نظرات کاربران درباره کتاب تولستوی و مبل بنفش

ماجرا خودمونی و شیرین بود و این حسو بهم میداد که یه دوست داره برام درد و دل میکنه و از زندگیش میگه اما گاهی کمی خسته کننده میشد

یک کتاب متفاوت کتابی که صدها کتاب رو در خودش جای داده ماجرای یک زنی که بعد از دست دادن خواهرش برای فراموش کردن این غم تصمیم میگیره در طول یک سال هر روز یک کتاب بخونه و حتی در وبلاگش اون رو نقد کنه شما در طول داستان با روایت بهتر شدن حالش و همچنین مطالعه کتاب ها و گاها اتفاقات ساده اما شیرین نویسنده همراه میشید احتمالا ممکنه حصوله تون سر بره اما اگر کتاب رو تموم کنید میگید چه کتاب خوبی بود!😍

با سلام خدمت دوستان....باید تو نظر کوتاه بگم که این کتاب به جز تکه های اموزنده و شاخصی که داره ...بقیه کتاب به شدت دچار یک پراکندگی و آشفتگی هست...یعنی نه میشه در دسته کتاب رمان قرار داد نه در دسته کتاب های روان شناسی و خود یاری ...در این کتاب هر چه به جلو می رفتم نکات قبلی از ذهن من پاک می شد چون واقعا قلم نویسنده به طوری نبود که مطلبی رو که میگه تو ذهنت حک کنه....

من این کتاب رو سی ابان 99 هدیه گرفتم، این کتاب راجع به زنی است که خواهر بزرگترش را از دست می‌دهد و سه سال در تلاش برای بازگرداندن شادی به خانه هست اما موفق نمی‌شود بنابر این تصمیم می‌گیرد، یکسال روی مبل بنفش خود بشیند و هر روز یک کتاب را آغاز کند و به پایان برساند، تا خودِ گم شده اش را در کنار کتاب ها باز یابد، بر خلاف نظر سایرین از نظر من کتاب نه صرفا برای کتابخوارها بلکه برای همه مناسب هست خصوصا کسانی که کمتر کتاب می‌خوانند و تصمیم دارند بیشتر کتاب بخوانند چون این کتاب شوق به خواندن را در مخاطب افزایش می‌دهد، داستان روند آهسته ای داره و هیچ هیجانی نداره، مثل این میمونه یه ادم بزرگسال داره برات از تجربیاتش و از احساساتش میگه، بنابر این خیلی چیزها میشه ازش یاد گرفت، و چون نینا راجع به کتاب هایی که میخونه نظر میده، به نظرم باعث میشه ادم بدونه بعد از تموم کردن این کتاب چه کتاب هایی رو بخونه 😍خوش بخوانید 💕

من با توجه به تعریف‌هایی که از این کتاب شنیده بودم، انتظار داشتم خیلی بهتر باشه. اما با این حال از خوندنش پشیمان نیستم. فضای کتاب و کتاب‌خوانی این‌قدر جذابه که خوندن تجربه‌های دیگران تو این زمینه واقعا لذت‌بخشه و اصلا خالی از لطف نیست.

با خوندش علاقه پیدا میکنی ک همیشه کتاب بخونی.عالیه👏

کتاب قشنگی بود، فقط یکم باید حوصله به خرج بدین تا بشه خوندش

این کتاب شروع خوبی و جذب کننده ای داره در اواسط کتاب خسته کننده بنظر میاد و در ادامه باز جذاب و شیرین میشه. من کلا دوسش داشتم مخصوصا فصل اخر کتاب را.

به نظر من کتاب جالبی بود چون در مورد روابط خودش با خواهرش به صورت کامل توضیح داده بود ...و همچنین به صورت کامل در مورد جنگهایی که پدر ومادرش براشون اتفاق افتاده بود به خوبی توضیح داده بود

سلام. میخوام نظر کامل خودمو در مورد این کتاب با شما به اشتراک بگذارم. این نظر شخصی من هست و شاید عزیزان دیگه ای که این کتاب رو خوندن، با نظر من مخالف باشن این کتاب بد بودن خودشو از همون اول با عنوانش نشون میده. این کتاب هیچ ربطی به "تولستوی" نداره و نویسنده فقط خواسته از اسم یک نویسنده معروف سوء استفاده کنه. فقط در اواخر کتاب، در مورد یکی از داستان های تولستوی میگه، که اون هم فقط برای اینه که کتابشو به نحوی به تولستوی ربط بده. اما نتونسته این کتاب، در مورد کسیه که میخواد به مدت یک سال، هر روز، یک کتاب بخونه. این خودش برای ما به عنوان خواننده ایرانی بسیار مشکل سازه. چون سراسر کتاب پر هست از اسم کتاب و اسم نویسنده، اما ۹۰ درصد این اسامی رو ما تا حالا نشنیدیم. بخاطر همین هیچی در مورد اون نویسنده یا کتاب نمیدونم و فقط رد میشیم. من خودم به شخصه از دیدن اینهمه اسامی نامفهوم گاهی سردرد شدم. اما فقط به دلیل اینکه این کتاب رو کامل بخونم و بتونم نظرمو بنویسم، کتاب رو اجبارا تا آخر خوندم واقعا دوران اینکه بگیم: "هر کتابی ارزش خوندن داره و به هر حال چیزی به آدم یاد میده" گذشته و الان شما با کمی هزینه، هر مطلب بی ارزشی رو میتونی به صورت کتاب چاپ کنی. این کتاب، از همون کتاب های بی ارزشه. و به نظرم تمام افراد کتابخوان، مسئولیت دارن خیلی رک در مورد کتاب های بی ارزش نظرشون رو اعلام کنن تا دیگران وقتشون رو هدر ندن این کتاب به معنای واقعی کلمه، نابود کردن وقته. کتاب های دیگه ای هستن که ارزش خوندن دارن (هم کتاب های کلاسیک و هم کتاب های جدیدتر). حتی اگه قصد ندارین به جای این کتاب، کتاب دیگه ای بخونید، میتونید کارهای مفیدتری کنین. مثل تلویزیون یا فیلم و سریال تماشا کردن، خوابیدن، بیرون رفتن و قدم زدن، بازی کردن یا هر کار دیگه ای. مطمئن باشید این کارها ارزش خیلی بیشتری نسبت به خوندن این کتاب داره. ممنونم از اینکه نظر بنده رو مطالع کردین. به امید خواندن کتاب های خوب

