بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نیلوفر عشق | طاقچه
تصویر جلد کتاب نیلوفر عشق

بریده‌هایی از کتاب نیلوفر عشق

نویسنده:مسیحا برزگر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۴ رأی
۴٫۵
(۴)
عشق، نجواست؛ حتی حرف زدن عادی نیز نیست، چه برسد به عربده.
کاربر ۶۸۱۷۵۳۶
سالک باید موجودی جهانی باشد؛ شهروندِ جهان؛ شهروندِ کائنات. برای سالک، حتی زمین نیز کوچک است، چه برسد به منطقه! چرا نباید شهروند جهانی بود که بعضی از ساکنانش ستارگان‌اند، بعضی دیگر ماه، بعضی خورشید و بعضی دیگر کهکشان‌ها؟ وطن خود را قدری بزرگ‌تر فرض کن.
عاطفه
شجاعت تنها در اقیانوس ترس معنا دارد. شجاعت جزیره‌ای‌ست در اقیانوس ترس. ترس وجود دارد و برخلاف ترسِ موجود، کسی دست به اقدام می‌زند؛ این شجاعت است. کسی می‌لرزد و از ورود به تاریکی می‌ترسد، با وجود این، قدم به تاریکی می‌گذارد. چنین شخصی شجاع است. شجاعت یعنی عمل کنی، در عین حال که می‌ترسی؛ نه این که اگر اصلاً نترسی، شجاع هستی. ترس عنصری طبیعی و در عین حال ضروری‌ست. شجاعت به معنای آن است که کاملاً بترسی، اما ترس، تو را در اختیار نگیرد، بلکه تو او را در اختیار بگیری.
Fatemeh_fmr
زندگی کن؛ یک زندگیِ تمام عیار. زیرا لحظه‌یِ آینده، از دل زندگیِ تمام عیارِ اکنون زاده می‌شود. فردا زاده‌یِ امروز است. فردا طعم امروز را خواهد داشت. اگر امروز را قربانی کنی، فردایت دوباره زشت خواهد شد؛ آنگاه دوباره باید آن را برای فردایی دیگر و باز فردایی از پسِ فردایی دیگر قربانی کنی.
Fatemeh_fmr
زندگی را باید به رقص درآورد. زندگی، تجارت نیست. زندگی، اساساً امری دنیوی نیست. زندگی خصلتی دینی دارد، زندگی را برای نفْسِ زندگی باید زیست. زندگی موهبتی الهی‌ست. از زندگی بهره ببر، اما آن را به سطح یک وسیله، به سطح یک هدف پایین نیاور. معنای هدف این است: تنزّل دادن امور به سطحِ وسایلی برای رسیدن به چیزهایی؛ قربانی کردن همه‌یِ آن چیزهایی که اکنون داری، به پای چیزهایی در آینده. هیچ چیز را قربانی نکن. همه چیز را به پای زندگی بریز، زندگی کن؛ یک زندگیِ تمام عیار. زیرا لحظه‌یِ آینده، از دل زندگیِ تمام عیارِ اکنون زاده می‌شود.
Nilimoon
کسی که حاکمِ قلمرو خویشتن است، امپراتور واقعی‌ست.
عاطفه
فردا زاده‌یِ امروز است. فردا طعم امروز را خواهد داشت. اگر امروز را قربانی کنی، فردایت دوباره زشت خواهد شد؛ آنگاه دوباره باید آن را برای فردایی دیگر و باز فردایی از پسِ فردایی دیگر قربانی کنی. مردم مدام امروزهای خود را می‌کشند. آن‌ها هیچ‌گاه از امروز خود بهره نمی‌گیرند. آن‌ها هیچ‌گاه اهمیت موهبتِ لحظه‌های کنونی را درنمی‌یابند و خدا را برای این موهبتِ شگفت سپاسگزار نیستند. آن‌ها همواره گمشده‌ای دارند، گمشده‌یِ آن‌ها همواره در جایی در آینده است. از یاد نبر که هدف هیچ‌گاه در آینده نیست، هر لحظه‌ای هدف خویش است. هدف، لحظه‌یِ حال است که بدون عنایتِ ویژه‌یِ ما می‌گذرد.
Nilimoon
اگر همگام و رفیقِ دگرگونی‌ها و تغییرات باشی، هرچه پیش آید، بر وفق مراد تو خواهد بود، زیرا تو انتظار چیزی دیگر را نداشته‌ای. هرچه هست، گو باش. هرچه نیست و یا رفته است، گو بدرود. صد شادی برای آنی که آمده است و صد سپاس برای آنی که بود و اکنون رفته است. آنی که رفته است، فضا را برای آمدن آنچه که تازه است باز کرده است. این‌گونه است که زندگی به یک ماجرایِ پُرشور و خلاق و وارسته تبدیل می‌شود.
عاطفه
از اوضاع و احوال شاکی نباش. اوضاع و احوال همیشه خوب است. این تو هستی که جایی در درون خویش مسئله‌ای می‌سازی و خود را به درد سر می‌اندازی. این نکته را به خاطر داشته باش: بگذار آنچه که باید اتفاق بیفتد، بیفتد. و این نکته را هم بدان که آنچه که اتفاق می‌افتد، خیر است. درست است که گاهی اتفاقاتی ناگوار نیز رخ می‌دهند، اما آن‌ها نیز خیر ند. گاهی دچار مصیبت می‌شویم، در مصیبت نیز خیری نهفته است. دامنه‌یِ خیر، چیزی را بیرون نمی‌گذارد، بلکه همه چیز را در بَر می‌گیرد. اوضاع و احوال تو بسیار خوب است، اما چون می‌خواهی این اوضاع و احوال خوب را تثبیت کنی و به آن قطعیت ببخشی، خرابش می‌کنی.
عاطفه
فرهنگ دینیِ مغرب زمین، به دو مفهوم قایل است: جهنم و بهشت. جهنم عذاب محض است و بهشت تنعم و خوشیِ محض. ما در شرق این دو مفهوم را داریم، اما مفهوم سومی نیز داریم که لفظ آن موکشا است. موکشا به معنای رهایی از عذاب محض و در عین حال، رهایی از تنعم و خوشیِ محض است. نه ترس از جهنم و نه طمع در بهشت، بلکه رهایی از هر دو. بصیرت شرقی، خوشی را همان قدر ملال آور می‌بیند، که رنج و عذاب را.
عاطفه
اصلاً اندیشه‌یِ مشهور شدن فی نفسه زشت است، زیرا متضمن رقابت است، متضمن منازعه است، متضمن لگد کردن ذهن و عاطفه‌یِ مردم است، و این وحشی‌گری فقط از عهده‌یِ سیاست مداران بر می‌آید. به فراسوی شهرت و به فراسوی گرگِ درون و به فراسوی خوی حیوانی و به فراسوی سیاست برو. به ساحت قدسی و بُعد الهی خویش وارد شو. هیچ‌کس بودن، زیستن در ساحت عرفان و فرزانگی‌ست.
عاطفه
شهرت، نام جویی، تمنای شناخته شدن، سعادت نیستند. این‌ها در ذات خود خشن‌اند. مشهور شدن، یعنی در جاده‌یِ نفْس گام برداشتن، و نفْس گرگ است. به قول مولانا، نفْس اژدهاست. بنابراین، مفهوم شهرت و گرگی عمیقاً به هم گره خورده است.
عاطفه
زندگی، مدرسه‌یِ رازهاست: شاگردِ متواضعِ زندگی باش و توضیحی نخواه.
عاطفه

حجم

۳۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۳۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد