نظرات کاربران درباره کتاب آن فرانک؛ خاطرات یک دختر جوان

این کتاب رو من پارسال از یه اپ دیگه دانلود کردم و خوندم، به شدت ناراحت کننده و به شدت تاثیرگذار اینکه فکر میکنی از دختری که اون زمان چقدر زجر کشیده و اذیت شده این خطوط باقی مونده، و جنگ با اونا و خانواده شون و هم نوعاشون چکار کرده، خیلی تکون دهنده س و با اینکه دخترک وسطای خاطراتش، به چیزایی میپردازه که به ماها ربطی نداره و خیلی خصوصیه، ولی باز هم جذابه و آدم رو پرت میکنه به 70، 80 سال پیش.. خدا روح همه کشته شدگان در جنگ های جهانی رو قرین رحمت خودش کنه 🙏

این کتاب بر اساس خاطرات روزانه یک دختری ۱۳ ساله در زمان جنگ جهانی دوم در کشور هلند نوشته شده و همه وقایع و اتفاقات اون و حتی اسامی شخصیت های کتاب واقعی هستند‌.موضوعی که در این کتاب خیلی دوست داشتم این بود که این کتاب صرفا یادآوری روزمره اتفاقات و خاطرات یک دختر نوجوان نبود‌. بلکه نویسنده با، سِن کم خود، همه عقاید و‌نظرانش را به روشنی در مورد خیلی از مطالب مثل روانشناسی ،جامعه شناسی، خانواده و کشورش،خودشناسی، علایق، اهداف و غیره نوشته، به همین خاطر این کتاب فقط در زمره کتاب های جنگ نیست بلکه یک کتاب بسیار خوب برای همه بزرگسالان و نوجوانان هست. من این کتاب رو به همه نوجوانان،مادران و پدران و همه افرادی که به تاریخ علاقه مند هستند توصیه می کنم.

انقدر خوب و ساده داستان زندگیش رو براتون تعریف میکنه که نمیتونی زمین بزاریش👌 ولی پایان دردآوری داره😢

کتاب محشری بود، بسیار از خوندنش لذت بردم، تبدیل شدن آن جلوی چشمم از یه خبر بچه شیطون و پر حرف، به یه دختر خانوم بالغ، عاشق و دوست داشتنی خیلی زیبا بود. ودر نهایت نا تمام موندن کتاب غم دنیا رو تو دلم ریخت، انگار یه عزیزی رو از جلو چشمم کشون کشون بردن. ولی این نسخه از کتاب رو با ترجمه شهلا طهماسبی بهش ایرادهایی هست که متاسفانه من اینو خوندم. پر از سانسور، هماهنگ نبودن تصاویر با مطالب و.. کتاب رو خوندید ، گوگل سرچ کنید و موزه ی آن فرانک و مطالب دیگه درموردش رو ببینید و بخونید. به جذابیت کتاب براتون کمک میکنه. البته از این کتاب فیلم هم ساخته شده.

از روی رمان خطای ستارگان بخت ما نوشته جان گرین یک فیلم سینمایی خوب ساخته شده در صحنه هایی از این فیلم زمانی که گاس دوست دخترش (که او هم سرطانی است) را با بلیت شرکت چراغ جادویی که به آرزوهای افراد سرطانی جامه عمل می پوشانند. به آمستردام می برد موزه(خانه) آن فرانک در یکی از محله های آنجا قرار دارد و تقریبا از آنجا من به طور عینی با آن فرانک آشنا شدم خانه ای که در گذشته مخفیگاه خانواده آن فرانک بوده قشنگ در این صحنه ها نمایش داده می شود و حتی قسمت هایی از خاطرات ولی گفته می شود.

خاطرات آن فرانک برشی از زندگی نوجوانی است با هزاران ارزو و دلبستگی ، و در پایان انچه ما را بیشتر از همه منقلب میکند به یاد آوردن هزاران زندگی از دست رفته در دوران جنگ است . نفرین بر جنگ و هرکس که به دنبال آن است

من هیچ وقت این کتاب رو فراموش نمیکنم اوایل میدونستم دختری ک نویسنده این کتابه دوسال بعد از نوشتن خاطراتش میمیره. اما به این فکرنکردم که خاطراتش نیمه کاره تموم میشه چون روز بعد دستگیر میشه و همین ناراحتم کرده. و تو روحیه ام تاثیر گذاشته. آن فرانک خیلی تصمیم های بزرگی گرفته بود و خیلی ارزوها داشت. اما ب دلیل جنگ نشد که به اونا برسه. تنها کاری ک میتونیم بکنیم خواسته هاشو الگو خودمون قراربدیم خاطراتش خیلی خوب بود و باعث شد قدر داشته هامو بدونم از همه خاطراتش لذت بردم. اما.. وقتی فهمیدم اخرین خاطرشه خیلی ناراحت شدم.

🐉_ خاطرات آن فرانک. خاطرات قهرمانی که یک دختر کاملا معمولی بود. نه شنل داشت، نه قدرت پرواز. نه حرکت نینجایی بلد بود و نه تو اون پونزده سال زندگیش با یه تبهکار جنگیده بود! قدرت آن، تو قلمش بود، تو دفتر خاطراتی که به مناسبت تولدش هدیه گرفته بود و ماجراهای زندگیش رو توش می نوشت. خاطرات آن فرانک، روایتگر زندگی سه خانواده یهودی در دوران جنگ جهانی دومه؛ زمانی که یهودی بودن، از سخت ترین کارهای دنیا بود. شما با این کتاب، همراه آن در دوران آلمان نازی، به عنوان یک یهودی زندگی می کنید، استرس، گرسنگی و سختی می کشید، از دست پلیس فرار می کنید و حتی تو اون اوضاع عاشق هم می شید! آن که همیشه خواستار بهبود بخشیدن به دنیا بود، ندونسته با روایت بی شیله پیله و ساده اش، پیام های بزرگی رو به دنیا رسوند و اسم خودش رو توی قلب و روح همه ی ما ثبت کرد. نکات مثبت: + داستان برای من جذابیت بالایی داشت و هیجاناتی که تعقیب و گریز ها، و حتی ماجرای های روزمره خانواده فرانک برای من ایجاد می کرد، مانع این می شد که از کتاب دل بکنم. +این کتاب به نوعی روایت پ محسوب می شه. نسخه ی نهایی و بدون هیچ کم و کاست یا حذفیاتی نسبت به خاطرات اصلی و کامل. پدر آن تصمیم داشت که قسمت های خیلی خصوصی خاطرات رو حذف کنه ولی از اونجایی که مردم به صحت ماجرا شک داشتن، کل خاطرات با عنوان روایت پ چاپ شد و به دست مردم رسید. + متن خیلی روان و ساده است و خسته تون نمی کنه. + با بالا رفتن سن آن، نوشتارش پخته تر می شه و همینطور با رشد فکریش، موضوعات شگفت انگیزی رو مطرح، و در موردش با دفتر خاطرات و بقیه اعضا بحث می کنه. + این کتاب می تونه خیلی خوب بهتون کمک کنه تا نوجوانان اطرافتون رو بهتر درک کنید و خواسته هاشون رو بشناسید. نکات منفی: _ بعضی قسمت ها خیلی خیلی خصوصی بود، انقدر که از خوندنش به نوعی عذاب وجدان گرفتم...

کتاب درباره دختری ۱۳ ساله بود که در جریان کشتار یهودی ها به دست حزب نازی، همراه خانوادش نزدیک به ۲سال در اتاقی در یک شرکت مخفی میشه. روحیه این نوجوان و همراهانش مثال زدنی بود. وقتی نوشته ها و برنامه هاش برای آینده رو میخوندم و تمایلش برای زندگی و زنده بودن رو میخوندم قلبم به درد میومد. دختری با بصیرت و با نشاط که قربانی حیوانیت بشر شد.

کتاب خوبی بود و در سیر داستان میونید پخته شدن فکر آنه رو به وضوح حس کنید.بعلاوه اینکه واقعی بودن داستان و وقایعی که بر اونها گذشته جالب بود.البته بعضی جاهای کتاب مثل بخش هایی که توضیحاتی از عملیات های جنگ(جنگ جهانی۲) و...داشت یکم خسته کننده میشد که البته این بخش ها خیلی زیاد نبود. درکل دوستش داشتم. در آخر برای همزادپنداری بیشتر با کتاب توصیه میکنم در اینترنت "خانه آن فرانک" رو سرچ کنید تا نقاشی سه بعدی ساختمانی که ۲ سال در اون مخفی بودن رو ببینید و بتونید تجسم کنید.بعلاوه پیج اصلی اینستاگرام «خانه ان فرانک» به آدرس@annefrankhouse_official رو هم میتونید سر بزنید،پست ها و تصاویر جالبی از آنه و سایر اعضای ساختمان سری و نجات دهنده هاشون داره که میتونه مکمل کتاب باشه.

ای کاش آن قدر که آنان در باطل و دروغ خود استوارند، ما هم در حق خود پایدار بودیم. دروغ هولوکاست و دروغ آزادی بیان و ... .

ابتدای صحبتم رو با جمله ای از خود آن(نویسنده )شروع میکنم که میگه:((علیرغم همه ی اینها معتقدم که مردم قلبا خوب هستند!)) من خودم مدتی ست که بعد اتمام کتابی چه در طاقچه،چه در مطالعه شخصی، میرم اسم نویسنده رو سرچ میکنم،در حد چند تا نقد میخونم راجع به اثرش،و عکس های مربوطه رو میبینم. ■در خصوص آن به این نتیجه رسیدم که اگر فقط و فقط چند ماه بیشتر مخفی شدنشون طول میکشید،میتونستند پایان جنگ جهانی رو خودشون ببیند،، عکس های همشون رو دیدم،جالب بودند،پیتر،آن،خواهر و پدرشون آخرین بازمانده هم پدرش خانواده فرانک بود و در آخر اینکه جنگ به هر شکلی زشت،پلید،بی رحمانه هست چه علیه اقلیتی باشه چه علیه اکثریت،، چه مقدس باشه ،،چه تحمیلی!! و حتی اگر ۴۳ سال از عمرش گذشته باشه!!حتی اگر شروع شعله هاش با مشارکت ۹۸ درصدی مردم بوده باشه😊 یک ستاره رو هم کمتر دادم بخاطر اشکالات ترجمه این مترجم 🆘️🆘️اگر کسی بشدت حساس هست اصلا اصلا کتاب رو نخونه

«می‌بینم که دنیا آرام آرام به سوی سبعیت پیش می‌رود. صدای توفانی را که نزدیک می‌شود و روزی ما را هم نابود می‌کند، می‌شنوم، درد و رنج میلیون‌ها انسان را احساس می‌کنم. با این همه، هنگامی که به آسمان می‌نگرم، احساس می‌کنم که همه چیز رو به بهبود است، این ستم و ظلم سرانجام پایان می‌یابد، صلح و آرامش دوباره باز می‌گردد و من باید ایده آل‌هایم را برای آن روز حفظ کنم. شاید روزی بتوانم آنها را تحقق ببخشم.» ظلم و ستم پایان نیافت ولی آرامش به وجود تو بازگشت. آنِ عزیز و دوست داشتنی. پیامِ تو به گوش همه‌ی ما رسید. تو نوجوانی شریف و درستکار بودی. همونطور که خودت آرزو داشتی. ____________ چیزی که پیش روی شماست، کتاب نیست. اگه نسخه‌ی چاپی رو می‌خونید فکر کنید دفتر خاطرات آن فرانکه و اگه الکترونیکیه فکر کنید آن، دفتر خاطراتش رو براتون ایمیل کرده. از نظر تاریخی چندان ارزشی نداره. البته امیدوارم از طریق نظرات دیگه داستان براتون لو نره. با این حال ممکنه اسپویل بشه. ترجمه‌ هم بد نبود ولی سانسور داشت. پ.ن: در عاشقی و جنگ، همه چیز رواست...

جالب بود و دردناک قبل از خوندن این اثر از یهودی ها خیلی بدم می یومد ولی الان احساس ترحم براشون دارم هیتلر خیلی بهشون ظلم کرد و اگر ان می دونست چقدر زندگیش کوتاه ست من به درک بهتری از احساسات و تغییرات نوجوانان پی بردم سعی میکنم مادر بهتری باشم نه مثل مادر ان من کتاب و توی ۶سااعت پشت سر هم خوندم البته نفهمیدم چطور زمان گذشت و اخرش واقعا به گریه افتادم سرنوشت خیلی تلخی داشتند تمام طول کتاب و داشتم اشک می ریختم .الان نسبت به یهودی ها یه کم ملایمتر شدم قبلا ازشون بیزار بودم ،😟 اما چه سرگذشت وحشتناکی داشتند در کل پیشنهاد میکنم بخونید دوست دارم یکبار دیگه بخونمش

بعد از کتاب بیست و هشت روز تمام این کتاب رو خوندم واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم. باورم نمیشه این پختگی قلم و اطلاعات و دانشی که یک دختر چهارده ساله در اون زمان داشته. حیف...لعنت به جنگ کاش آن زنده میموند و روزنامه نگار میشد

محتوای خیلی آموزنده، ادمای زیادی تو همه سنین میتونن ازش لذت برن و چیزی یاد بگیرن.یه دختر نوجوون که به واسطه مطالعه و تفکر زیاد خیلی بیشتر از سنش میفهمید . چقدر حیف که چنین مرگ نابهنگام و دردناکی داشت

... این دختر در مخفیگاهش پنهان بود و تقریبا در امنیت به سر می‌برده... بعد یهویی به خاطر اظهارات یه نفر تصمیم میگیره خاطراتش رو (هرچند با نام های مستعار) چاپ کنه بدون اینکه درنظر بگیره نازی ها از خیر همچین چیزی راحت نمی‌گذرند... یا زیادی شجاع بوده یا زیادی احمق... یا اینکه این کتاب کلا ی دروغ مسخرس.. منکر بلاهایی ک تو این جنگ سر یهودی ها اومد نیستم.. اما یه سری چیزا درباره این اثر شک برانگیزه

آن فرانک در خاطراتش مینویسه که "میخواهم حتی پس از مرگم هم به زندگی ادامه بدهم " این دقیقا کاری هستش که او انجام داد ، او خاطراتش رو خیلی خوب نوشته طوری که انگار ما هم جزو کسایی هستیم که با او و خانوادش مخفی شدیم و اتفاقاتی که برای او و نزدیکانش میوفته رو درک میکنیم و خب متاسفانه سرانجام این دختر و خانوادش و هزاران نفر دیگه خیلی ناراحت کنندس متاسفانه یه مشکلی که کتاب داره اینه که در بعضی از قسمت ها ترجمه اشکالاتی داره و غلط املایی هم داره

کتاب دفتر خاطرات آن فرانک دختر نوجوان یهودی که در زمان جنگ جهانی دوم به خاطر دین شون در ساختمان یک شرکت در آمستردام هلند نزدیک به سه سال زندگی کرده و این روایتی است جذاب از اون دوران سرنوشت دردناک این خانواده و نویسنده که یکی از هزاران قربانی هولوکاست بوده جذابیت اش رو بیشتر کرده بوده بود. از خوندنش لذت بردم و جالب بود واسم .:)

این کتاب رو در زمان اوج شیوع کرونا و وقتی که به صورت مکرر از مردم درخواست می‌شد که توی خونه بمونن خوندم و این باعث شد حس آدم‌های این داستان رو تا حدودی بهتر درک کنم... خوندن خاطرات و آشنایی با طرز تفکر دختری که سال‌ها پیش این خطوط رو نوشته واقعا برام جذاب بود.