این کتاب بهمون میگه چرا باید کتاب خوند و کلا کتاب خوندن چه کمکی در زندگی بهمون میکنه و چطور در سختی ها و ناملایماتی که در اون اتفاق میفته به زندگی کردن ادامه بدیم

برای من کتاب حوصله سر بری بود روند داستان اینجوری بود که یکی تصمیم گرفته روزی یه کتاب بخونه و بعضی از کتابا رو معرفی کنه همین:/

این کتاب داستان عجیب و غریب خاصی نداشت ولی اونقدر برام جذاب بود که یک روزه کلشو خوندم... همه ی عاشقان کتاب باید این کتابو بخونن... روایت جالبیه از تاثیر کتاب خوندنو ادبیات. واقعا کتاب خوندن یعنی تجربه های هزاران زندگی و تاریخ و مکان و احساس...

کتاب بسیار جذاب، گیرا و پرکششی بود. ترجمه متن بسیار ساده و روان بود. اثرهای بسیار زیادی از نویسندگان مختلف آمریکایی و غیر آمریکایی در کتاب معرفی شده بود که زیبایی و تاثیر کار را چندبرابر می‌کرد. مقایسه تجربه شخصی نینا با اثرهایی که آنها را خوانده بود برای درک بهتر و بیشتر شرایط روحی و روانی بدی که در آن گیر کرده بود و گذار از این بحران روحی همراه با درس‌هایی که از آن‌ها گرفته بود، برای من حقیقتا لذت‌بخش بود. او با خواند کتاب‌ها توانسته بود فهم بهتری از احساسات خود و از جهان پیرامون خود داشته باشد و با حقیقت تلخ فقدان یکی از اعضای خانواده اش کنار بیاید. من این «کتاب‌درمانی» بزرگی که او به آن پی برده بود را تحسین می‌کنم و مطمئنم هستم که کتاب‌ها حقیقتا چنین انرژی و نیروی بالقوه‌ برای بهتر کردن شرایط ما و دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم را دارند.

مطالعه نسخه چاپی تولستوی و مبل بنفش درباره زندگی نینا سنکویچ هست که خواهرش و به خاطر سرطان از دست میده و برای فرار از اندوهش تصمیم میگیره که به مدت یک سال هرروز یه کتاب بخونه کتابش فقط راجع به کتاب هایی که خونده بود نظرش رو می گفت و اتفاق چندان جالب توجهی نداشت

اینکه ان ماری باعث شده بود مسیر زندگی خواهرش اینقدر در کتابها غرق شود بهترین هدیه خواهرانه بوده ،من به شخصه خواندن زندگی نامه ها را دوست دارم و با خواندن هر داستان کوتاه این کتاب سفر کوتاهی کردم به دنیایشان، همچنین ایده بسیار جالبی برای هدف کتاب خواندن در ذهن من ایجاد کرد

داستان روایتی‌ست در مورد زنی به اسم نینا و واکنشش به غم از دست دادن خواهرش. نینا که در خانواده‌ای عاشق کتاب به دنیا اومده از کودکی تا الان که زنی چهل ساله‌ست با کتاب‌ها زندگی کرده. بعد از این که خواهر بزرگ‌ترش رو از دست میده تصمیم می‌گیره برای یک سال روزی یه کتاب بخونه و نقدی درموردش بنویسه، نینا می‌خواد به جای خواهرش هم زندگی کنه و کتاب بخونه و حس کنه؛ اون برای ترمیم اندوهش به دنیای کتاب‌ها پناه می‌بره و خودش رو نجات میده. کتاب در کل فضای آرومی داره، ترجمه هم خوبه و کلی معرفی کتاب میشه از توش دراورد.

اوایلش جالب و صمیمی بود... ولی در ادامه هیچ مطلبی برای گفتن نداشت... گویا کسی نشسته و هرچه به ذهنش اومده نوشته... یک سری مطالب بی‌ربط و غیرجذاب... رهایش کردم

داستانش حوصله سربر و بسیار طولانی کشش کم و روند بشدت کندی داشت

یکی از سطح پایین ترین کتاب هایی بود که تا به حال خوندم…نویسنده کاملا از اسم تولستوی سو استفاده کرده و جالبه تا آخر داستان کلا هیچ اثری از تولستوی نیست!! تو کل رمان بیش از هزار بار میگه کتاب خوندن مارو به یه دنیای دیگه میبره و خوب هست و این چیزا که خب هرکسی میدونه!!! اسم تولستوی نبود به هیچ وجه اینقدر معروف نمیشد…حیف وقت واقعا