نظرات کاربران درباره کتاب آبنبات هل دار

یکی از باحال ترین رمان های ایرانی که انصافا از ته دل خیلی جاها منو خندوند و آخرشم منو به گریه انداخت. بینهایت جالب بود برام خوندنش و کیف کردم در زمانی که به این کتاب اختصاص دادم و حتما توصیه میکنم دوتای بقیه شو هم بخونید

این کتاب خوب نیست!! بلکه محشره. واقعا از خوندنش حتی لحظه ی خسته نشدم فقط خندیدم البته مطالب آموزنده وجالب هم زیاد داره. هنوز کتاب تموم نکردم و چیزی ازش نمونده به خاطر همین ترغیب شدم دیگر اثاری که آقای صدقی مرتکب شدن(نوشتن😉)هم تهیه کنم و بخونم. راستی من تقربیا در دو روز این کتاب تمام کردم(البته همانطور که گفتم کمی دیگه مونده ولی همون دو روز درسته)شما چقدر طول کشید تا کامل خوندین؟؟؟؟؟

اگر می خوای ازته دلت بخندی ،اگرمی خواهی شادیهای کودکیت به زیبایی یک خواب شیرین جلو چشمات نقش ببنده و برای چند دقیقه هم که شده بی دغدغه به دنیای دور و برت نگاه کنی، خودت را وارد دنیای قصه های کودکی محسن کن ...😊😉

کتاب داستانی راجع به خانواده ای پنج نفره ساکن بجنورد در زمان جنگ با عراق است. راوی کتاب پسر کوچک خانواده است که برعکس خواهر و برادر بزرگترش شخصیتی شیطون و البته بانمک دارد. داستان خیلی ساده و زیبا بیان شده چون کتاب با لهجه بجنوردی نوشته شده بود من دائم یاد یکی از همکلاسیام میفتادم و همین کتابو واسم دلنشین تر کرده بود به من که خیلی چسبید مطالعشو به شما هم پیشنهاد می کنم😊

اگه میخوای برای چند ساعتی حال دلت خوب بشه حتما بخون. عالی بود عالی. طنز شیرین و گیرایی داشت. فضای داستان من به یاد فیلم قصه های مجید انداخت، یه سادگی شیرین و خاصی تو کل داستان موج میزد.

کسایی که علاقه ی زیادی به کتاب های دفاع مقدس ندارند به نظرم این کتاب رو بخونید چون این کتاب از یه زاویه ای خاطرات اون دوران رو بازبان بامزه ای تعریف وشرح داده است

خیلی داستانش عالی بود مخصوصا حاضر جوابی های محسن پیشنهاد میکنم حتما بخونین،👌👌👌👌

شیرین و دلنشین طنز خوب و عالی بدون اینکه بخواد کسی مسخره کنه یا به کسی توهین کنه خنده به لب میاره از زبون یه پسر بچه شیرین زبون و شیطون نگاه جالبی به زندگی و دنیا داره و تفسیری متفاوت از دنیا و اداماش به نظرم اگه این نگاه و به اتفاقا داشته باشیم هیچ وقت ناراحت نمیشیم چه لهجه ی شیرینی عالیه کتاب با این کتاب میتونی دغدغه های فکری و ذهنی تو کنار بزاری با ارامش بخندی و دلت آبنبات بخواد اونم آبنبات هل دار

آبنبات هل دار داستانی ساده،طنز و شیرینَه که مِتانه برای ساعاتی شما رِ اَ هرچی مشغله یِه دور کنه. جملات زیبایی به لهجه بجنوردی دارَ که آدم کیف مِکُنه. روایتی دلنشین اَ یَه خانواده یِه. . . . فوق العاده زیباست😊

بسیار بسیار زیرکانه نوشته شده بود و بحق هم هست که طنز واقعی اینگونه است.تعجب می کنم از کسایی که میگن این کتاب فقط جنبه ی سرگرمی داره و مطلبی رو یاد نمیده.،برعکس بعد از اندکی فکر کردن نماد ها بخوبی مشخص میشن.برای نمونه خود محسن که نشانگر مردم عادی ایران است،دائما به فکر زرنگ بازی،صحنه سازی،گرفتن حق السکوت وتوهمی بودن و پولکی بودن و.... اما در عین حال پایبندی هایی هم دارد (مثل قسم دروغ نخوردن و پیشرفت مثبت او در علم و درس)تمامی شخصیت ها به همین شکل بخوبی پرداخته شده علی الخصوص شخصیت مراد که بگونه ای نمود مدیران کنونی (همانطور که در جلد دوم کتاب ذکر شده که رئیس کمیته شده)است و شخصیت محمد، که بیشتر استحقاق پست و مقام را دارد تا مراد ،هیچگونه ادعایی ندارد و حتی از گرفتن کارت جانبازی نیز سر باز میزند!در واقع این کتاب به نوعی بسیار هنرمندانه وضع سیاسی و فرهنگی و اجتماعی کشور را بازتاب میکند،که برای هریک مصداقهای فراوانی وجود دارد مثال سیاسی آقای اشرفی است که در واقع به نوعی در زمره ی برانداز ،محمد که در زمره ی انقلابی و پدر خانواده که بیطرف است اما حفظ جان فرزند خود برایش اهمیت دارد.تفاوت فرهنگی فرهاد و حمید که پسر عمو هستند بسیار جالب توجه است....خلاصه اینکه اگر فیلم یا کتاب و یا هر چیز دیگری را به دید تقنن و سرگرمی به آن نگاه میکنیم بهتر است از منظری دیگری هم بیاندیشیم که حقیقت تولید ان محتوا در واقع چه میتواند باشد.

خاطرات خیلی زیبایی بودند، حال و هوای دوستی و صمیمیت دهه‌ی طلایی ۶۰ رو خیلی زیبا با زبانی طنز و دوست داشتنی وصف کرده بود. کلی اصطلاحات بجنوردی یاد گرفتم و دوست دارم برم ساندویجی فرشید یه ساندویچ بخورم. 😁😁

شب هایی که این کتاب رو می‌خوندم، مامانم بار ها از صدای خندم بیدار می‌شد و گوشم رو می‌پیچوند! این کتاب یک شاهکار ایرانی هست. برای افرادی که میلی به کتاب خواندن ندارن این کتاب یک محرک و انگیزه برای کتاب خوندن هست که حتما اون ها رو جذب ادامه این کار می‌کنه. شاید نوشتن رمان با ژانر طنز یکی از سخت ترین سبک های نوشتن باشه. نباید بی مزه و جلف به نظر بیاد و نباید یک صفحه خواننده رو روده بر کنه و صفحه بعد اون رو خسته کنه و این کتاب تمام چهار چوب طنز نویسی رو رعایت کرده بود. برای بزرگسالان حالتی از نوستالژی دارد و برای جوان ها جَو جدیدی رو داره که با گویش و فضای برجنودی خیلی زیبا تر هم شده. در هر صورت پیشنهاد می‌کنم در اولین فرصت بخوانید و لذت ببرید...

خیلی دوسش داشتم واقعا از دستش ندید:)

حقیقتش من اصلا اوایل از این کتاب خوشم نمیومد. احساس میکردم یک داستان طنز کلیشه ای و بی مزه است که واقعا نمیفهمم برای بقیه چه جذابیتی داره. اما یک بار که به طور کاملا اتفاقی نسخه چاپیش رو خریدم، دیگه نتونستم زمین بذارمش و از ته دل خندیدم و شاد شدم. اونقدر که برای خرید کتاب های دیگه ی اقای صدقی لحظه شماری میکردم. ممنون ازشون که دل مردم رو با قلم شیوا و طنازشون شاد میکنن

کتاب خوبیه و راستی طاقچه جان چرا هزینه کتابخانه همگانی رو بردی بالا؟! به فکر جیب ما بچه مدرسه ای ها و دانشجوها هم باش لطفا... 😏

کتاب عالیه ولی طاقچه جان کارت خیلی زشته که کتابی که نصفشو خوندیم بخاطر اینکه عضویتمون تموم شده اجازه نمیدی بقیه شو بخونیم😐

فقط میتونم بگم خیلی قشنگ بود.👌😍

واقعا که این کتاب مثل عسل شیرین بود و وقتی تموم شد چقدر دلم گرفت... آدم گاهی وقتا با خوندن بعضی از کتابا و تموم شدنش چقدر حس دلتنگی و غربت سراغش میاد... یک جمله‌ای که توو این کتاب خیلی پرمعنا و جذاب بود این جمله بود : (آقاجان نگرانِ محمد بود، بی‌بی نگرانِ محمد و آقاجان، مامان نگرانِ همه...) چقدر این جمله به دلم نشست. چقدر دلم میخواد برم توو اون دوران، توی کوچه‌ی محسن اینا و از نزدیک با ماجراهای کتاب زندگی کنم.

کمدی تلخ و شیرین و ایرانی! بسیار روان و با لهجه محلی نوشته شده. بعضی قسمت ها واقعاً تفاوت زمانی الان و جنگ مشخص میشه از اینکه فرهنگ ها چقدر فرق کرده؛ چقدر بچه های دهه ۵۰ با نسل های دیگر تفاوت دارند. از اون دسته کتاب هایی هست که تا تموم ش نکردید زمین نمی گذارید.

بسیار شیرین و خواندنی خوندنش رو به همه توصیه میکنم اگر می‌خواید چند روزی که کتاب دستتونه، از مشکلات روزمره فاصله بگیرید و بی خیال همه چیز، بخندید بخونیدش... لذت خواهید برد