نظرات درباره کتاب محاکمه و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب محاکمه

نظرات کاربران درباره کتاب محاکمه

انتشارات:نشر ماهی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۴۰ رأی
۴٫۰
(۴۰)
بارون درخت نشین
ذهنتان را رها کنید، قرار نیست مثل همیشه از نقطه ی a به b برسید، خودتون رو به قلم جناب کافکا بسپارید تا ببینید جناب کافکا چطور شمارو وارد جهان تیره و تاریک و سردرگم خودش میکنه...اگه شما پاسخ جامع به همه ی سوالات زندگی و هستی تون دارین که چه خوب و احتمالا با این کتاب حال نخواهید کرد، جناب کافکا ذهن مشوش و آشفته ی خودش رو روی کاغذ آورده و بنیادی ترین و گنگ ترین مسایل روانشناسی و هستی شناسیو در قالب یه داستان ساده و مبهم بیان میکنه...من از جهان بینی و نگاه کافکا به هستی خوشم میاد هرچند شاید رویکرد و کنشی که کافکا به دنیا داره رو نداشته باشم...در کل کتاب بسیار عمیقیه هرچند که حتی کامل نباشه و بسیار جای بحث و تحقیق داره این کتاب و از چندین منظر مثل دین شناسی و هستی شناسی و روانشناسی قابل بررسیه...اینه که این نویسنده و این کتابو با گذشت این همه سال ارزشمند کرده
88
جهان داستان های کافکا جهان پیچیده و خاصیه که یا عاشقش می شی یا ازش متنفر. با خوندن این داستان به شخصه من از جهان داستانی کافکا تنفر پیدا کردم. محاکمه داستان کسل کننده و ملالت بار است که سخت می توان دوستش داشت. قطعا چیزی که نوشتم نظر شخصی خودم بود و از هنر غنی کافکا در داستان نویسی چیزی کم نخواهد کرد. کافکا نویسنده ای چیره دست و تاثیرگذار بود که بسیاری از نویسندگان مهم بعد از او، از او تاثیرها گرفتند با این حال نکاتی که گفتم کاملا نظر شخصی بودند و امیدوارم دوستان علیه ای نظرات موضع نگیرند. اگر می خواهید بدانید که از محاکمه خوشتان خواهد آمد یا نه، خواندن چند صفحه ی ابتدایی آن کافی ست. با این حال من تا انتها خواندم و جز پوچی برایم چیزی حاصل نشد
Secret Anvari
سطح
Resistance 370
👌🏼👌🏼👌🏼 و تازه این برجسته ترین اثر کافکاست😐
MOHAMMADREZA
نوشته های کافکا فقط دست نوشته است، قبل از مرگش وصیت کرده بود که تمام دست نوشته هایش را آتش بزنند اما دوستش به وصیتش عمل نکرده و اون ها رو چاپ کرده. اگر از زندگی کافکا اطلاعات داشته باشید کافکا خودش گفته که من وقتی صبح ها بیدار میشدم تو ذهنم هزاران فکر بوده و نمی‌تونستم اونجوری زندگی کنم برای همین فقط می‌نوشتم برای همین آثار کافکا رو نباید یک کتاب عالی و دقیق ارائه کرد چون فقط دست نوشته بودند...
