نظرات کاربران درباره کتاب آن فرانک؛ خاطرات یک دختر جوان

کتاب فوق العاده ای بود‌‌ .. آن خیلی از سنش بزرگتر بود.. هرچی بیشتر با خاطرات آن پیش میرفتم انگار دوستیه قویی با آن فرانک ایجاد میشد جوری که با آخرین خاطره ش کلی اشک ریختم .. انگار یهو از بهترین دوستم جدا شده باشم:(

لطفا تو کتابخانه بذارینش، چرا کتاب های خوب توی کتابخانه نیستن؟

پایان کتاب به معنای واقعی شوک‌آور بود. اینکه ما چطور میتونیم افرادو صرفا به خاطر نژاد،ملیت،جنسیت یا هرچیز مضخرف دیگه ای که در اختیار خودشون نیست محکوم به شکنجه و مرگ کنیم شدیدا قابل تامل و انزجار برانگیزه.صرف نظر از اینکه آن چقققدر رویاهای شیرین و افکار و بینش قشنگ و درستی به زندگی داشت. لحن آن ساده،صمیمی‌ و شیرینه و شمارو کاملا با خودش در ساختمان ضمیمه سری همراه میکنه.خوندنش صد‌ در صد پیشنهاد میشه.لطفا از دستش ندید

✔️خاطرات یک دختر نوجوان در سن بلوغ ✔️خاطرات یک فراریِ مخفی شده ✔️متن روان 🔴کندی ماجرا و دیر پیش رفتن 🔴نارسایی بخشهای کوتاهی از متن (بخاطر استفاده از ضرب المثلها و...) کتاب، اتوبیوگرافی و روزنوشته‌هایی زیبا از حدود ۲سال زندگی مخفی یک دختر نوجوان، در بحبوحه بلوغ و تغییرات عمده در تفکر و احساسات، در یک خانه مخفی ست. یک روزنویس بسیار زیبا و شیوا که بصورت دقیقی، تغییرات بلوغ، احساس استقلال و هدفمندی یک نوجوان را نشان میدهد. من این کتاب را به شدت به والدین نوجوانان توصیه میکنم تا مروری باشد بر تغییرات خودشان در دوران بلوغ، و درک بهتر فرزندشان. از سویی دیگر، خواندن خاطرات مرتبط با جنگ و زندگی مخفی، همیشه جذابیت مخصوص به خود را داشته و دارد. مخصوصا در شرایط قرنطینه فعلی، شاید بتوان همدردی بهتری با زندانیانِ «ضمیمه مخفی» برقرار کرد. هرچند اوضاع ما بسیار از آنها بهتر است. کتاب، علی رغم آنکه خاطرات یک یهودیِ فراری از هیتلر در دوران جنگ جهانی ست، میکوشد تا خود را از سیاست جدا کند و چندان به مسائل آن نپردازد، بنابراین بنظرم ارزش تاریخی چندانی ندارد. به هرحال من خواندن این کتاب را به علاقه‌مندان به روزنوشته‌ها و خاطرات جنگ توصیه میکنم. اگر به دنبال هیجان و داستانهای پرهیاهو هستید، روند کند داستان -که ویژگی ذاتی روزنویسی است- شما را ارضا نخواهد کرد، شاید بهتر باشد این کتاب را نخوانید یا حداقل همزمان با یک کتاب دیگر آنرا جلو ببرید!

اگرچه در جبر تاریخ و جغرافیا گرفتار شدیم و از زندگی نرمال فاصله زیادی داریم؛ اما کتاب ها و فیلم های مربوط به جنگ جهانی باعث میشه خداروشکر کنم که در اروپای زمان جنگ بدنیا نیومده بودم😔

نمونه کتاب را خواندم و لذت بردم. چه خوب می‌توانند دلِ جهانی را به دست آورند. برنده کسی است که آیینِ دلبری کردن و دل‌رُبایی را بلد باشد.

واقعا عالی بود، منکه یک نوجوان همسن آن بودم با تمام وجود احساسش رو درک میکردم که میگف درکش نمیکنن. البته که آن فرانک خیلی خیلی بیشتر از من سختی کشیده، من فقط خودمو بجاش تصور کردم و درکش کردم همین. خاطره آخرشو که خوندم واقعا دلم گرفت چقدر دلم به حالش سوخت.. کتاب رو به نوجوان شدیدا توصیه میکنم. به کسانی که فرزند نوجوان دارن و میخان بدونن چجوری باهاشون رفتار کنن، چون‌ آن فران قشنگ توضیح داده،، کسانی که ب تاریخ علاقه دارن. حتی برای سرگرمی هم خوبه. واقعا حیف این دختر که با اینهمه استعداد در نوشتن که فوت شد و ای کاش زنده میموند و ب آرزو های قشنگش می‌رسید، چقدر از اینکه قلب پاکی داشت، همه رو دوست داشت، مهربون بود، سرشار از انرژی بود... خوشم می‌ومد... 🥺🎈چه زیبا و ساده مارو با خودش همراه کرد این دختر دوست داشتنی.... 🍀 💚

چقدر حیف، چقدر غم انگیز، چه دختر توانمند و بااستعدادی .... کتاب بی نظیر بود، وقتی به صفحه آخر یادداشتِ آن‌ فرانک رسیدم و بعد اون پی گفتار لعنتی... دلم شکست...

کتاب خوبی بود در مورد زندگی واقعی آن فرانک که یهودی بود و اتفاقاتی که برای خودش و خانواده اش طی جنگ جهانی پیش امد جذاب نبود اما چون واقعیت جنگ و ازار و اذیتی که میشدند رابیان میکرد خوب بود

خیلی خیلی غمگین و زیبا..اینکه چقدر امید و آرزو داشت چقد برنامه و هدف داشت و برای رسیدن بهشون تلاش میکرد خیلی غمگینم میکرد

NTG6BBWG9JU تخفیف ۶۰ درصدی😊

اصلا دلم نمی خواست که تموم بشه..... هرچی بگم اضافه گویی میشه بینهایت برای من تاثیرگذار بود...... لحظه به لحظه باهاش زندگی کردم و تموم شدنش برام خیلی دردناک بود.......

خوب بود نسبتا

بسیار لذت بخش، ساده و روان

این کتاب عالیه ، کتاب محبوب سال های نوجوونی من ، آن فرانک عزیزم 😍

کتاب فوق العاده زیباییست

من حقیقتا این کتاب را به ترجمه انگلیسی خوندم کتاب بدی نبود ولی مورد سلیقه من نبود

آنه فرانک یک دختر یهودی آلمانی بوده نه یک دختر هلندی!

به غایت اثرگذار، از جمله بهترین داستان هایی که تا حالا خوندم

این کتاب فوق‌العاده تاثیرگذار و محشره. با خندیدن آن فرانک خندیدم و با گریستنش گریستم و لحظه به لحظه با استرسش زندگی کردم