اصلاً اندیشهیِ مشهور شدن فی نفسه زشت است، زیرا متضمن رقابت است، متضمن منازعه است، متضمن لگد کردن ذهن و عاطفهیِ مردم است، و این وحشیگری فقط از عهدهیِ سیاست مداران بر میآید.
به فراسوی شهرت و به فراسوی گرگِ درون و به فراسوی خوی حیوانی و به فراسوی سیاست برو. به ساحت قدسی و بُعد الهی خویش وارد شو. هیچکس بودن، زیستن در ساحت عرفان و فرزانگیست.
عاطفه
شهرت، نام جویی، تمنای شناخته شدن، سعادت نیستند. اینها در ذات خود خشناند. مشهور شدن، یعنی در جادهیِ نفْس گام برداشتن، و نفْس گرگ است. به قول مولانا، نفْس اژدهاست. بنابراین، مفهوم شهرت و گرگی عمیقاً به هم گره خورده است.
عاطفه
زندگی، مدرسهیِ رازهاست:
شاگردِ متواضعِ زندگی باش
و توضیحی نخواه.
عاطفه