tan♡tan
میخوام یه سری برداشت های شخصی درمورد کتاب بنویسم بنابراین لطفا اگه کتابو هنوز نخوندین و نمیخواید چیزی از داستان بدونید نظر منو نخونید کتاب، عمیق بود. اصلا شاید فرانتس کافکا واسه همین نمیخواسته منتشر بشه چون یه جورایی این داستانه احساسات عمیقشو میگه. آدم وقتی میفهمه یکی داره عمق احساساتشو میخونه کسی که نمیدونی حتی درک میکنه یا نه احساس میکنه حریم شخصیش خدشه دار شده، اگه همچین چیزی بوده باشه، این صرفا چیزیه که من فکر میکنم. درمورد آقای کا حس میکنم یه جورایی کوچیک شده یه انسانه که وارد ذهن خودش میشه خیلی چیز باحالی میشه نه؟ اگه خود آدم کوچیک بشه و وارد فضای ذهنش بشه اون موقس که زندگیش ادامه داره همراه با محاکمه ای که همراهشه محاکمه ای که انگار خیلیا درگیرشن ولی باهاش متفاوت رفتار میکنن محاکمه ای که بازداشت نداره میتونی به زندگیت ادامه بدی، کارای روزانتو انجام بدی همونطور که قبلا بوده. میتونی عواملی که باعث محاکمت شدن رو نادیده بگیری ولی در نهایت همیشه این محاکمه یه گوشه ای هست و روت سایه میندازه و حس سنگینی ایجاد میکنه بعضی وقتا تو روند محاکمه باعث بازداشت شدن خودت میشی بعضی وقتا باعث تنبیه دیگران میشی ولی نهایتا اگه نتونی باهاش کنار بیای حکم مرگ خودتو امضا کردی. محاکمه واسه تموم کارایی که تو زندگیمون انجام دادیم محاکمه بابت هر چی که تا حالا ازمون سر زده ولی یه محاکمه ذهنی که اگه به عنوان یه انسان داخل ذهنت زندگی کنی شکلش یه چیزی شبیه محاکمه آقای کا میشه. بعضیا محاکمه رو خیلی جدی میگیرن و همیشه درگیرشن و این رو شخصیتشون تاثیر میذاره و میذارن روند محاکمه ذهنیشون زندگی و کاراشونو پیش ببره مثل همون آقای تاجر که ۶ تا وکیل گرفته بود احتمالا وکیلا نماد توجیه هایین که واسه رفتارهامون دست و پا میکنیم چیزایی که ما رو در برابر قضاوت کردن خودمون (محاکمه ذهنی) مصون میکنن و اینکه کا وقتی شروع کرد به جدی گرفتن محاکمه، یه وکیل واسه خودش گرفت واسه همین وکیل انگار نماد توجیه خودمونه تا قبل از اون که محاکمه جدی گرفته بشه به وکیل نیازی نبود. کا شخصیتی نداشت که با توجیه کردن (وکیل) بتونه محاکمش رو پیش ببره و میخواست خودش شخصا دفاع از خودش رو به عهده بگیره گرچه واسه خودش هزینه بیشتری داره ولی فکر میکرد با اینکار آزادی قطعی و کاملی رو به دست میاره در حالی که دفاع دقیق مستلزم کنار گذاشتن همه چیزه یعنی به عبارتی درگیر شدن کل زندگی کا. مواجه شدن مستقیم خودش با روند محاکمه نه با وکیلی که سپرش باشه. اون قسمتی که کا با نقاش دیدار کرد و نقاش سه تا راه پیش روی کا قرار داد به نظر میاد روش های مختلف مواجه مردم با محاکمه ی ذهنیشون باشه انگار یه مثال واسه توضیحش بود تبرئه صوری با متقاعد کردن قاضی های دون پایه اتفاق می افته که محاکمه رو به صورت موقتی عقب میندازه و رفع اتهام اتفاق نمی افته فقط و فقط فرد از قید اتهام آزاد میشه. در این شرایط امکان داره در هر لحظه با فرستاده شدن پرونده به مراجع بالاتر دوباره تبرئه فرد از بین بره و محاکمه جریان پیدا کنه. قاضی های دون پایه باید سد فکری ابتداییمون باشن که بتونیم اونها رو دور بزنیم و واسه یه مدت، به موضوع پیش اومده فکر نکنیم اما هیچ وقت با عمیق تر شدن در کاری که انجام دادیم به معنای واقعی کلمه تبرئه نمیشیم و بعد دوباره محاکمه از سر گرفته میشه. تعویق یه راه دیگس که در اون مدام محاکمه در مراحل اولیه باقی میمونه و هیچ وقت به مراحل بالاتر نمیره یعنی وقتی فرد یه جورایی تو رفتاراش زیاد عمیق نمیشه و درمورد اونها عمدا سطحی فکر میکنه تا قبح اون کار باعث ایجاد عواقبی براش نشه. و هر دو این روش ها از محکومیت متهم جلوگیری میکنه از اینکه فرد خودش رو سرزنش کنه یه جورایی. تبرئه واقعی هم هیچ وقت اتفاق نمی افته چون احتمالا هیچ یک از انسان های محکوم شده کاملا بی گناه نیست. در مورد داستانی که کشیش گفت یه جورایی انگار میخواست بگه که این محاکمه های ذهنی لزوما عادلانه نیستند از طرفی هم نمیشه کسی رو بابت عادلانه نبودنشون مقصر دونست. در نهایت فصلی که برای پایان در نظر گرفته شده بود استیصال آقای کا در روند محاکمش رو نشون میده و اینکه در نهایت در اوج ناتوانی میفهمه که نمیتونه از اینکه چطور محاکمه به اینجا (مرگ اون) رسید سر در بیاره.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
رمان محاکمه یکی از برجسته‌ترین رمان‌های فرانتس کافکا است. کتابی که دنیای نویسنده – یا همان چیزی که معمولا از آن تحت عنوان دنیای کافکایی یاد می‌کنند – را به بهترین وجه ممکن نشان می‌دهد. کافکا در توضیح آثارش مدام از توصیف و تصویر پرتگاهی درونی سخن می‌گوید و چه در یادداشت‌های روزنامه و چه در نامه‌هایش، دارایی خود را نیرویی می‌داند که در اعماق وجودش به شکل ادبیات متمرکز است. در این کتاب هم نیروی ادبیات را می‌بینیم و هم آن پرتگاهی که مد نظر کافکاستماکس برود – دوست نزدیک کافکا که نوشته‌های او را منتشر کرد – می‌گوید از نظر کافکا رمان محاکمه ناتمام است. اما اگر خواننده‌ای از این موضوع آگاه نباشد و کتاب را بخواند نه تنها با مشکلی در داستان روبه‌رو نمی‌شود بلکه احتمالا متوجه ناتمام بودن کتاب هم نمی‌شود. از این نظر بین سه رمان فرانتس کافکا این رمان انسجام بیشتری دارد.تقریبا هیچ‌چیز در کتاب محاکمه عادی نیست. نه جرمی که به واسطه آن یوزف کا. بازداشت شده عادی است نه دادگاهی که در آن محاکمه می‌شود و نه حتی روند محاکمه. خواننده نیز دقیقا نمی‌داند با چه نوع دادگاهی روبه‌رو است اما هرچه بیشتر همراه شخصیت اصلی در مسیر حرکت می‌کند، پی می‌برد که احتمالا محکومیت یوزف کا. به خود او بستگی دارد. در واقع چیزی در درون او وجود دارد که به این محکومیت دامن می‌زند. این‌طور نیست که فقط یوزف کا. در برابر دادگاه حضور داشته باشد، دیگران نیز در مسیر دیده می‌شوند ولی داستان کا. متفاوت است. در ابتدا شاید به نظر برسد یوزف کا. آدمی معمولی است و فقط به خاطر تهمتی که به او زنده‌اند بازداشت شده اما می‌بینیم رفتارهای خود او هم عجیب و اسرارآمیزاند. هرچند فردی قانون‌شکن به نظر نمی‌رسد و بسیار پیگیر ماجراست تا از آن سر در بیاورد اما انگار جرم‌های زیادی مرتکب شده و از خیلی وقت پیش انتظار این محاکمه را می‌کشید. به نظر می‌رسد در درونش احساس گناه‌کار بودن می‌کند و به هیچ وجه نمی‌تواند از این واقعیت فرار کند. ضمن اینکه دادگاه نیز به شکل تصادفی به سراغ کسی نمی‌آید.احساسات درونی یوزف کا. مدام بین گناهکار بودن و بی‌گناه بودن در نوسان است اما روند بی‌معنی دادرسی وضعیت را بحرانی‌تر می‌کند. کا. هرچقدر تلاش می‌کند تا با مقامات عالی‌رتبه دیدار کند و بی‌گناهی خودش را ثابت کند به جایی نمی‌رسد و فقط کارمندان دون‌پایه و خُرد را می‌بیند. هرچه تلاش بیشتر، تحقیر بیشتر. همین موضوع یوزف کا. را به سمت پوچی و حتی جنون می‌کشاند.