نظرات کاربران درباره کتاب استخوان خوک و دست های جذامی
۳٫۸
(۱۷۱)
ثنا
به نظر من می تونست پایان بهتری داشته باشه. کتاب خیلی یهویی به پایان رسید در صورتی که بخش هایی از داستان به نظرم ناتمام ماند.
کاربر سپیدگلی
با توجه که چند کتاب دیگری که از مصطفی مستور خونده بودم این کتاب جذابیت آنچنانی برام نداشت. داستان به شدت خلاصه و کوتاهه به نظر میاد نویسنده دوست نداشته کمی بیشتر برای شخصیت پردازی آدمهای قصه وقت بذاره.
Maryam M.t
داستان از این قرار است، بیان زندگی مردمی که در برج خاوران، زندگی میکنند.این داستان قهرمانهای زیادی دارد اما در طبقه چهاردهم، مردی به اسم دانیال زندگی میکند که رساندن بار اصلی داستان بر دوش او است. از آنجایی که دنیای بقیه آدمها را از دید خودش برای خواننده توصیف میکند. بعد دکتر سپهر و دخترش درنا، حامد و نامزدش مهناز، سوسن و مشتریهایش، در طبقه چهارم، نوذر و بندر و ملول که برای قتلی نقشه میکشند.
در طبقه ششم، اسی، همراه دوستانش پارتی دارند، طبقه هفدهم افسانه متخصص زنان و دکتر مفید برای نجات جان بچهاشان در تلاشند
اولین برخورد شخصیتها در صفحه ۱۶ در روزنامهای که مقالهی دکتر مفید را چاپ کرده است و عکس کهکشان را دارد، اتفاق میافتد. بندر که قصد کشتن عباس محتشم را دارد نگاهی سرسری به آن میاندازد و بعد در صفحه ۲۳ برخورد مادر دانیال با دکتر مفید است.
و باز بار دوم در صفحه ۲۵ محسن سپهر برای گرفتن عکس درنا با حامد عکاس برخورد میکند.
در صفحه ۳۱ داوود مرغی از دوستان نوذر با دکتر مفید و در صفحه ۳۳ سوسن با دخترهایی که در پارتی حضور داشتند یعنی شادی، ماندانا و شهره.و در صفحه ۴۳ وقتی دکتر محسن سپهر به خاطرهی خوش بودن با زنش فکر میکند کیانوش شاعری که عاشق سوسن است، از کنارش رد میشود.
به همین روال در بیمارستان شادی که برای نجات جان دوستش از دست بچهاش با شهرام حرف میزند از کنار دکتر مهرپرور رد میشود که برای نجات جان پسر دهسالهاش حاضر است تمام دنیا را هم فدا کند.
در صفحهی ۵۷ این برخوردها به اوج خودش میرسد.
دانیال، عکس مثله شدهی عباس محتشم را میبیند و درنا روی تاب بازی میکند و سوسن که با خریدهایش که میرود داخل ساختمان.
و باز برخورد دو دکتر پشت چراغ قرمز، که یکی تنها به فکر زنده ماندن بچهاش است و دیگری به فکر دزدین او از مادرش.
میبینم این برخوردها تنها یک مفهوم را القا میکند، ما چشم به داشتههایی داریم که مال دیگران است و هیچگاه قدر داشتههای خودمان را نمیدانیم. برای مثال شخصیتی که دارد بچهاش را فدای کار میکند از کنار شخصیت دیگری میگذرد که حاضر است تمام دنیا را بدهد تا بچهاش فقط زنده بماند. که وضعیت این انسانها در همان صفحه اول از زبان دانیال و همچنین با عنوان داستان برای ما آشکار میشود. سبک جناب مستور، تنها مخصوص خودش است و داستانهای خودش را به خاطر میآورد.
خواندن این کتاب را به تمام کسانی که علاقهمند به دیدن و تجربه یک سبک شخصی هستند، پیشنهاد میکنم.
چالش_ کتابخوانی_۱۴۰۳
Davood Rajabi
چند داستان موازی، سیر خطی و به دور از پیچیدگی
اگر به دنبال یک کتاب ساده و قابل فهم هستید می تواند پیشنهاد شود
کاربر ۴۱۳۷۷۶۵
امیرالمؤمنین میفرمایند:همانا دنیا مضحکه ای گریه انگیز است. اوایل نه ولی اواسط و پایان داستان بیشتر حرف های دانیال برام جذاب بود تا به حال این جوری فکر نکرده بودم که هر آدم یه کلمه است که خودش به اون کلمه معنا میده و وجه اشتراک همه ی کلمه ها اندوهِ...
کتاب جالبی بود مخصوصاً آخراش که ریتمش تند شده بود، پیشنهاد میدم بخونیدش و لذت ببرید.
داتیس
زیبا وجذاب
R.Khabazian
ماجرای عجیب و در عین حال زیبایی داشت.
با اینکه اولش به خاطر تعدد شخصیتها
و موازی نگاری ماجراشون، متوجه نشدم
اما بعد به خوبی تونستم باهاش ارتباط بگیرم.
در این داستان، برج خاوران به مثابه دنیاست
که هر کس با هر جایگاه اجتماعی،
درگیر یه سری مسائل هست و اگه در این
مسائل غرق بشه و به خودش نیاد،
زندگی اون رو با خودش میکشونه و میبره...
و ماجرا، دقیقا تجلی همین حدیث مولا علی (ع)
بود (و در کتاب هم آورده شده)
که فرمودند: به خدا سوگند دنیا و تعلقات شما
نزد من پست تر و حقیرتر است از استخوان خوکی
در دستهای جذامی...
و دنیا و تعلقات مادی، همین قدر بیسرانجام
و سیال در زندگی مون خواهند بود، اگه
به حقیقت زندگی و ارزشهای والا نرسیم
و در ظاهر مسائل غرق بشیم.
.
کاش این مسئله ارزشهای والای زندگی،
بیشتر در کتاب و جملات شخصیتها تجلی
پیدا میکرد و در کنار مشکلاتی که هر کدوم از
ساکنان ساختمون داشتند،
شاهد یه داستان خوب هم بودیم،
گرچه کتاب، پایان خوشی داشت.
.
اما در کل، کتاب تفکربرانگیزی هست
و خوندنش رو توصیه میکنم👍
AmA
اصلا جذبم نکرد بنظر بنده هیچ چیز خاصی نداشت
پریسا
ضعف : بد نبود ولی پایان مشخصی نداره!
قوت: نقطه قوتش در این بود که خواننده رو همزمان درگیر چند داستان با افراد متفاوت میکنه جوری که حس میکنی باهاشون زندگی میکنی!
و قشنگ ترین بخش،عنوان کتابه (سخن گهربار امام علی(ع))
tata.b
و در صفت دنیا فرمود : به خدا سوگند که دنیای شما برای من پست تر و حقیر تر از استخوان خوکی در دست جذامی...... / تنها کتابی که باهاش اشک ریختم همین کتاب بود 🍁
کاربر ۶۹۲۷۹۰۷
کتاب قشنگی بود از پدیده های ساده داستان پردازی قشنگی کرده . داستان های متفاوت زندگی چند نفر که هر کدام دغدغه های خود را دارند. ارجاع به متن جبران خلیل جبران هم خیلی به جاست و با اسم کتاب و حدیث حضرت علی بسیار همخوانی دارد . زندگی را در دره ای گذراندیم که سایه های اندوه از دل آن می گذرد ....
z.s.j
راستش چیزی که باعث شد بخونمش این بود که دیروز دست یکی دیدم و ازش پرسیدم اونم گفت ارزش خوندن داره
توضیح طاقچه رو که خوندم دیدم شاید نیاز دارم بخونمش
به چی این دنیا دل بستیم؟
قشنگ بود
سیدطه
- ششمین کتاب که از طاقچه بینهایت خواندم
داستان جالب و زیبایی بود اما به گمانم باید یکبار دیگه هم بخونمش. حالایی که تمامش کردم چیز زیادی به ذهنم نمیرسد برای گفتن غیر از چند توصیه برای خواندنش به دیگران؛ یک اینکه مهم است که شخصیت ها را یادتان باشد و داستان تا حدودی شخصیت محور است و سعی کنید نام شخصیت ها را به خاطر داشته باشید. دو اینکه فکر میکنم بهتر است تمام کتاب را که حجم چندانی هم ندارد یکباره و یک لقمه بخوانید. :) سه اینکه اگر از آقای مصطفی مستور کتاب دیگری خوانده باشید مثلا کتاب عشقی بی شین بی قاف بی نقطه، قول میدهم بهتان که تجربه بهتری را از کتاب خواهید داشت. (درواقع ارتباطات اندک اما حالبی بین کتاب های آقای مستور هست. مثلا بعضی مکانها تکرار میشوند و برخی شخصیتهای فرعی:) دیگر همین و البته یک چیز دیگر، در جای دیگر فرمایش میکنند: دنیا مضحکه ای گریهانگیز است. امیدوارم آقای مستوری یک زمان با این عبارت هم کتابی بنویسد. مضحکهی گریهدار:)
peyman
فقط یک کلام: دنیا خیلی کوچیکتر از ماست...یا بهتر بگم، ما خیلی بزرگتر از این دنیای بی ارزشیم...
لونا لاوگود
شخصیت دانیال رو دوست داشتم اما عشق بین سوسن و کیانوش خیلی بی سرو ته بود....یه طورایی شاید از این عشق های افلاطونی بود،نمیدونم...
نظرم؟آخرش جمع بندی خوبی نداشت اما در کل خوب بود
کتاب رو؟؟..بله پیشنهاد میکنم که بخونید.
daniali1993
به نظرم کتاب خوبی نبود، شخصیت پردازیش ضعیف بود. متوسط پایین بود
عبدالحبیب
ساده و سرگرم کننده یبار خوندنش کافیه
عتیق الحسین
خیلی دوستش داشتم. فضای تاریک و مغمومی داشت اما خیلی برام جذاب بود.
alma
راجعبه این کتاب میتونم بگم دقیقا تا دقیقه ۹۰ این کتاب به این فکر میکنید خب که چی؟ اما دقیقا توی وقت اضافه کتاب کل مضمون کتاب قابل فهم میشه...مثل پازلی که تا لحظه آخر چیزی از اون معلوم نیست و با گذاشتن آخرین قطعه تازه مفهوم نمایان میشه...
alirezar
کمتر پیش میاد که یه کتاب رو شروع کنم و بدون وقفه تمومش کنم. شروع کتاب عالی و پایانش هم خوبه. متن روانی داره. شخصیت پردازی خیلی خوبه. ارتباط دادن داستان ها به هم دیگه رو خیلی دوست داشتم. در کل واقعا ارزش وقت گذاشتن و خوندن رو داره
حجم
۸۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۸۷ صفحه
حجم
۸۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۸۷ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰۵۰%
تومان