نظرات درباره کتاب شب ممکن و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
کتاب شب ممکن اثر محمدحسن شهسواری

نظرات کاربران درباره کتاب شب ممکن

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۱از ۳۲ رأی
۳٫۱
(۳۲)
Omid r kh
. دقیقاً نمی دانم این من هستم که انتخاب هایم کاملاً حساب شده است و مدام کارهای خوبِ ایرانی را از کتابفروشی ها به غنیمت میبرم، یا نویسنده هایمان دارند تکانی به خودشان میدهند و درست حسابی مینویسند، یا حتی تر اینکه تمام گارد منفیِ ما نسبت به ادبیات بومی مان نتیجه ی پروپاگاندای رسانه ها بوده است؟ شاید تر حتی اینکه فقط لوئیس بونوئل راست میگفت که حادثه حاکم مطلق جهان است و این همه بخت و اقبال. خب نتیجه میگیریم اگر تا اینجای متن را خوانده باشید چه بسیار فحش ها که به این مقدمه ی طویل نداده اید. اما شهسواری به نظرم مخاطب شناس قهاری است. تمام کاری که میکند انداختن مخاطب در یک تله است و بعد دویدن و از مخاطب پیشی گرفتن. و این کار را در تمام ابعاد روایتش میکند. فرم و محتوا و قصه و پیچش ها و زبان و نثر و شخصیت ها و فصل بندی ها و الخصوص دیالوگ هایش. نمیشود قصه ی رمان را برایتان بگویم چون اصولا یکی از نقاط قوت رمان دربسته بودن دنیایش است و کشف و شهود خودتان موقع خواندن. اما باز مثل اینکه حادثه یگانه رهبر جهان است، هفته ی پیش بود که بحثی بر سر کلیشه بودن یک داستان در گرفت و مانیفستی صادر کردم بر این اساس که: وقتی همه میخواهند کلیشه ای ننویسند، اینکه تو کلیشه ای بنویسی دیگر کلیشه ای نوشتن نیست. شاید به خاطر اینکه مصداق تفاوت در جمله ی بالا تنها کلمه ی کلیشه است، درکش کمی گیج کننده شود. اما اگر قرار باشد یک نمونه از این کار را بیاوریم که چطور میشود آگاهانه کلیشه ای نوشت و موفق بود، باید از فصل اول این رمان حرف زد. سربسته بخواهم بگویمش داستان یک مرد منفعل و روشنفکر است که (به نظر میرسد) خواهری دارد آتش پاره و دوست دختری آتش پاره تر که مدام روی (به قول معروف) مخش دو دو میزنند. این همه اما نیست همه اش. قصه که به وفور یافت میشود و به شدت باور ناپذیر و رویایی و کلیشه ای هست، نقطه قوت اما در فصل اول به گمانم نثر قوی و دوست داشتنی آن است. از طرفی این فصل فقط حکم خاکی را دارد که شهسواری دانه اش را در آن میکارد و منتظر میماند تا در ادامه آن را برداشت کند. اما اینکه چگونه؟ بخوانیدش تا بدانید کدام شب ممکن است...
MKH
کتاب خوبیه. فقط متنش خیلی بد تایپ شده. به نظرم این بی احترامی به خواننده هست و ارزش کتاب رو هم پایین میاره. جمله های مربوط به گفتگوی دو نفر بعضی جاهای مهم به صورت کاملا پشت سر هم قرار گرفتن. حالا فکر کنید که یکی از این دو نفر مکالمات ذهنی با خودش هم انجام بده. دیگه اصلا معلوم نیست کدوم جمله ذهنیه، کدوم مال اولیه و کدوم مال دومیه. درباره داستانش خیلی روان و جالبه. من این سبک نوشتن رو دوست دارم که اتفاقات از طرف چند نفر بازگویی میشن که هر کدوم با دید و نظر خودش به اتفاقات نگاه کرده.
sama65
دقیقا موافقم.
فرشته رزاقی
بسیار جالب بود، پست مدرنی که ماجرایی امروزی از روابط را در روایت های متعدد بیان میکند؛ نویسنده ای که چند سالی است چیزی ننوشته و به دعوت دوستش به ایران می آید و در هتل او اقامت می کند و در آنجا کارکترهایی داستانش را می بیند و در فصل فصل رمان بر اساس داستانی با محوریت یک تا دو راوی ماجرایی را تعریف می کند و در پایان هر فصلی دو کاراکتر از نگاه راوی آن فصل میمرند قضاوت ها و گمان ها به چالش کشیده می شود، البته روایت سراسر مردسالاری است و به نظرم تصویرسازی از زنها به عنوان وسایل سرگرمی و اغوا کننده مطرح شده است
Amir_13_Doulabi
🌸 بریده ای از کتاب 🌸 . 📔 گفتی: (( من شما مردها را خوب می‌شناسم. تا روی تان باز شود، آدم می‌شود ملک پدری تان و به کسی حق نمی دهید چپ نگاه کند. عین خروس غیرتی!)) و من سرد گفتم: (( نه که شما مرغ ها بدتان می آید بخزید زیر چتر یک غیرتی خروس نشان تا به مرغ های دیگر پز حسودی یشان را بدهید.)) سپس تو گفتی: (( حرف حساب جواب ندارد!)) 📔
alireza
انگار نویسنده بخش اول رمان رو می نویسه بعد می بینه نمی تونه اخرش رو بنویسه کلا بهم می ریزه چیز دیگه ای می نویسه...من خوشم نیومد.گیج کردن وتعلیق خوانتده هم حدی داره...
Mono⁷
محمدحسن شهسواری رو از رمان «پاگرد» می‌شناسم _که خیلی خیلی دوستش داشتم_ و حالا با خوندن «شب ممکن» به یکی از نویسنده‌های موردعلاقه‌م تبدیل شد. «شب ممکن» روایتی پست مدرن از روابط بین آدم‌هاست. روابطی که «ممکنه» پشت نقاب‌های مختلفی مثل شهرت، نیک‌نامی، بدنامی و... پنهان شده باشه. یک شبی ممکنه سه نفرِ داستان ما یه ماشین رو دزدیده باشن، یک شبی ممکنه دو نفرشون به قتل رسیده باشن، یک شبی ممکنه یکی خیانت کرده باشه، یک شبی ممکنه... کدوم شب ممکنه؟! پ.ن یک: بهتره نسخه‌ی چاپی رو بخونید. فصل سوم کتاب توی طاقچه درست تایپ نشده و خیلی‌جاها گیج‌تون می‌کنه. . پ.ن دو، حاوی اسپویل: . پایان‌بندی کتاب اصلا گیج‌کننده نیست. درواقع فصل انتهاییِ کتاب شروع داستانه. نویسنده‌ای به دعوت دوستش به یک هتل میره تا بعد از هفت سال یه رمان بنویسه. کارکترهای رمانش رو از بین مشتریان همون هتل انتخاب می‌کنه و شروع می‌کنه به نوشتن. فصل‌های دیگه‌ی کتاب، رمانیه که اون نوشته. :) (35)
هانی
از اینکه یه نویسنده ایرانی اینقدر خوب نوشته ذوق‌زده شدم.. انتظار نداشتم واقعا، اما یه ستاره کم فقط به خاطر اینکه تهش نه تنها مشخص نشد چی شده، بلکه حتی پایان باز هم نداشت، یه کم فصل آخر درهم و بی‌ربط به باقی داستان بود. تنها چیزی که مشخص شد این بود که شخصیت اصلی داستان تلفیقی از دو نفر بود، اما جریان رو درست باز نکرد و … خب ولش کن، عوضش خیلی لذت بردم از اینکه هر فصل فصل قبل رو نقض میکرد.. و انگار داستان رو دوباره از سر میخوندی.. خدا خیر بده به نویسنده، بسی لذت بردیم.