این دقیقا چیزی است که نویسنده در نظر دارد: نقد یک سیستم بروکراسی و اقتدارگرا. اگر قانونِ شفاف و دادگاه عادلی وجود نداشته باشد همه ما می‌توانیم گناهکار باشیم. هر لحظه ممکن است درِ اتاق باز شود و ما به جرمی که نمی‌دانیم چیست محکوم شویم و این محکومیت به فروپاشی ما منجر شود. نقطه اوج داستان هنگامی است که کشیش را نزد یوزف کا. می‌فرستند. مکالمه کشیش زندان و کا. از جمله کلیدی‌ترین بخش‌های رمان برای درک کتاب است. در این قسمت از کتاب، کشیش درباره مفهوم «قانون» صحبت می‌کند. قانونی که دادگاه براساس آن عمل می‌کند و معلوم می‌شود این قانون یک قاعده کلی نیست که بر اساس آن افراد را قضاوت کنند. می‌توان گفت این قانون چیزی شبیه وجدان شخصی است، چیزی شبیه ندای درون که فرد اگر به آن بی‌توجهی کند باید منتظر عواقبش هم باشد.تفسیرهای زیادی از کتاب محاکمه در دسترس است و می‌توان گفت هر فردی با توجه به آنچه در درونش جریان دارد، برداشت خاص خودش را خواهد داشت. این کتاب از جمله بهترین کتاب‌هایی است که شما را با دنیای تیره و تاریک کافکا آشنا می‌کند.
محمدرضا
کتاب خوبیه ولی کامل نیست! نسخه اصلی بیش از پانصد صفحه دارد.
Gh.jk
لطفا کتاب قصر کافکا رو هم بگذارید سپاس
MOHAMMADREZA
امیدوارم که بزارن
Ali Eshraghi
باسلام این اولین اثری بودکه ازکافکابه صورت چاپی خوندم ترجمه اش درحدمتوسط بودبااین حال اگه درترجمه وسواس دارین پیشنهاد کنم ازیه مترجم دیگه بخونین .داستان بایه تلنگربه خواننده شروع می شه (آقای کایک روزبدون این که جرمی مرتکب بشه بازداشت می شه )سیرحرکت داستان تانصف اول کتاب خوب بودامابعدازون کندمیشه که این یه مقدارمن واذیت کرد.درنهایت این کتاب برای یک بارخوندن خوبه ولی دراون حدی که تعریفشوشنیدم نبود
یوسف
بلافاصله بعد از اینکه کتاب رو خوندید قطعا تمرکزتون به نویسنده داستان معطوف میشه این ویژگی داستان های کافکاست چون از حالات درونی که داره داستان می‌نویسه حسی که من از این رمان گرفتم: کافکا خیلی وقت است که میداند اتفاق جدیدی در زندگی اش نمی افتد یا همه چیز برایش تکراری شده درمورد متهم داستان هم به این نتیجه رسیدم که انگار از آخر خود یوزف کا میفهمد یه خطای از قبل تعیین شده انجام خواهد داد و برای آن، فعلا محاکمه صورت گرفته است
غریب اما قریب
باز هم پدیده غیرمنتظره و بلکه خلاف عادت در این اثر نویسنده شهیر چکسلواکی پدیدار می شود ؛ صحنه از بیدار شدن در رختخواب یک مهمانسرا و حضور افراد مجهول الهویه جهت بازداشت شخصیت محوری داستان آغاز می شود و با او در دالان اداره و دادگاه و کلیسا که همگی آشنازدایی شده اند(یا همان مواجهه با عناصری بیگانه و غیرقابل فهم )، پیش می رویم . این اثر گویی یک سرگیچه معرفت شناسی است و به کسانی فقط توصیه مطالعه اش میشود که به آثار پست مدرن ادبی و هنری علاقه مند باشند و مثلا از مطالعه کتاب تهوع ژان پل سارتر لذت برده باشند .
الیزابت دارسی
خیلی داستان خلاقانه و پیچیده ای بود تا حالا داستان اینجوری نخونده بودم
کافه کتاب
کتابی که سطر به سطر که پیش می روید از زیبایی آن کم میشود. 👌👌

حجم

۲۸۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۲۸۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۴۹,۰۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد