نظرات درباره کتاب تولستوی و مبل بنفش و نقد و بررسی خوانندگان | صفحه ۹ | طاقچه
کتاب تولستوی و مبل بنفش اثر نینا سنکویچ

نظرات کاربران درباره کتاب تولستوی و مبل بنفش

نویسنده:نینا سنکویچ
مترجم:لیلا کرد
امتیاز:
۳.۸از ۵۲۰ رأی
۳٫۸
(۵۲۰)
siiis71
پنجاهمین کتاب من از طاقچه.. کتاب تقریبا حوصله سر بری بود و خیلی طول کشید تا تمومش کنم، ولی برش های زیبایی هم تو خودش جا داده بود،، یک بار خواندنش قطعا خالی از لطف نیست...
haniyeh
حال و هوای این کتاب، حال و هوای بازگشت به دامن زندگیه. نینا سنکویچ، از تنهایی، دل‌مردگی و گم‌گشتگی خودش صحبت میکنه و بعد به ما نشون میده چطور دوباره معنی زندگی رو پیدا کرده. بعد از اینکه آن ماری، خواهر بزرگتر نینا به خاطر بیماری از دنیا میره، نینا هدفش از زندگی رو گم می‌کنه. از نظرش مرگ ناعادلانه‌ست و خواهرش اونقدر خوب و زیبا بوده که مرگ نباید به این زودی به سراغش میومده. نینا خودش یک خانواده داره؛ یک همسر و چهار فرزند، اما نمیتونه با درد و تنهایی از دست دادن خواهرش کنار بیاد. با این حال، تلاش میکنه خودش رو سرگرم مشغولیات زندگی کنه و به این طریق، رنج فقدان خواهر عزیزتر از جانش رو تحمل کنه. اون بسیار زیاد کار میکنه و هیچ ساعتی از روزش رو خالی نمیذاره تا مبادا دوباره توی افکارش غرق بشه. در نهایت به خودش میاد و میبینه مدت زیادیه که نه تنها از زندگی لذت نمیبره، بلکه فقط روزها رو سپری کرده بی‌اینکه واقعا زندگی براش معنای خاصی داشته باشه. نینا با خودش یه قرار میذاره؛ قراری که به مدت یک سال به اون پایبند میمونه. نینا به کتاب‌ها پناه میبره. با خودش عهد میکنه که هر روز یک کتاب خوب بخونه و روز بعد در وبلاگش از اون برای دیگران صحبت کنه. در واقع نینا مسیری رو آغاز میکنه که در اون به دنبال درمان میگرده. نینا ما رو با کتاب‌های جالبی آشنا میکنه؛ کتاب‌هایی که از قضا به نینا کمک میکنن تا دوباره به خودش برگرده و زندگی رو از سر بگیره. در طول خوانش کتاب‌ها، نینا متوجه میشه که ما انسان‌ها به خاطر اندوه، رنج و سختی‌هایی که در زندگی متحمل شدیم، به کسی که الان هستیم تبدیل شدیم. اگر سختی‌ها رو از زندگی حذف کنیم، زندگی معنای خودش رو از دست میده؛ و همینطور لذت‌ها بی‌معنی میشن. "انگار می‌توانستم صدایش را بشنوم که به من می‌گفت: «بله نینا؛ زندگی سخت، ناعادلانه و دردناک است؛ اما تضمین می‌کند -صددرصد و بی هیچ شک و شبهه‌ای- که در لحظاتی غیرمنتظره و ناگهانی، زیبایی را، شادی، عشق، پذیرش و وجد را نیز پیشکش کند.»" از طرفی متوجه میشه که فرار از مرگ آن ماری، بهش کمکی نمیکنه. در همین کتاب برای ما از خاطراتش با آن ماری میگه. از خاطرات خوب و بدی که قبلا از به‌ یاد آوردنشون اجتناب میکرد تا درد از دست دادن خواهرش رو فراموش کنه اما بعد متوجه میشه که همین خاطرات هستن که آن ماری رو در قلبش زنده نگه میدارن و اتفاقا التیام‌بخش دوری اونها از همدیگه میشن. "یگانه پاسخ به اندوه، زندگی کردن است. زندگی کردن همراه نظر داشتن به گذشته. به خاطر آوردن آنهایی که از دست داده‌ایم؛ و در عین حال، با امید و اشتیاق به جلو گام برداشتن و آن حس امیدواری و فرصت داشتن را از طریق محبت کردن، سخاوت‌مندی و همدردی انتقال دادن." این کتاب باعث شد من بیشتر و بیشتر قدر کتاب‌ها رو بدونم و دوستشون داشته باشم.
taraneh moghaddam
خیلی دوسش داشتم:)
سپیده
این کتاب تجربه‌ی واقعی خود نویسنده‌ست. نینا که سوگوار فوت خواهرش است می‌کوشد تا دست آویزی برای گریز از حس عذاب وجدان و غم و خشم پیدا کند. عاقبت تصمیم می‌گیرد به مدت یک‌سال، هرروز یک جلد کتاب بخواند. محتوای این کتاب توضیح بدون اسپویل بعضی از این کتاب‌ها و همچنین خاطرات و زندگی خود نینا‌ست. به آن شدتی که ستایشش می‌کنند شیفته‌ی این کتاب نیستم. اما روان و سرگرم‌کننده است و برای هرکسی که به ادبیات به چشم پناه‌گاه بنگرد می‌تواند جالب توجه باشد. پیچیده و دشوار نیست و می‌تواند فراغت خوبی را رغم بزند. گه گاهی هم تیکه کتاب‌ها و جملات درخشانی می‌توان میان صفحاتش پیدا کرد و چه بسا مخاطب را ترغیب کند که برخی از کتاب‌های نام برده شده را بخواند.
Rose
امتیاز دهی براساس سلیقه‌ی خودم هستش. جذابیت کتاب برای من خیلی زیاد بود جوری که در یک روز تمومش کردم. اما توی کتاب هیچ بالا و پایینی وجود ندارد و نباید منتظر اتفاق مهیجی باشیم. این کتاب رو مثل دوست قدیمی خودتون بدونید که بعد از مدت‌ها همدیگر رو دیدید و اون نشسته و براتون از کتاب‌های مورد علاقش میگه و بینش سفره‌ی دلش رو هم براتون باز میکنه. برای افراد سوگوار خیلی توصیه میکنم. حداقل برای غم من که مثل مُسکن بود و دیدگاه جدیدی هم بهم داد.❤️‍🩹
عطریاس
زیبا بود.....
Green girl
کسایی که خیلی کتاب میخونن میشه بگین کدوم انتشارات بهتره؟
محسن
کتاب خوبی نیست. روایت خانمیه که خواهرش را در اثر سرطان از دست میده، بعد شروع به خواندن هر روز یک کتاب می‌کنه. با کتاب که جلو می‌روی اثری از سوگ نمی‌بینی، در واقع اثری از هیچ مفهوم انسانی‌ای پرداخت شده‌ای در کار نیست. کتاب تنها شرح تلاش جنون آمیزی برای هر روز یک کتاب خواندن و نقد نوشتن بر آن کتاب در همان روز است. کتاب‌هایی که خوانده می‌شود از نویسندگان عمدتا مهجور برای خواننده‌ی فارسی‌زبا‌ن‌اند؛ و در این بین مشابهت‌هایی هم که از داستان کتاب‌های خوانده شده در هر روز با زندگی نویسنده روایت می‌شوند به نظر می‌رسد برای شکل‌دهی داستان کافی نباشد. در واقع اصلا داستانی شکل نمی‌گیرد و اوج و فرودی در کار نیست؛ و نویسنده با ضرباهنگ ملال آوری فقط دنبال این است که به خوانند ثابت کند که هر روز یک کتاب خواندن و نقد برآن نوشتن در همان روز کاری است که توانسته انجام دهد.
paria
با درود کتاب با ٢١عنوان بخش بندی شده که هرکدام اشاره به موضوع و کتابهای معرفی شده در همان باب دارد جالب اینکه نویسنده در هربخش همزاد پنداری جالبی چه تجربه زیسته ایی با نویسنده کتابی که در حال مطالعه دارد میکند چه خودش را قهرمان قصه میشود و قسمتها و جملات ناب و تاثیرگذار کتاب را مینویسد و باخیال راحت تا اعماق مطلب شیرجه میزند .... "داشتم کتاب میخواندم و با این کتاب خواندن دریافتم که فشار بار زندگی تقسیم ناعادلانه و نامحدود رنج است .مصیبت ها تصادفی و غیرمنصفانه عطا میشوند هروعده ایی مبنی بر اینکه زمان اسایش و راحتی فرا میرسد یک دروغ است . دوستان من !امروز یک روز از عمر ما کم شده،ازعمر همه ما و شادی تنها چیزی است که سرعت گذر عمر را کم میکند " در پایان بازهم از جملات نینا در کتابش در اخرین بخش که به نظر من شاهکار نویسنده است می گویم : "افلاطون میگوید :مهربان باش؛زیرا هرکسی را می بینی در نبردی سخت مشغول مبارزه است" تمام
شقایق خیری
این خانم نویسنده روزی یه کتاب می‌خوند، من نتونستم یه دونه کتاب خودشو تموم کنم حتی! بیشتر شبیه اطلاعات گرفتن درباره انواع کتاب‌های مختلفه، انگار نویسنده بگه من خیلی خفن و کتابخونم!. مناسب کسی که دچار سوگ از دست دادن شده هم اونقدر نیست. البته بگم که متن روانه و داستانش تا حدودی کشش ایجاد می‌کنه اما طبق تعاریف انتظار دیگه‌ای داشتم.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
اینکه به عهدی که باخود می بندیم پایبند باشیم قابل تامل بوده ودیگر این که همه ما باید وقفه ای در زندگی برای خود با پرداختن به کارهای مورد علاقه ایجاد کرده تا باور به خود را تقویت کرده،کتاب های خوبی را درمدت یک سال کتابخوانی اش خواند وبه ما معرفی کرد وبهترینش همان کوپن جعلی تولستوی بود.
ولنسی پارسی
دنبال خوشبختی نگرد خود زندگی خوشبختی ست. این جمله کتاب گویای موضوع کتاب است،اینکه چطور زندگی را درآغوش بکشیم و ادامه دهیم بی آنکه از مسیر دلزده شویم،با آنکه از مسیر غصه دارشده ایم بازهم زندگی را دوست بداریم. چه کسی میداند شاید درپشت آن همه پیچ و خم چشم اندازی زیبا نهفته است،چشم اندازی از تلاش هامان از خاطراتمان و آنان که دوستشان داریم. زندگی گاه رفتن نیست بلکه ماندن است ، درک کردن چیزی که برتو گذشته و درمان آن زخم فقط با پذیرش آنکه زخمی هستی شروع میشود،زخمی که نینا داشت با دویدن ها و مشغله هایش التیام نیافت بلکه متوقف شدن و نگاه کردن به زخم و سپس یافتن راه حل درمان را میسر ساخت. کتاب راه نجات او بود و چه قدر در روح من کلمات کتاب نفوذ کرده بود. من تشنه نوشته های این کتاب بودم و حال دلتنگشان. شاید این دلتنگی راه بازگشت من به دنیای اعجاب انگیز کتاب را بازکند.
مایلزِ آلاسکا
برای من کتاب حوصله سر بری بود روند داستان اینجوری بود که یکی تصمیم گرفته روزی یه کتاب بخونه و بعضی از کتابا رو معرفی کنه همین:/
وحید
نویسنده خواهرش رو از دست داده وباور و پذیرش این نبودن براش دشواره بخاطر همین خوندن کتاب رو راهی برای رهایی از این اندوه والبته پذیرشش میدونه ...هر روز یک کتاب ..یه جورایی به آدم انگیزه میده ک کتاب بخونه اما خود کتاب گاها خسته کننده میشه ادم انگار وسط یه کتاب صدتا کتاب دیگه م میخونه ..
Mehdi Sharifzadeh
`` همه ی ما در برخی از مواقع زندگی نیاز به گریزگاهی هایی داریم تا هر از چندگاهی از چیز هایی بگریزیم. گریز از فشار های کوچک و بزرگ، دلشکستگی ها و ناامیدی های روزانه. من باید از مکانی که آن ماری مرده بود باید میگرختم و به زمانی برمیگشتم که هر دویمان زنده بودیم. زنده با آینده ای بی پایان و شگفت انگیز `` . . همه ی انسان ها برای اینکه از تلخی های اجتناب ناپذیر زندگی فرار کنیم، به راهکار هایی احتیاج داریم. نینا سنکویچ هم توی این کتاب خودش رو در مسیری قرار داده تا یک واقعه ی تلخ رو از یادش ببره. تقریباً به مدت ۳ سال هر روشی رو برای فراموشی امتحان میکنه ولی زخم هاش التیام پیدا نمیکنه. چون توی خانواده ای بزرگ شده بود که از مکان دیگری به کشورش مهاجرت کرده بود، خانواده ی تنها بدون هیچ اقوام و فامیل بود. برای پر کردن خلاء هایی که اعضاء این خانواده داشتند، با « کتاب » دوستی میکردند و از پدر خانواده بگیر تا فرزند آخر خانواده همگی اهل کتاب بودند. حال، نینا سنکویچ هم هیچ دوست و دارویی برای التیام دادن زخم هاش پیدا نمیکنه بجز کتاب. نویسنده با کمک کتاب و کتابخوانی یک روزنه ی نور توی دنیای تاریک سوگواری و ناامیدی ها پیدا میکنه . . روند روایت داستان خیلی خوش ریتم و منظم هست و نویسنده سعی میکنه که تجربیات باارزشی که برای بهبود حال روحی اش کسب کرده رو برای همگان به اشتراک بزاره. بنظر من این کتاب در چند دسته بندی میتونه قرار بگیره (ادبیات داستانی، اجتماعی، روانشناسی، تاریخی) ولی جنبه ی خودیاری و روانشناسی و آشنایی با سبک زندگی بیشتر و پررنگ تر از بقیه هست. چون بالاخره نویسنده این کتاب رو نوشته برای این خاطر که از یک بن بست عاطفی خارج بشه.
نفس آرین
شرح سوگی که نویسنده تجربه کرده است، احساس گناه از زنده ماندن خود و مشلهده مرگ یک عزیز، پناه بردن به کتابخوانی برای پذیرش این اتفاق، نویسنده در طول کتاب خاطراتی از زندگی اش را به همراه بریده هایی از کتابهای مختلف بیان میکند که نه خاطرات مجذوب کننده است و نه معرفی کتابها درست و مفید است ، در کل کتاب خسته کننده‌ایست که برشی از زندگی یک شخص هست که حرف خاضی برای گفتن ندارد جز اینکه خاطرات گذشته میبایست حفظ شود
narges
این کتاب را پیشنهاد میکنم بخونید چون خیلی خوب ارزش و جایگاه کتاب خوانی را در زندگی شرح میده ولی خب خیلی زیاد موضوع کش دار شده بود میتونست با برسی فقط چند کتاب از بهترین کتابهای که خونده کتاب را جذاب کنه
بهناز
مسئله ی ازار دهنده تو این کتاب این بود که تعداد بسیار زیادی کتاب معرفی شده تو این کتاب که از هر کتاب یه خلاصه چند خطی نویسنده توضیح داده، خواننده گیج میشه این جوری انگار داره خلاصه صد کتاب رو در یک کتاب می خونه، که این اصلا جالب نیس و به داستان یک سیر اصولی نداده و انگار از اساس داستانی وجود نداره و این کتاب فقط کتابیه که معرفی کتاب و تبلیغ کتاب خوندنه، و این باعث میشه که این داستان هیچ گونه جذابیتی برای ادامه دادن توسط خواننده نداشته باشه، و من به شخصه با کتاب خوندن بدو بدو و عجله ای مخالفم که مثلا روزی یک کتاب، کتاب رو باید با ارامش و سلولی خوند و درک کرد و فهمید ، مسابقه کتاب خوانی نیس که، نویسنده هم سعی در تبلیغ کتاب خوانی داشتن ، ولی ای کاش سعی می کردن فهم و درک کتاب خوندن رو تبلیغ کنن نه تعداد عدد بالای کتاب خوندن رو، من در کل زیاد با این کتاب ارتباط نگرفتم، و در کل توصیه اش هم نمی کنم به کسی.
Saghar Hanifi
کتاب بی نهایت جذاب و از نظر من آرامش بخشی هست در طول خوندن سطر به سطر این کتاب درس های فراموش شده زندگی و درس های جدید زندگی رو یاد گرفتم چیز های ساده ای ک فراموش کرده بودم به یادم آورد و مسائلی ک ازشون چیزی نمیدونستم رو برام با ساده ترین و روان ترین شکل باز کرد . به نظرم کتابیه ک تو هر سنی باشی میتونی بخونی و ازش یاد بگیری . این کتاب رو به همه پیشنهاد میکنم و نوجوان ها بیشتر
mitsuri kanroji
کتاب زیبایی هست...در فصل های اول باعث میشه بیشتر به آینده و مرگ دیگران از جمله عزیزانمان فکر کنیم.

حجم

۳۰۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۳۰۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
۲۵,۲۰۰
۳۰%
تومان