما در مورد داستان،کوتاهه و من تو یک ساعت و نیم خوندمش،نثر به شدت ساده و روانه و راحت میشه جلو رفت،موضوع در رابطه با دختر نابیناییه که از یه زمانی به بعد یه کشیش ازش نگهداری میکنه،این مسئله باعث شور و شوق جدیدی در زندگی کشیش میشه که اتفاقات غم انگیزیو رقم میزنه... من دوست داشتم و توصیه میکنم🍇

کتابی با نثر روان و دلنشین هست.من اگر به عقاید کاتولیک و پروتستان بیشتر آشنا بودم،قطعا لذت بیشتری می بردم

گاهی بعضی رنج‌ها، نباید پایانی داشته باشند؛ چرا که ممکن است پشت رنجی کوچک، رنجی بزرگ پنهان شده باشد. پدری روحانی تمام تلاشش را می‌کند تا از دختری نابینا که کسی را ندارد و خیلی اتفاقی با او برخورد کرده، مراقبت کند و او را از طریق طبیعت و موسیقی با جهان اطرافش آشنا کند؛ که البته جهانی که کشیش به دختر نابینا معرفی می‌کند، غیرواقعی و عاری از بدی و گناه است، جهانی که فقط خوبی و خوشبختی در آن جای دارد. در این مسیر، همسر و فرزندان کشیش هم واکنش‌های متفاوتی داشته و ماجراهای جالبی را رقم می‌زنند. این کتاب بر پدیدار شدن یک عشق واقعی و ساده و تقابل عشق و مذهب و تاثیر عشق بر روح انسان اشاره می‌کند و اینکه چگونه عشق می‌تواند دیدگاه یک شخص را تغییر دهد. سمفونی پاستورال، در واقع متن خاطراتی است که کشیش نوشته و برای کسانی که به ادبیات داستانی علاقه‌مند هستند، بی‌شک کتاب جذابی خواهد بود، چرا که متن کتاب روان است و هر چقدر که در خواندن داستان پیش می‌روید، شما را کنجکاو می‌کند تا به دنبال ادامه‌ی آن بروید.

کتاب جالب و عجیبی بود. فکر نمی‌کردم من رو تا این حد با خودش همراه کنه ولی زیبایی و شاعرانگی‌اش باعث شد یک‌نفس بخونمش

یک خطابه وعظ که لباس رمان پوشیده

فوق العاده خسته کننده!!! تقریبا میشه گفت کتاب با ریتم یکنواختی نوشته شده که اتفاق خاص و هیجان انگیزی در اون نمیقته و بیشترِ محتوای کتاب مملو از جملات ادبیه نه داستانی جالب و سرگرم کننده!

کتاب مختصر و جالبی بود.ترجمه ی خیلی خوبی هم داشت.

کتابی مذهبی، درکیش مسیحیان کاتولیک وپروتستان، تنها نکته بسیاربااهمیت این کتاب اجرای درست فرامین الهیست.

بنظرم برای اینکه از مطالعه کتاب بیشتر لذت ببرید همزمان به سمفونی پاستورال گوش بدید و مطالعه کنید، نثر روان و شیوای کتاب واقعا لطیف و دوست داشتنی بود، یک سری ایرادات ریزی داشت که من دوست داشتم یه خرده شخصیت ها بیشتر توصیف بشن با اینحال من دوسش داشتم و پیشنهاد میکنم بخونید برای اینکه هم داستان دوست داشتنی داره و هم مطالعه اش وقت زیادی نمیگیره.

رمانی کوتاه اما زیبا و عمیق با ترجمه‌ای خوب و روان.

ترجمه عالی و روون یه داستان کوتاه. اما عمیق ..‌جوری که بعدش کلی سوال تو ذهنم باقی موند بخونید تفکر کنید و لذت ببرید