کوهی کار
رمانی پرکشش و متفاوت با جزییات فراوان اما نه انقدر که خواننده را دلزده کند و با دیالوگهایی عالی و شخصیت‌پردازی هایی فوق العاده.
بیات
رمان خلاقانه ای بود
diba
اصلا خوب نبود، گیج کننده و نامفهوم
Ali_KamalipouR
به نظرم قابل قبوله هر چند که سلیقه من نیست،پیچیده ست ،گیج کننده و...
n re
من که نفهمیدم چی شد هرکی فهمید به ما هم بگه به قول دوستمون گیج کردن خواننده ها هم حدی داره نه اینکه دیگه نفهمی اصلا چی شد من با زور تمومش کردم گفتم شاید آخرش معلوم بشه چی شد اما نشد یا لااقل من نفهمیدم اگه شما فهمیدین به منم یه ندا بدین 😅
خاک
از کتاب لذت بردم.از حسادت واضح نویسنده به هدایت خوشم نیامد ولی در کل جذاب بود.مازیار مقداریش خود نویسنده بود و مقداریش آرزوهای نویسنده و مقداریش دروغ برای رد گم کنی.از شخصیت هاله متنفر بودم و در کل وقتی داستانی این طور احساسات و فکرت را مشغول می کند یعنی ارزش خواندن دارد.اگر دنبال یک داستان سرراست هستیدوخواننده حرفه ای نیستید کناب را توصیه نمیکنم.
sama65
کتابی با فرم و محتوایی پست مدرن. پنج فصل که هر فصل وقایع فصل قبل را نقض می‌کند. کتاب با سه شخصیت آغاز می‌شود و در ادامه ذهن مخاطب به بازی گرفته می‌شود.
bina
ببخشید زن کابین شماره ۱۰ حذف کردین از طاقچه؟میگردم نیست.
Hossein Mehrabi
قدر ت پرداخت داستان قابل توجه بود ،اما خط داستانی و اصولاً محتوا قابل ملاحظه نداشت،نظر من یک کتاب متوسط ،
مانا
احسنت. به نظر منپ داستان چندان خاصی نداشت.
مانا
شب ممکن هست دیگه بخونیدش
Sou_Ma
فصل اول رو خوندم. چیزی توش ندیدم که من رو ترغیب کنه به ادامه دادن. تکلیفم با داستان مشخص نشد؛ یعنی نفهمیدم اینی که خوندم عاشقانه بود، معمایی بود، ترسناک بود، کمدی بود، چی بود دقیقاً؟ متن قوی‌ای نداشت. دیالوگ‌ها هم یه‌مدلی بودن. به حرف‌زدن آدم‌های عادی شباهتی نداشتن، از طرفی سبک خاصی رو هم نمایندگی نمی‌کردن. حس می‌کنم صرفاً بد نوشته شده بودن.
زینب هاشم‌زاده
به همون اندازه که پیچیدگی و درهم و برهم بودنش افتضاح بود به همون اندازه تو رو جذب خودش می‌کرد. من عاشق فصل سومشم و فقط بخاطر شخصیت مازیار خوندم. «البته توی طاقچه بد تایپ شده بود و همه‌چی بهم چسبیده و روی مخ بود. دیالوگ‌های دو نفره با تصورات ذهنی قاطی شده بود. بسیار مزخرف کرده بود کتاب رو در حالی که این‌طور نبود. یعنی شاید اگر کتاب چاپی رو می‌خوندم نظرم درموردش بهتر بود.» حقیقتش فصل آخرش رو هم نفهمیدم؛ توو مخی بود. ولی خب عجیبه با این‌که هم در نظرم خوب نبود، به همون اندازه در نظرم خوب بود. :))) در مجموع از قصه‌ی کتاب خوشم نیومد، از قلم نویسنده خوشم اومد.

حجم

۱۴۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱۴۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد