نظرات درباره کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم و نقد و بررسی خوانندگان | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم

نظرات کاربران درباره کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم

۴٫۱
(۲۵۶)
ژنرالیسم
واقعا داری میگی ۱۰۰ هزار تومن برای پی دی اف کتابی بدم که چاپیش ۱۴۰ هزارتومنه؟؟😐🤨😒😒
دختر بارون
این کتاب، با کتاب‌های مشابه یه فرق اساسی داره! به جای تشریح مسائل کلان کشورهای تحت حاکمیت کمونیسم شما رو بین مردم می‌بره. جایی که سیاست یه مفهوم انتزاعی نیست و تاثیر تعیین‌ کننده‌ای روی زندگی روزمره داره... فقر به نظر هیچ‌کس وحشتناک نیست چون تقریبا همگانیه. اقلام ضروری‌ای مثل نوار بهداشتی تولید نمی‌شه و بقیه موارد هم بسته به شرایط "لوکس" تلقی می‌شن و خریدشون اصلا آسون نیست مثل دستمال توالت، جوراب، پودر رختشویی، اسباب‌بازی، شیر، گوشت و‌‌... خودسانسوری به شدت فراگیره و ترس جزئی از دی‌ان‌‌ای‌ شهروند‌‌ها شده و هر آن منتظرن به جرم نکرده دستگیر بشن! حریم شخصی به رسمیت شناخته نمی‌شه و حتی دردسر‌سازه. برشی از کتاب: " درخواست حق برخورداری از حریم خصوصی به این معنا بود که چیزی داری که می‌خواهی پنهانش کنی و پنهان کردن چیزی به این معنا بود که آن چیز ممنوع است و اگر آن چیز ممنوع بود پس حتما بر علیه حکومت بود" در آخر، این شرایط می‌تونست تا حدی وخیم بشه که کل ملت "دشمن" تلقی بشن! "کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم" رو بخونین؛ دردناکه اما لازمه.
z.r
خوندن این کتاب رو توسعه میکنم: بابت تجربه مشترکی که مردمان جهان سوم و تحت سلطه ی دولت های کمونیستی ؛زندگی می‌کنند و گرچه در جغرافیای متفاوتی هستیم ..خیلی از تجربه هامون مشترکه ...
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
این کتاب، روایت‌هایی گیرا و خواندنیِ مشاهدات نویسنده از زندگی دوستان خود در کشورهای اروپای شرقی تحت حاکمیت کمونیست هست.
کاربر ۶۶۰۶۶۹۰
بینظیر
Shima
با خوندنش فهمیدم که این چقدر ماییم در ایران ! حتما پیشنهادش میکنم
Amir Reza
منتظر این کتاب در بی‌نهایت هستیم.با تشکر
mahi
کمونیست رفت، ما ماندیم حتی خندیدیم. کتاب مجموع مقالات و جستارهایی هست که نویسنده از زندگی تو حکومت کمونیستی نوشته. نویسنده که خودش زنه و روزنامه‌نگار هست، سراغ همین افراد رفته. یعنی زنها و بیشتر زنهایی از جنس خودش. افرادی که حکومت‌های کمونیستی با از بین بردن تفاوت جنسیت، ظلم بزرگی در حقشون کرده. نویسنده به مسائل ریز و شاید در نگاه اول پیش پاافتاده‌ای اشاره میکنه که وقتی از دور به کمونیست و حکومتش نگاه می‌کنیم، اونقدر نگاهمون کلیه که این مسایل رو بی اهمیت میدونیم غافل از اینکه همین لباس شستن، آرایش کردن، غذا پختن، خرید روزانه، یه اتاق واسه استراحت داشتن و کلی از مسائل پیش افتاده دیگه که تو کتاب مطرح شده، بهتر از هر چیزی آسیب کمونیست به افراد رو نشون میده. کتاب خوب بود با ترجمه خوب و روان. ممکنه تو بعضی از بخش‌ها حرفه‌ای تکراری نویسنده خسته کننده بشه. به خصوص برای من که علاقه اول و آخرم داستانه. اما در کل پیشنهاد میکنم بخونید.
moon cild
۲۴ صفحه از این کتاب رو خوندم و به نظرم واقعا ارزش خونده شدنو داره
نیکو👷‍♀️
داستان ، شرح تجربه ها و افکار و احساسات نویسنده است که در دوران حکومت کمونیست زندگی می کرده متاسفانه بسیاری از توصیفاتش از اوضاع و شرایط مردم با چیزهایی که مردم ایران تجربه کردن ، شباهت کم نظیری داره و بعضی جاهاش احساس میکردم یه ایرانی این کتاب رو نوشته ... نکته ی امید بخشش برای ما اینه که ، ما تنها ملتی نبودیم که این تاریکی رو تجربه کردیم و در پایان ، این نیز بگذرد ،هرچند که عمر ما هم گذشت
بهروز ت
ملتی که تاریخ را نخواند محکوم به تجربه کردن آن است ، خواندن این کتاب مانند زیستن در یک کشور کمونیستی یا یک جزیره منزویست. حس امید و نا امیدی ، ترس و هیجان از آینده بدون کمونیست برای ما چندان غریب نیست...
جستجوگر
کتابیست تجربه زیسته نویسنده و تجارب زیسته از احساس آدمی برخوردار است و بر دل می نشیند. بخش زیادی از تجاربش برای جامعه ما آشناست و این باز هم ارتباط را قوی تر می کند. از میزان آرا و بریده کتابها هم می توان این ارتباط را دریافت. حکومتهای کمونیسم با تفکرات ایدئولوژیک صلب و تغییر ناپذیر که در پی تغییر مناسبات جهان بودند و هستند و به آینده های دور وعده می دهند و در پی ساختن انسان تراز مدنظر خود هستند اما نویسنده می گوید ناتوان از برآوردن احتیاجات اولیه انسانهاست حتی تنوع در خوردن و لوازم آرایش. پس چه سود؟ در حکومتهای کمونیسم، زن تراز زنی است که مانند مردان بپوشد و کار کند وجوه زنانه اش را نادیده بگیرد. از مادرش می گوید که با حداقلها خود را زیبا می کرد. از اینکه در جمع حضار آمریکایی، نوار بهداشتی و تامپون نشان دهد ابایی ندارد تا بگوید در بلوک شرق اروپا، یافت می نشود. یعنی ساده ترین احتیاج زنانه. از نبود دستمال توالت با کیفیت و عدم توانایی حکومتهایی با چنین اهداف دور و دراز از تولید آن. از ماشین بی کیفیت و هوای آلوده و شهرهای فرسوده. از عدم آزادی در حیطه عمومی و حتی خصوصی که با شنود کنترل می شود. خط تلفن گران اما نا امن از شنود. در آغاز کتاب و اواسطش، به زمان نوشتن اشاره می کند که بعد از فروپاشی شوروی و حکومتهای اقماری آن در اروپای شرقی است. کمونیسم رفته اما همچنان در ذهن و فکر مردم ریشه دارد و تغییری نخواهد افتاد حتی اگر حکومت‌ دموکراتیک شود تا وقتی مردمان تغییر نکنند. بیان نویسنده زیباست و روان. اوج آن در توصیف وقتی است که با دوستش در پاساژهای آمریکا می گردند و تنها از ویترین ها لذت می برند و پا زدن کفشها و تن زدن لباسها بی خرید آنها از گرانی برای آنها که در کشورهایی با تولید سرانه پایین هستند. ترجمه بسیار خوب است و به خوبی لحن نثر نویسنده را منتقل کرده است.
shima
بعضی قستمهای کتاب برای افرادی که بالای ۳۰ سال هستن نوستالژیکه، در کل خوندنش خالی از لطف نیست و این که نشون میده هر دیکتاتوریی یک روزی تموم میشه بسیار امیدوار کننده‌اس.
zahra es
لطفا به طاقچه بی نهایت اضافه کنید
aykiz
کتابی سراسر درس ، بینظیر
حسین
من اینو صوتیشو گرفتم فقط یک چیز میتونم بگم امیدوارم همین عنوان برای امپریالیسم رو هم زنده باشم ببینم
Nilloo Co
کاش این کتاب رو هم در طاقچه بی‌نهایت قرار بدید. 🥲
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
اسلاونکا دراکولیچ روزنامه‌نگار کرواتی‌الاصل در کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم از دریچه یک مساله ساده یعنی شیوه رخت شستن زنان در اروپای شرقی و خانواده و کشورش به مسائل کلی نقب می‌زند. به اینکه کمونیسم در زندگی روزمره مردم اروپای شرقی چه معنایی داشت و چطور هر زنی در شرایط کمبود ارزاق و نیازهای عمومی گلیم خانواده‌اش را از آب بیرون می‌کشید و اینکه چگونه عادت‌های تاریخی به عمق جان نفوذ می‌کنند تا جایی که نویسنده‌ی غرب‌دیده هنوز در خانه‌اش تخت رختشویی‌اش را نگه می‌دارد چون به هیچ کس و هیچ دولتی امیدی نیست. بله کمونیسم رفته اما تاثیرش در زندگی مردم اروپای شرقی باقی است. حتی از رخت شستن مردم می‌توان این را دید.