بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سینما جهنم | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب سینما جهنم اثر کریم نیکونظر

بریده‌هایی از کتاب سینما جهنم

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۰از ۱۶ رأی
۴٫۰
(۱۶)
فوکو بعدها در گزارشش نوشت: امروز هیچ رهبر حکومتی، هیچ رهبر سیاسی‌ای، حتی با حمایت همهٔ رسانه‌های کشورش، نمی‌تواند ادعا کند که چنین موردعلاقهٔ مردمش است. این دلبستگی بدون شک نتیجهٔ سه چیز است: خمینی در ایران نیست؛ او پانزده سال در تبعید بوده است و تا وقتی شاه ایران را ترک نکرده قصد برگشتن به ایران را ندارد. آیت‌الله خمینی چیزی نمی‌گوید، چیزی جز «نه» ــ نه به شاه، به رژیم، به وابستگی. و دست‌آخر، آیت‌الله خمینی سیاستمدار نیست. آیت‌الله خمینی حزب سیاسی نخواهد داشت، آیت‌الله خمینی دولت نخواهد داشت. آیت‌الله خمینی کانون تمرکز اراده‌ای جمعی است. انتشار این گزارش‌ها نیروهای حامی انقلاب، به‌خصوص نیروهای فعال در خارج از کشور، را خوشحال کرد. اما سفرِ فوکو به آبادان نشان داد که جدال بین نیروهای مبارز داخل ایران چه‌قدر پیچیده است.
me
موسوی تبریزی توضیح داد که آتش زدن سینما عملی اعتراضی بوده و معمولاً با رعایت تمام جوانب انجام می‌شده است. حسین تکبعلی‌زاده سکوت کرد و کمی بعد روایت خودش را ادامه داد. اما واقعیتِ سینماسوزی در ایران داستانِ دیگری بود. آن روز کسی خبر نداشت که فقط در نیمهٔ مردادِ سال ۵۷ هجده سینما در ایران سوزانده شده و در آن ماه سه نفر در سینماآریای تبریز کُشته شده‌اند. آمار کُشته‌شدگانِ مردم در آتش‌سوزی سینماها هیچ‌وقت دقیق و کامل ارائه نشد. اما براساس اطلاعاتِ موجود، بر اثر آتش زدن سینماها در سال‌های منتهی به انقلاب، افراد زیادی مُردند. مثلاً یک زنِ شصت‌ساله در سینمامسعود تهران در سال ۵۶ خفه شد و سوخت، دو نفر در ماجرای آتش زدن سینمااستیل خیابان جوادیه مُردند و در حادثهٔ آتش‌سوزی سینماگلدیس یکی از کارگران سینما دچار سوختگی شد. آتش زدنِ سینمارکس اولین آتش‌سوزیِ اعتراضی نبود، و سوختن ۳۷۷ نفر در آن هم مانع از ادامهٔ آتش زدن سینماها نشد. از ۲۸ مرداد ۵۷ تا ۲۲ بهمن همان سال، ۲۷ سینما در تهران و ۲۲ سینما در سراسر ایران سوزانده شدند.
me
خوابش را برایش تعریف کرد. گفت خواب دیده وقتِ تولدِ فرزندش خون از بچه‌اش سرازیر شده و خون‌ریزی چنان زیاد بوده که به‌سرعت همه‌جا را پُر کرده. خون بَند نمی‌آمده و آن‌قدر زیاد شده که صغرا از خواب پریده. مُلّایه پرسید جنین چندماهه است و وقتی فهمید احتمالاً چهار ماه دیگر موعدِ وضع‌حمل است، گوشهٔ لبش را گزید. گفت که خون در خواب نشانهٔ درد و رنج است؛ نشانه‌ای از سختی و خستگی و اندوهِ زیاد. خبرِ خوبی نبود، اما مُلّایه دروغ نگفت. به او گفت زایمان پُردردی خواهد داشت و بعد شاید رنجی از این زایمان به جا بماند.
تی‌تی
از ساعت ۴ صبح گِرِیدری مشغول کار شد و گودالی بزرگ کند تا همهٔ اجساد را درون آن بریزند. لودِری منتظر بود تا خاک روی اجساد بریزد و کار را تمام کند. تیمسار رزمی دستور داده بود همهٔ اجساد با هم دفن شوند. این ضرابی بود که آن روز از دفن اجساد جلوگیری کرد. قرار شد جسدهای نیمه‌سوخته برای شناسایی کنار هم گذاشته شوند و باقی، در حد امکان، شمارش شوند. کارگرها صورت‌شان را با چفیه پوشانده بودند تا از بو در امان باشند، اما آن‌چه می‌دیدند بدتر از بویی بود که حس می‌کردند.
الهام حمیدی
آن روزها جوان‌های محل بیش از هر چیز تحت‌تأثیرِ جنگ مسلحانه‌ای بودند که، از کوبا تا الجزایر، در جریان بود. مردمِ عادی شیفتهٔ خوانندهٔ مصری، اُم کلثوم، بودند که در جنگ شش‌روزهٔ اعراب با اسراییل یک‌سره آواز خوانده بود، پول جمع کرده بود و به جبهه کمک کرده بود و با وجود شکست مصر، خاطرهٔ بزرگِ مبارزه برای آزادی را به‌یادگار گذاشته بود.
محسن
روزِ ۲ شهریور اعلام شد محاکمه نه در دادگاه که در سینماتاج برگزار می‌شود؛ همه‌چیز انگار استعاری بود. این اولین دادگاه در سراسر جهان بود که در یک سینما برگزار می‌شد، دادگاهی دربارهٔ سینما. ا
محسن
آتش زدنِ سینمارکس اولین آتش‌سوزیِ اعتراضی نبود، و سوختن ۳۷۷ نفر در آن هم مانع از ادامهٔ آتش زدن سینماها نشد. از ۲۸ مرداد ۵۷ تا ۲۲ بهمن همان سال، ۲۷ سینما در تهران و ۲۲ سینما در سراسر ایران سوزانده شدند.
محسن
«پلکان جهنم با نیت‌های خوب سنگ‌فرش شده است.»
محسن
خانواده‌ای را دیده بود که جلوِ صندلی‌های سینما روی هم افتاده و مُرده بودند، مردی را دیده بود که صورت دو کودکش را به شانه‌هایش چسبانده بود و همه با هم جان باخته بودند
روح الله حیدری

حجم

۲۳۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۵۳ صفحه

حجم

۲۳۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۵۳ صفحه

قیمت:
۶۲,۵۰۰
۳۱,۲۵۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد