نظرات کاربران درباره کتاب دوشنبه هایی که تو را می دیدم
۳٫۹
(۱۰۲)
بهنوش
یه داستان کوتاه عاشقانه ی اروم،واسه مواقعی که میخوای کتاب تلخی که خوندی رو بشوره ببره خوبه
معصومه
یک درام روان و ملایم که در یک بعدازظهر بهاری خیلی می چسبد!
نیلوفر
داستان کوتاه جالبی بود.
Zahra
واقعن ار محدود کتاباییه ک خاستمتا اخر بخونم قشنگه و موضوع جدیده ارزش خوندن داره
parishan
کتاب نثر خیلی زیبایی داره کامل و با جزئیات حالت و رفتارها و حس ها. ولی آخرش خیلی زود و سریع انگار میخواست جمعش کنه مثل اولش دیگه جزئیات نداشت در کل این کتاب نقطه اوجش اولشه خوبه
Mary gholami
قشنگ بود💗
مارال
مینیمالی اگزیستنسی و زیبا.
ترنم
نمونه شو که خوندم قشنگه
زهره
موضوع خیلی لطیف و قشنگی داره.خیلی هم ترجمه روانی داره.اگر فرصت کنم دوباره میخونمش
sara
برخلاف تصور این کتاب یه کتاب خیلی زیباست. عشقی که نویسنده به وجود آورده عشق پاکیه. عشقی مثل عشق یه پدر بزرگ واقعی به نوه.
کلمان مثل یه فرشته تو زندگی کلارا بود.با اومدنش و رفتنش پر از عشق و محبت و معجزه به وجود آورد و من خیلی دوست داشتم.
اوج کتاب به نظرم فصل آخر و نامه ی کلمانه.
خیلی زیبا بود.
دریا
کتاب دلنشینیه تنها ایرادش کوتاه بودنشه…
من کتاب صوتیش روگوش دادم فوق العاده بود اگه وقت نمی کنین بخونیدش و یا حتی خوندین بشدت توصیه می کنم خوانش بی نظیر و فوق العاده ی این کتاب رو هم از دست ندین
سپاسکزارم طاقچه💙🩵🤍
خودِ خودِ سوروس اسنیپ
من این کتاب رو با توجه به کامنتها انتخاب کردم داستان کوتاه بود و متاسفانه با سلیقه من هماهنگ نبود . شاید بقیه از خوندنش لذت ببرن
کتاب عم مثل غذا ، لباس، رنگ ، موسیقی و ... سلیقه ای هستش
ولی ترجمه ی خوبی داشت
کاربر 1668
کتاب فوق العاده خوبی بود . پر احساس ، با ترجمه ای روان و قشنگ . و صد البته گویندگی خوب آقای عمرانی و گوینده خانم که اسمشان یادم نمانده .البته معرفی کتاب بسیار بد انجام شده و اگر صرفا به معرفی بسنده کرده بودم هرگز کتاب را نمی خواندم . ولی با خواندن نظر افراد متوجه خوب بودن کتاب شدم .
شادی داودی
این رمان زندگی دختری۲۷ساله به نام کلارا و پیرمردی حدود۸۰ساله است که از بازماندگان جنگ جهانی دوم بهشمار میآید. کلارا در یک رستوران کار میکند و هر دوشنبه پیرمرد به آن رستوران میرود با کتابی جهت مطالعه در دست. کلارا که در سنین نوجوانی به دلیل بستریشدن مادرش بهسبب بیماری روانی در بیمارستان، همواره فقدان عاطفی را در خود حس میکرده و در جستجوی مادربزرگ یا پدربزرگی برای خویش بوده تا کمبودهای عاطفیاش را برطرف کند، حالا رفتهرفته با دیدن آن پیرمرد، به او وابستگی خاصی پیدا میکند و... این رمان دو راوی دارد، یکی کلارا و دیگری آنری، یعنی همان پیرمرد. ساختار این رمان خاطرهگونه-احساساتیگری است. اگر علاقمند هستید به خواندن رمانهای خارجی با چنین ساختاری، بدونشک از مطالعهی این رمان لذت خواهید برد
کامرانی
کتاب خوبی بود.
این سبک از نوشتن جالب است ولی عیبی که داره حرکت داستان کند پیش می ره چیزی که در طول داستان اذیت می کنه انرژی پایین کتاب است.
صدا گذاری خیلی عالی بود
متشکرم
کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
موضوع داستان دختریه که به علت مسائلی که تو خانواده داره ویه ربطی هم به موضوع جنگ فرانسه و آلمان میشه نمیتونه با کسی دوست بشه و باهاش درد دل کنه تا اینکه یه پیرمرد توی رستورانی که کار میکنه توجهشو جلب میکنه و میتونه باهاش ارتباط برقرار کنه،داستان تا یه جاهایی داشت خوب پیش میرفت ولی بعدش تبدیل به فیلم هندی شد و جذابیتش کم شد.خوب شد که کوتاه بود😊
Aras Lotfollahzadeh
بی نظیر بود...بسیار عالی ترجمه شده و کتاب آنقدر گیراست که یک لحظه هم نتونستم زمین بگذارمش...
میلاد اسماعیلی
سلام . این کتاب سراسر مملو از احساسات . عواطف . میهن دوستی است . حتما بخوانیدش .
ولنسی پارسی
مابا دوعشق سرو کار داریم . هردو نکواند و زیبا . قلبم مالامال از غصه و تحسین است . ساعت ۰۰.۳۰ و من بیدار از این ماجرا . برای داشتن یک عاشقانه تنها به نبوغ نیاز است و کمی احساس نه چیز بیشتر . صحنه اضافی وجود نداشت و کتاب در هرصفحه شوقم را بر می انگیخت که صفحه ای دیگر بخوانم. وحال تمام شده و نمی دانم چه کنم.
کاربر ۳۱۳۸۳۳۳
نحوه ی نگارش و توصیف لحظات از دیدگاه های مختلف و همچنین روندی که نویسنده داستان را روایت کرد جذاب و پر کشش بود. تا لحظات آخر چیزی برای فهمیدن بود. جملات را دوست داشتم . پر از احساسات زیبا و سالم بود و ... من عاشقش شدم
حجم
۱۵۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه
حجم
۱۵۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه
قیمت:
۸۸,۰۰۰
۴۴,۰۰۰۵۰%
تومان