بریدههایی از کتاب در میان گمشدگان
نویسنده:دن شاون
مترجم:امیرمهدی حقیقت
ویراستار:مهدی نوری، فرید دبیریمقدم
انتشارات:نشر ماهی
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۹از ۳۰ رأی
۳٫۹
(۳۰)
آدمهای متمدن بیش از وحشیانی که به سختی خو کردهاند رنج میکشند، زیرا آدمی هرچه فهمیدهتر و فرهیختهتر شود، از درد درک عمیقتری مییابد
پوریای معاصر
«بچههای ما یه بار دیگه زندگیمون رو برای ما تکرار میکنن. زندگی بعد از مرگ یعنی همین؛
AS4438
تو هرگز چیزی که من میخواستم باشم نخواهی شد. هرگز مرا چنانکه نیاز دارم دوست نخواهی داشت. هرگز خودم را به من پس نخواهی داد.
و با اینهمه، من تو را میبخشم. تا مدتها این را نمیفهمی راوی کوچک من، دوربین درشتچشم من! تو این را نمیفهمی، اما من مدتهاست که تو را بخشیدهام
پوریای معاصر
بهزعم پدرم، مردی که فرزندانش را لوس کند بهنوعی آنها را غارت کرده است، چون بچهای که لوس شود، دیگر برای احساسات متعالی هیچ ظرفیتی نخواهد داشت، احساساتی از قبیل عشق، میهنپرستی، ایثار، شرافت و وظیفهشناسی
پوریای معاصر
بچههای ما یه بار دیگه زندگیمون رو برای ما تکرار میکنن. زندگی بعد از مرگ یعنی همین؛ اینکه ما از خلال بچههامون به زندگی ادامه میدیم. نمیدونم متوجه منظورم میشی یا نه. شاید الان نه، اما بالاخره یه روز میفهمی
پوریای معاصر
شاید واقعیت چیزی جز این نباشد. همهٔ ما به مقدار معینی از درد نیاز داریم تا بعدها بتوانیم کارهایمان را توجیه کنیم. و اگر آنقدر خوششانس نبوده باشیم که پدر و مادرمان کتکمان زده باشند یا مجبورمان کرده باشند حیوانات خانگیمان را با گلوله بکشیم، زخم کاری یک کلمهٔ ناخوشایند یا شانهبالاانداختنی از سر بیمحلی هم درست همین کار را میکند
پوریای معاصر
واقعآ معتقدم آدم نمیتواند همیشه عاشق باشد، چنانکه نمیتواند همیشه خوب باشد. به همین دلیل باید تمام تلاشت را بکنی که همیشه بهترین چیز ممکن به نظر بیایی.
خیلی وقتها با همهٔ وجودم سعی میکنم آدم خوبی باشم، اما نیستم. اغلب اوقات ته دلم میدانم که آدم خوبی نیستم. چه میشود کرد؟ یک پر کاه خوبی در سرشتت هست و سعی میکنی به همان بچسبی و به هر قیمتی که شده رهایش نکنی.
نازنین بنایی
هزارویک بهانه میتراشیدم که نروم خانه و وقتی هم میرفتم، هیچ نبودم جز روح دیگری در آن عمارت.
نازنین بنایی
گاهی با خودم فکر میکردم او آنقدر خودش را سرکوب کرده است که کم وبیش از درون تهی شده، یا در بهترین حالت تبدیل به موجودی تکبعدی شده است، انگار ضمیر خودآگاهش جایی شده باشد برای صدور و اجرای دستورات ساده: «بخور، بخواب، غذا بپز، دوباره بخواب.» شاید گاهی احساس یا نظری هم در وجودش تکان مختصری میخورد، اما بلافاصله از هم میپاشید.
نازنین بنایی
تراژدی و کمدی میتوانند همزمان و در کنار هم حضور داشته باشند.
fatem22n
حجم
۱۲۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱۲۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان