بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چه نیازی است به علی؟ | صفحه ۱۱ | طاقچه
تصویر جلد کتاب چه نیازی است به علی؟

بریده‌هایی از کتاب چه نیازی است به علی؟

۴٫۶
(۹۴)
مطلق برای تحمل: هیچ کس نتوانست بیست‌وپنج سال سکوت را تحمل کند، نه از معاندین و نه از مخالفین و نه از دوستان خودش. حتی ابوذر نتوانست تحمل کند و فریاد زد.
امیررضا عابدین پور
علی درباره خلیفه پیش از خودش می‌گوید «این سومی، درست مثل حیوانی که از بس خورده، پهلو برآورده، جولانگاه رسالتش در زندگی، رفت و آمد بین آخور و مزبلش بود! »
امیررضا عابدین پور
باند علی را افرادی نظیر میثم تمار خرمافروش و سلمان فارسی که بیگانه‌ای از ایران است و ابوذر غفاری که نه اهل مدینه است و نه اهل مکه و از صحرا آمده است و بلال که یک برده غریب حبشی است و هیچ‌کدام‌شان در آنجا نفوذی ندارند تشکیل می‌دهند و تمام سرمایه‌های این‌ها، انسانیت، تقوی، معنویت و فداکاری‌شان به خاطر اسلام است
امیررضا عابدین پور
این بحث هنوز هم مطرح است که در یک نهضت آیا باید اول افراد را ساخت تا جامعه صالح داشته باشیم و یا از همان اول جامعه صالح بسازیم تا افراد سالم داشته باشیم؟
امیررضا عابدین پور
بلکه هر انسانی که به مفاهیم انسانی معتقد است، به علی معتقد است و هر عصری و هر نهضتی که به این ارزش‌ها معتقد است و برای این هدف‌ها مبارزه می‌کند، به شناخت علی نیازمند است و مسلما وقتی که او را شناخت، به او عشق می‌ورزد و این عشق بزرگ‌ترین نیروی محرک و بزرگ‌ترین قدرت نجات‌دهنده انسان می‌شود.
امیررضا عابدین پور
بلکه هر انسانی که به مفاهیم انسانی معتقد است، به علی معتقد است
امیررضا عابدین پور
۱. شخصیت و رهبر. ۲. ناس یعنی توده مردم. ۳. سنت یعنی قانون اجتماعی و قانون تاریخ. ۴. تصادف یعنی شرایط اجتماعی که پیش می‌آید و خود زاییده قوانین علمی دیگری است. و این چهار، عوامل بزرگی هستند که تاریخ را حرکت می‌دهند و حرکات اجتماعی را تفسیر می‌کنند.
امیررضا عابدین پور
می‌خواهم بگویم که اگر به یک مذهب خاص هم معتقد نباشی، باز به شناخت علی نیازمندی
امیررضا عابدین پور
وارد کردن علم و صنعت در یک اجتماع بی‌ایمان و بی‌ایدئولوژی مشخص همچون فروکردن درخت‌های بزرگ و میوه‌دار است در زمین نامساعد و در فصل نامناسب.
mamal123
درد علی دو گونه است: یک درد، دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس می‌کند و درد دیگر دردی است که او را تنها در نیمه‌شب‌های خاموش به دل نخلستان‌های اطراف مدینه کشانده... و به ناله درآورده است. ما تنها بر دردی می‌گرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرقش احساس می‌کند. اما این درد علی نیست، دردی که چنان روح بزرگی را به ناله آورده است، تنهایی است، که ما آن را نمی‌شناسیم! باید این درد را بشناسیم، نه آن درد را، که علی درد شمشیر را احساس نمی‌کند، و... ما درد علی را احساس نمی‌کنیم.
شکوفه ▪︎
از این دردناک‌تر، اینکه علی در میان پیروان عاشقش نیز تنهاست. در میان امتش، که همه عشق و احساس و همه فرهنگ و تاریخش را به علی سپرده است، تنهاست. او را همچون یک قهرمان بزرگ، یک معبود و یک اله می‌پرستند، اما نمی‌شناسندش و نمی‌دانند که کیست، دردش چیست، حرفش چیست، رنجش چیست و سکوتش چراست. در زبان فارسی ما هنوز نهج‌البلاغهای که مردم بخوانند وجود ندارد. تنهایی مگر چیست؟ از تآترنویسی مانند برشت حداقل پنج اثر که به فارسی بسیار خوب ترجمه شده می‌توان نام برد. از نویسندگان معمولی همه جای دنیا آثار متعدد و فراوان به بهترین نثر و چاپ منتشر شده. اما هنوز پس از گذشت قرنها سخن علی به زبان فارسی‌ای که نسل ما بخواند و بفهمد وجود ندارد. و هنوز ملتی که تمام هستی‌اش را در راه عشق علی نثار کرده، از او کلمه‌ای و سخنی درست نمی‌شناسد
شکوفه ▪︎
علی قربانیِ خویشاوند پیغمبر بودن است زیرا در جامعه قبایلی عرب روابط قبیله‌ای نیرومندتر از اسلام است. هنوز جامعه به طور خودآگاه یا ناخودآگاه نمی‌تواند تحمل کند که هم پیغمبر از بنی هاشم باشد و هم جانشین او. در این صورت برای بنی تمیم و بنی عدی و بنی زهره چیزی نخواهد ماند و این بنیها و ابناء از میان خواهند رفت. یک مورخ و یک جامعه‌شناس می‌فهمد که چه می‌گویم.
شکوفه ▪︎
این حرفی که می‌زنم، هم مذاهب به آن معتقدند، و هم مردی مانند سارتر که اصولاً به مذهب و خدایی معتقد نیست، انسان را یک بافته جدا، یک تافته جدابافته می‌داند و می‌گوید: همه موجودات یک‌جور ساخته شده‌اند، اول ماهیت آن‌ها ساخته شده و بعد وجودشان، به جز انسان که اول وجودش ساخته شده و بعد ماهیتش. می‌بینیم که سارتر هم که به خدا اعتقاد ندارد، معتقد است که انسان یک عنصر کاملاً ممتاز از عالم مادی است و بیگانه با آن، و انسان هر چه از مرحله حیوانی و نیازهای غریزی که طبیعت بر او تحمیل کرده دورتر می‌شود، در طبیعت تنهاتر می‌شود و گرسنه‌تر و تشنه‌تر. و علی یک انسان مطلق است. علی در طول تاریخ تنها انسانی است که در ابعاد مختلف و حتی متناقضی که در یک انسان جمع نمی‌شود قهرمان است.
شکوفه ▪︎
احساس گریز، احساس تنهایی در جامعه و در روی زمین و احساس عشق ـ که عکس‌العمل این گریز است ـ او را به طرف آن کسی که می‌پرستدش و با او تفاهم دارد می‌کشاند، به آن جایی که جای شایسته اوست و متناسب با شخصیت او. احساس تنهایی و احساس عشق در یک روح به میزانی که این روح رشد می‌کند، قوی‌تر و شدیدتر و رنج‌آورتر می‌شود. درد انسان، درد انسان متعالی، تنهایی و عشق است. و می‌بینیم علی ـ به همان میزانی که می‌شناسیم ـ همان علی که می‌نالد و دایما فریاد می‌زند و سکوتش دردآور است، سخنش دردآور است، و همان علی که عمری شمشیر زده، جنگها کرده، فداکاری‌ها نموده و جامعه‌ای را با قدرت و جهادش پی‌ریخته و به وجود آورده است، در هنگامی که این نهضت پیروز شده، او در میان جمع یارانش تنهاست. و بعد می‌بینیم که نیمه‌شب‌های خاموش مدینه را ترک می‌کند و سر در حلقوم چاه می‌نالد.
شکوفه ▪︎
اصولاً انسان یک موجود تنهاست. در تمام قصه‌ها، در تمام اساطیر انسانی، در تمام مذاهب بشری، در طول تاریخ، تنهایی انسان به انواع گوناگون و زبان‌های گوناگون بیان شده که «رنج انسان، تنهایی اوست در این عالم. » این تنهایی چراست؟
شکوفه ▪︎
انسانِ متعالی است که می‌تواند انسان را نجات بخشد. و انسان متعالی، علی است
شکوفه ▪︎
در فلسفه خلقت انسان در اسلام می‌بینیم، خداوند با این صراحت یک مجلس امتحان بزرگ ترتیب می‌دهد؛ امانت خود را بر زمین و کوه‌ها و فرشتگان و حتی فرشتگان مقرب عرضه می‌کند. همه از پذیرفتن آن سر باز می‌زنند و انسان برمی‌گیرد. خداوند فرمان می‌دهد که همه فرشتگان و حتی فرشتگان بزرگ باید به خاک بیفتند و در برابر انسان سجده کنند. این نشان می‌دهد که در اسلام، انسان بزرگ‌تر از فرشته است و مقام آدم، مقام بشریت، مقام انسانیت اعلی و اشرف از مقام فرشته و حتی فرشتگان مقرب است.
شکوفه ▪︎
آقای گورویچ، یکی از استادان من، که جامعه‌شناس معروفی است می‌گفت: «من هفتاد سال در جامعه‌شناسی با مکتب استروکتورالیسم، که یکی از مکاتب جامعه‌شناسی است، مبارزه خستگی‌ناپذیر کردم و بعد کتاب لاروس را که در آن شرح حال مرا نوشته بود باز کردم و در آنجا خواندم که آقای گورویچ یکی از بزرگ‌ترین بنیان‌گذاران مکتب استروکتورالیسم در جامعه‌شناسی است. این نتیجه کار من است! » بعد زیر آن دیگر هر چه از گورویچ تعریف کنند و ستایش کنند که این یک نابغه بزرگ است و یا بزرگ‌ترین جامعه‌شناس عالم است، دیگر فایده‌ای ندارد.
شکوفه ▪︎
عوام‌زدگی بیماری‌ای است که حقیقت یک فکر و یا یک انسان را دگرگون می‌کند، در قالب فکر کوتاه خودش می‌ریزد و رنگ سنت‌ها و عادت‌ها و سلیقه‌ها و تربیت‌های شخصی خودش را به این مکتب تازه، به این مذهب تازه می‌زند و به‌کلی عوضش می‌کند. معنی اسلام پوستینش را برعکس و چپه تنش می‌کند این است. یکی از مواردی که به عنوان نمونه برای فهمیدن بیماری عوام‌زدگی می‌توان گفت، تلقی‌ای است که از انسان‌های بزرگ و شخصیت‌های برجسته‌ای که در مذهب ما وجود دارند، می‌شود. ارزش‌های واقعی یک انسان را درک نمی‌کنیم و مثلاً نمی‌دانیم علی چرا بزرگ است. فقط می‌دانیم که بزرگ است؛ می‌دانیم که عظمت دارد؛ می‌دانیم که از ما خیلی عالی‌تر و متعالی‌تر است. ستایشش می‌کنیم و به او عشق می‌ورزیم. اما چرا بزرگ است؟ چه بزرگی‌ها و چه فضیلت‌ها دارد؟ نمی‌دانیم. بر اساس ملاکی که خود علی و مکتب او می‌دهد او را تحلیل و ارزیابی نمی‌کنیم، زیرا که اصولاً ملاک‌ها را نمی‌شناسیم.
شکوفه ▪︎
فلسفه انشتن هیچ‌گاه دچار عوام‌زدگی نمی‌شود، زیرا موضوعی است که فقط عده‌ای متخصص ریاضی و فیزیک با آن سر و کار دارند و متخصصین ریاضی و فیزیک چون زبان انشتن را به درستی می‌فهمند، نمی‌توانند مسخش کنند؛ عوضش کنند و یا تحریفش نمایند. از این‌رو این‌گونه مکتب‌ها و فلسفه‌ها همیشه از بیماری عوام‌زدگی به‌دور است و در بین یک‌عده متخصص که در سطح درک و فهم آن هستند محصور می‌ماند. اما نوع دیگری از مذاهب و مکتب‌های علمی و اجتماعی وجود دارد که به علت آنکه خطابشان به توده مردم است، بیماری عوام‌زدگی زود در آن رسوخ می‌کند. یکی از آثار این بیماری، بد تلقی کردن مفهوم و حقیقت واقعی مکتب است.
شکوفه ▪︎

حجم

۳۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۳۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

قیمت:
۸,۰۰۰
تومان