بعد از جنگ جهانی دوم و لطماتی که اروپا دید، بسیاری از کشورهای اروپای شرقی در چارچوب پیمان ورشو جزو اقمار شوروی قرار گرفتند. پس از فروپاشی شوروی این کشورها یکی یکی اعلام استقلال کردند و خودشان را از زیر یوغ کمونیسم بیرون آوردند. اما همه چیز به همین سادگی نبود. کاری که کمونیسم با این کشورها در عرض حدود پنجاه سال و در تمام شئون زندگی مردم کرده بود، قرار نبود یک‌شبه و به‌راحتی از بین برود و تغییر کند. آنچه ما در کتاب‌های تاریخی و سیاسی درباره‌ی اتفاقات این چندسال اخیر می‌خوانیم، روایت‌های «رو» و آشکاری است که در این کشورها رخ داده؛ اما چه کسی از دل مردم عادی این کشورها، به‌خصوص زنان خبر دارد؟ چه کسی می‌داند تمام این سال‌ها واقعا مردم چه کشیدند و بعد از فروپاشی شوروی و رفتن کمونیسم، مردم چه روزهایی را طی کردند؟ چه کسی از عادت‌های رفتاری و امور عادی زندگی مردم آنجا خبر دارد و می‌تواند بفهمد کمونیسم با آن‌ها چه کرد و بعد از رفتنش، تقابل با دنیای غرب چه تناقض‌هایی را به چشم آن‌ها آورد؟ بر این مردمِ «از این‌جا مانده و از آن‌جا رانده» بعد از این سال‌ها چه گذشت؟ اسلاونکا دراکولیچ تصمیم گرفت درباره‌ی همین موضوع بنویسد. او می‌خواست درباره‌ی «جنبه‌های پیش پاافتاده» و «مسائل جزئی روزمره» بنویسد؛ یعنی همان مسائلی که دیده نمی‌شوند. مثل غذاخوردن آن‌ها، حرف‌زدن‌شان یا حتی اینکه پودر رختشویی گیرشان می‌آید یا نه؟ سیاست روی دوش مردان بود و مسئولیت امور عادی زندگی به دوش زنان. بنابراین اسلاونکا باید سراغ این مسائل را از صاحبان اصلی آن‌ها می‌گرفت: زنان. زنان کماکان به سیاست بی‌اعتماد بودند. اگر مردان دنبال این حزب و آن حزب می‌رفتند، چه کسانی شکم بچه‌های‎‌شان را سیر می‌کرد؟ از طرفی، چه کسی بهتر و بیشتر از زنان می‌توانست سیاستِ سیاستمداران و شعارهایشان را در عمل ببیند؟ شعارها بیشتر از هرچیز خودش را در قفسه‌ی سوپرمارکت‌ها نشان می‌داد. از همه مهم‌تر این‌که در مقالات و گزارش‌های مجلات و جراید غرب از «پایان کمونیسم» می‌گفتند، اما واقعاً رفتن فیزیکی کمونیسم به معنی رفتن معنوی آن هم بود؟تلاش اسلاونکا و امثال او این است که فارغ از اینکه در چه کشوری و با چه ایدئولوژی‌ای زندگی می‌کنیم، سعی کنیم به زندگی و امور عادی‌ زندگی‌مان فراتر از این نظریه‌ها نگاه کنیم و به این فکر کنیم چقدر این نظریات بر لحظه‌لحظه زندگی هرکداممان اثر می‌گذارند. همیشه باید یک تخت رختشویی برای روز مبادا برای خودمان نگه داریم. چون هیچ کس نمی‌داند فردا چه اتفاقی می‌افتد. کماکان نفس زندگی برایمان مهم باشد و به قول مادربزرگ اسلاونکا، جزئیات برایمان مهم باشد چون جزئیات همه‌چیز است. همین جزئیات ریز را به خاطر بسپاریم. چون همین جزئیات به یادمان می‌آورند که چه بر ما گذشته است. جستارهایمان را پرکنیم از جزئیات، خاطرات، تجربه‌های زیسته، تحلیل‌ها و سوال‌هایمان تا هیچ‌وقت در طول تاریخ گم نشوند و هیچ وقت کسی یادش نرود که زمانی قفسه‌های فروشگاه‌ها از پودر رختشویی خالی بود.🕊
yazdaan
نویسنده اینجا بر خلاف نظر خیلی از دوستان کمونیسم رو رد نمیکنه ,بلکه با تاسف و اندوه و از سر ناچاری کمونیسم رو نقد میکنه و میگه ,چرا ما نتونستیم همون کشور کمونیستی خودمونو به روش درست بسازیم که حالا از چاله بیفتیم تو چاه!یعنی از سوسیالیسم به سرمایه داری !
Mohsen_AEF
جالب بود

حجم

۲۰۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۸۶ صفحه

حجم

۲۰۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۸۶ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
تومان