نظرات کاربران درباره کتاب دختری که رهایش کردی

خیلی کتاب جذاب و پرکششی بود . من دوستش داشتم.

توصیه میشود

بنظرم موضوع کتاب خیلی خوبه،ولی ترجمه افتضاحه.یه جاهایی انگار سانسور شده.من اصلا نفهمیدم چرا فرمانده سوفی رو بیرون کرد؟ یا اونجایی که سوفی میره بار دنبال پال،دیالوگ هاش با گرگ کلا چرت وپرت و نامفهومه. بنظرم ترجمه اصلا خوب نیست.

از زیباترین کتابهایی بود که خوندم… کاملا غرق شدم تو فضای کتاب انگار که دوران جنگ رو دیده باشم

ترجمه ش اصلا روان و خوب نبود و حذفیات هم داشت

عالیییییییی بود نمیشه کتاب و زمین گذاشت

داستان در دو برهه ی زمانی پیش میره که واقعا جذابش می‌کنه و فرایند این داستان، به مرور واضح میشه. مثل رمانای عاشقانه ی دیگه ای نیست که اون دو نفر با هم ملاقات میکنند به مرور عاشق میشن بعد با یه سری پستی و بلندی ها پیش میرن بلکه عشقشون از قبل شکل گرفته، خیلی خالص و پاک.. واقعا توصیه میکنم بخونینش.. کل ۹۷۵ صفحه رو توی دو روز تموم کردم. نثرش هم روان و خوبه

متن روان و بسیار عالی به طوری که هم خواننده را به دوران جنگ جهانی می برد و هم در زمان حال به همدردی با شخصیت داستان وادار می کند ،امیدوارم روزی همه بتوانند این داستان زیبا را بخوانند، متن داستان شما را ترغیب می کند که کتاب را زمین نگذارید. بسیار بسیار به همه توصیه می کنم♡:)

واقعاً کتابی بود که نمیشد زمین گذاشت

از جوجو مویز قبلا فیلم من پیش از تو دیده بودم و دوست داشتم. به نظرم نویسنده ایست که سرگرم کردن خواننده به خوبی میدونه. خوندن کتاب خسته کننده نیست. قابل پیش بینی نیست ولی به شخصه پایان بندی این کتاب دوست نداشتم و انتظار بیشتری داشتم.

~ کتابی که نمی‌توانید زمین بگذارید ~ . دیلی میل . فکر کنم همین یک جمله برای بیان جذابیت بالای این کتاب کافی باشه ...😉🍃 _________________________________ عاشقانه ای غمناک که مطمئنم تا مدت ها در ذهنم باقی میمونه ...❤️ . . این کتاب درباره داستان زندگی سوفی و ادوارد هنرمند هست ، که در بحبوحه جنگ جهانی دوم اتفاق می افته . بخش های مربوط به داستان سوفی به شدددت جذابه ... طوری که نمیتونید از خوندن کتاب دست بکشید ... . توصیفات خیلی زیبایی از اون زمان و وقایع روزمره زندگی سوفی داره که برای من به شخصه جذابیت و کشش زیادی داشت . در عین حال فضای عاشقانه غمناکی داره ... _________________________________ کتاب درباره تابلوی نقاشی ای است که به زیبایی زندگی ادوارد و سوفی رو به زندگی لیو ، ( حدود صد سال بعد ) پیوند میزنه . . . داستان لیو زیاد منو جذب خودش نکرد و اون اوایل یکم خسته کننده بود . به اندازه داستان سوفی برام جذابیت و کشش نداشت ... اما در کل کتاب به شدت زیبا و جذابی بود ...❤️ اگر طرفدار کتاب های عاشقانه هستید ، به نظرم حتما بخونیدش ‌... . . . پ.ن: بهتره قبل از شروع این کتاب ، کتاب " ماه عسل در پاریس " که نوشته همین نویسنده هست رو بخونید ، که ماجرای زندگی این دو زن ، ( سوفی و لیو ) رو قبل از اتفاقات این کتاب روایت میکنه . ________________________________________ ~ ادوارد لفیور~ ~ سوفی لفیور ~ . ~ دختری که رهایش کردی ~

خیلی گیرا و تاثیر گذار شروع میشه فکر میکردم یک‌ رمان شکست عشقی در یک محیط خانوادگی باشه اما موضوع درد و رنج های توی جنگ جهانی مخصوصا رنج های زنانه آن زمان ولی اواسط داستان موضوع به سال های خیلی بعد تر از جنگ‌ جهانی میرسه که شخصیت های جدید وجود دادن محیط عوض میشه برای من از زمانی که لیو و زندگی جدید وارد داستان میشه خیلی سخت شد خوندن چون دلم پیش سال های‌جنگ و سوفی موند البته اخرش خیلی قشنگ تموم شد

پر از حس ،و یکی از بهترین ها به شدت دوستش داشتم ❤️

در کل داستان نسبتا جذابی داشت من برخلاف دوستان اصلا اولش جذب نشدم اما هرچه به نیمه دوم کتاب نزدیک میشدم جذابیتش بیشتر می‌شد البته باید بگم من این ترجمه را ادامه ندادم چون روان نبود و آدم گیج میشد ترجمه دیگرش رو توی طاقچه خوندم و برام یه خاطره خوب به جا گذاشت

اصلا کناب خوبی نبود

کتاب خوبی هست ولی بیشتر قسمت سوفی رو دوس داشتم و بنظرم جالب‌تر بود

خیلی زیبا واقعا ارزش خوندن داره

نصفه ولش کردم اصلا جذاب نبود و اینکه بدون توضیح همش شخصیت اضافه میشد و اصلا یادت میرفت کی به کیه

واقعا کتاب جذاب و هیجان انگیزیه

رمان زیبایی بود. مثل خیلیای دیگه، منم با بخش‌های مربوط به جنگ ارتباط بهتری گرفتم و برام کشش بیشتری داشت. اونجایی که داستان ناگهان وارد زندگی لیو شد، خیلی گیج و مبهوت بودم و یه عاااالمه شخصیت جدید داشتیم که علاقه هم نداشتم همشونو دقیق بشناسم یا حواسم باشه کی به کی بود. تا آخر هم همینطور موند، یعنی سعی میکردم با خیلی از شخصیتها درگیر نشم و فقط تمرکزم روی دو سه تا شخصیت اصلی باشه. رفته رفته وقتی لیو و پل به هم ارتباط پیدا کردن، داستان دوباره برام کشش پیدا کرد و کنجکاوی برای فهمیدن سرنوشت سوفی و ادوارد، منو به خوندن بخشهای بعدی ترغیب میکرد. در انتها هم که قطعات پازل داستان این نقاشی تکمیل شد، داستان به اوج خودش رسید. در کل رمان قشنگی بود و دوستش داشتم. پایان‌بندی جالبی هم داشت.