نظرات کاربران درباره کتاب کورسرخی
۴٫۱
(۵۳)
amir
لطفا این کتاب را در بی نهایت قرار دهید.
vafa
«دریغ از افغانستان عزیز که برادر کوچک ایران است و چه زمانهای دراز، آباد و آزاد و پر جمعیت، در کنار برادر آرمیده بود و امروز، بیمار و زخمدار و پریشان، زیر سنگینی ستم درمانده است و بخارایش دیگر انتظار هیچ مسافری را ندارد تا به شوقِ وصلِ یارِ مهربان از آموی بگذرد و درشتی راه آن را، پرنیان انگارد...»
[بخشی از نامهی سیمین بهبهانی که خطاب به مجموعهی "دریغا مّلاعمر" برای سیدعلی صالحی نوشته بود.]
vafa
گویا شما اصلا متوجه سخنان من نشدید.
در متن نامهی سیمین، افغانستان برادر ایران نامیده شد، نه مردمان افغانستانی برادر ایرانیان! گرچه ما همه از یک ریشهایم، چه شما بپذیرید و چه نپذیرید.
Mr fantastic
بهشون بگو برادر که برادرانه پرچمت رو آتیش میزنن و راه آب تون رو قطع میکنن
محسن
جستارهای کتاب روایتهای واقعیِ مهاجران افغانستانی است. عالیهٔ عطایی نویسندهٔ کتاب در یکی از مرزهای ایران و افغانستان بزرگ شده. در این کتاب از تجربههای خودش و نزدیکانش مینویسد، تجربههایی از جنگ، مرزنشینی، مهاجرت و هویت. نویسنده از تجربههای داستاننویسیاش استفاده میکند و ماجراها را مانند یک داستانِ پرکشش روایت میکند. روایتهای تلخی که گاهی خواندنشان کار آسانی نیست. پ.ن: از خواندن کتاب لذت بردم، اما گاهی تلخی ماجراها آنقدر زیاد بود که نمیتوانستم یک نفس کتاب را بخوانم و جاهایی کتاب را میبستم و چند لحظهٔ بعد دوباره ادامه میدادم. به نظرم از نمونههای خوب و موفق جستارِ فارسی است.
امیلی در نیومون
افغاستان خوب نمادیست برای بازار آشفته خاورمیانه. روی دیوارها و خانههایش رد خونِ جانهای زیادی مانده. درد، ترس. عزا، خون و غم سنجاق زنان افغانستان است. مهاجرانش در پی هویت خود میگردند و ساکنانش در پستوهای خانهشان تا دم مرگ سوگوارند. سوگوار صلح و جانهای عزیزشان. شنیدن روایتهای زنان افغانستانی گاهی چنان سخت میشود که آخرین دانههای طاقت شنونده را طاق میکند. این کتاب هم از جنس همان روایتهاست. روایتهایی که زنان قهرمان و خسته روای آنها هستند.
نویسنده از جنس همین زنان است؛ اما بخت با او یار بوده تا مثل تار مویی بارها از دهان مرگ بیرون کشیده شده.
این کتاب را یک نفس نخوانید. غم آن ویرانتان میکند.
mary.sa
چرا توضیحات کتاب انقدر کمه؟
Rahim
کتاب سرشار است از درد و رنج غربت، از تنهایی، از جنگ ، از تجربه مکرر حماقت نسلها.... هر واژه این قصه ها، بغض فروخورده ایی در خود دارد،و چقدر زخمهای این دوران عمیقند، نویسنده باید هزار سال سن داشته باشد، این همه درد و رنج ، این همه زخم تازه و کهنه نمیتواند فقط مال یک زندگی باشد.....آفرین به این قلم .....دست مریزاد خانم عطایی.....
NafiesehKiani
من نمی دانم واژه ی ناداستان از کجا وارد ادبیات ما شده است و کلمه ی بسیار کلی است . ما زندگینامه ، مستند نگاری ، سفرنامه ، خاطره نگاری و ... در ادبیاتمان داشته و داریم . این کتاب نه زندگینامه است نه مستند نگاری و نمی توان کلی گفت پس ناداستان است که به نظرم واژه ی درستی در ادبیاتمان نیست . نویسنده در نوشتن این کتاب عجله کرده است . باید کمی بیشتر زمان می گذشت تا زندگینامه اش را می نوشت یا اگر می خواست در مورد جنگ و مهاجرت بنویسد با تحقیق و تفحص بیشتر ، باید مستند می نوشت . هر کدام از موضوعهایی که حالا بگویم فصل ، بخش تمام می کند تا به دیگری برسد داد می زند که ناقص است . انگار که خودسانسوری صورت گرفته است . و به قول یکی از دوستان توضیح کاملی ندارند و خواننده را سیراب نشده از متن نوشته شده رها می کند و به موضوع بعدی می پردازد . همانطور که گفتم نویسنده عجله کرده است و نباید به این زودی ها این کتاب را می نوشت و به دست چاپ می سپرد یا حداقل میشد خیلی بهتر از اینها در قالب مستند نگاری و یا زندگینامه نوشت . در یک جمله اگر کتاب را توصیف کنم « آدم را تا دم کوره می برد تا از سرما بخواهد ؛ بدنش و دستهایش را بهم بمالد تا گرم شوند ؛ گرمای کوره به تته پته می افتد دوباره آدم سردش می شود .
Mono⁷
درد داشت. خوندن این کتاب خیلی درد داشت. درد خاک ازدسترفته، هویتهای گمشده، بیوطنی، بلاتکلیفی، مرزها...
انتخابش کردم چون میخواستم بیشتر و بیشتر از جنگ بخونم. برای من که تجربهی لمس و دیدن جنگ رو نداشتهم این تنها راهه. این کتابها رو باید خوند. باید بخونیم و ببینیم تا یادمون نره که تنها قربانی جنگها مردم بیگناهان. تا یادمون نره فرقی نمیکنه کی برندهی جنگ باشه؛ مردم همیشه بازندهن. تا یادمون نره قربانیشدن آدمها، توی هر جبههای که باشن، جای خوشحالی نداره.
(57)
سیاوش
چه قلم شیوایی. زیبا و روان. از پادکست کتابگرد باهاشون آشنا شدم. حرف خوب میزد. حرفهایش پشتوانه مطالعه داشت. نظر جالب و نابی در مورد تهران داشت اما در پایان این کتاب سوالی را از این مرز نشین دارم، او ک از پدر و مادر ایرانی افغانیست چرا خود را بیشتر افغانستانی میداند تا ایرانی؟ درد و رنج او از آشفتگی آریانا (افغانستان) هست نه آنچه در ایران میگذرد؟
shokouh
نمیدونم چرا انقدر خودتونو درگیر داستان ، ناداستان ، رمان ، گزارش و روایت این کتاب کردین. این کتاب هرچیزی که اسمشو بزارید سراسر حقیقتِ دردِ.
(دردِ جنگ، مرز، فرار و هویت...) حتما بخونید یا صوتیشو با صدای زیبای بانو عالیه عطایی گوش کنید.
کاربر 6520174
بسیار عالی بود
Tiva
کتاب کوتاه و خوبی بود.شاید درک نشه چیزی که میگم. اما بعد از خوندن این کتاب دوست داشتم، هر زن و مردِ افغان رو که میبینم بغل کنم.سرگذشت عجیبی داشتن.خیلی بدتر و سخت تر از ما.خیلی....
کاش یکم درکشون کنیم
جواد
وقتی کتاب را میخوانی و آن شخصیت پردازی که در داستان انجام شده و به خوبی موقعیت ها و حوادث تشریح شده می توان خود را در وسط داستان گذاشت تا لذت خواندن چند برابر شود.
کاربر ۱۰۶۸۲۱۸
اولین کتابی که از ایشون خوندم ، روایتها واقعی و ناخوشایند هستن ولی نثر گیرایی داره ،
لعنت به جنگ و لعنت به جهل
نور
خیلی قشنگ بود...خوندن زندگی آدمای دیگه درک بهتری از زندگی اونا ودرنتیجه تعامل بیشتری به آدم میده...امیدوارم بزودی فلسطینی ها...افغانیا...و...و... به وطنشون برگردن که وطن مادره و هیچ چیز جاشو نمیگیره...وخاورمیانه ی همیشه در آشوب بلاخره قراربگیره
marziyeh bahadori
من نسخهی متنی کتاب رو در ابتدا خوندم. نثر جذاب و روانی داره.
بهاران بانو65
اولین کتابی بود که از خانم عطایی خوندم.قلمشون رو دوست داشتم وبه عنوان اولین اثری که ازایشونمیخوندم تونست منو جذب کنه وبا مسائل مهاجرین آشنا کنه.در کل کتا منو باخودش همراه کرد.
۲۳۸۹۵۲۴
حس غریبی دارم. حسم عوض شده با قبل. یاد کارگر افغانی می افتم در صف نانوایی پشت سر من. با آهی از ته قلبش گفت: ای زندگی. و دال را با فتحه گفت. این مرز مشترک که به قول نویسنده دو کشور هم زبان و هم فرهنگ را جدا کرده، یک مرز است. حالا که در غرب این مرز ریشه دوانده ای، ریشه هایت را به آن سو هم بفرست. در مرز باغها، درختها سودای مرز ندارند. و کسی هم کاری به ریشه ها ندارد. دست مریزاد.
عماد
کتابی آغشته به کلمات سرد درد.
کتابی نمایانگر بی خانمانی بی خانمانان.
و در نهایت، اشک هایی که کلماتی روی کاغذ شدند.
fh.fi
لطفا در بینهایت قرار بدید.
حجم
۹۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۱ صفحه
حجم
۹۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۱ صفحه
قیمت:
۳۳,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۵۰%
تومان