بریدههایی از کتاب چه نیازی است به علی؟
۴٫۶
(۹۴)
روح به میزانی که تکامل مییابد و به آن انسان متعالیای که قرآن از آن به نام قصه آدم یاد میکند میرسد، تنهاتر میشود.
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
میبینیم اشخاصی که عمیقترند، اشخاصی که دارای روح برجستهتر و ممتازتر هستند، از آنچه که توده مردم هوس روزمرهشان است و لذت عمومیشان، بیشتر رنج میبرند. و یا میبینیم کسانی را که به میزانی که روح در آنها اوج میگیرد و اندیشه متعالی پیدا میکنند، از جامعه و زمان فاصله میگیرند و در زمان تنها میمانند.
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
بزرگترین دوره و سختترین رسالت علی که سکوت اوست
هـُـدا
«ای روزگار! کاش میتوانستی همه قدرتهایت را، و ای طبیعت! کاش میتوانستی همه استعدادهایت را در خلق یک انسان بزرگ، نبوغ بزرگ و قهرمان بزرگ جمع میکردی و یک بار دیگر به جهان ما یک علی دیگر میدادی. »
هـُـدا
انسان امروز به شناخت علی نیازمند است نه به محبت و عشق به او، زیرا که عشق و محبت بدون شناخت نه تنها هیچ ارزشی ندارد بلکه سرگرمکننده و تخدیرکننده و معطلکننده نیز خواهد بود.
هـُـدا
کسانی که به نام محبت علی و عشق به مولی، بدون شناختن مولی و فهم دقیق و درست سخن و راه و هدف او، مردم را معطل و سرگردان میکنند، نه تنها انسانیت و آزادی و عدالت را نابود میکنند، بلکه خود این چهرههای عزیز را نیز تباه میسازند و شخصیت خود علی را در زیر این تجلیلهای بیثمر، مجهول نگهمیدارند و باعث میشوند کسانی که تا آخر عمر در محبت مولی وفادار میمانند، هرگز از سخن و راهنماییهای او بهرهای نگیرند و متوقف و منحط بمانند؛ و آنهایی هم که کمی آگاه میشوند و با جهان امروز آشنا، اصولاً اینگونه علیِ بیثمر را و این محبت بینتیجه را رها کنند و به دنبال شخصیتهای دیگر، الگوهای دیگر، رهبران دیگر بروند.
عشق و محبت علی بعد از شناختن اوست که به عنوان عامل نجات انسانیت میتواند نقش خود را بازی کند.
مونا
بارها گفتهام و باز تکرار میکنم که انسان امروز به شناخت علی نیازمند است نه به محبت و عشق به او، زیرا که عشق و محبت بدون شناخت نه تنها هیچ ارزشی ندارد بلکه سرگرمکننده و تخدیرکننده و معطلکننده نیز خواهد بود.
Neda.R.R
«من دیگر از این حکومت و امارت بر شما بیزارم. اما فکر کردهام که این قدرت را به دست گیرم؛ شاید بتوانم حقی را، از این حقهایی که به زانو فرو افتادهاند، بر پای دارم و یا باطلی را، از این باطلهایی که بر پای ایستادهاند، از پای در اندازم. »
ツAlirezaツ
رنج بزرگ یک انسان این است که عظمت او و شخصیت او در قالب فکرهای کوتاه و در برابر نگاههای پست و پلید، و احساس او در روحهای بسیار آلوده و اندک و تنگ قرار گیرد.
Hossein Kashki
نیمهشبهای خاموش مدینه را ترک میکند و سر در حلقوم چاه مینالد.
زهرآ
همان علی که مینالد و دایما فریاد میزند و سکوتش دردآور است، سخنش دردآور است
زهرآ
تنها مانده است... و مینالد. علی همانطور که فلسفهها میگویند مینالد، به خاطر اینکه انسان است و به خاطر اینکه تنهاست.
زهرآ
درد دیگر دردی است که او را تنها در نیمهشبهای خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده...
زهرآ
من انتقام خون فیروزان و یارانش را که بدون محاکمه و بر اساس قانون وحشیگری قبایلی عرب قتل عام شدند میگیرم.
زهرآ
«تو حق را به مرد میسنجی، یا مرد را به حق؟ »
زهرآ
«همچون خاک در چشمم و همچون خار در حلقومم، بیستوپنج سال ماندم. »
زهرآ
بزرگترین دوره و سختترین رسالت علی که سکوت اوست
زهرآ
و بعد سکوت علی آغاز شد. سکوت به این معنی که نمیتواند فریاد بزند،
زهرآ
«ای روزگار! کاش میتوانستی همه قدرتهایت را، و ای طبیعت! کاش میتوانستی همه استعدادهایت را در خلق یک انسان بزرگ، نبوغ بزرگ و قهرمان بزرگ جمع میکردی و یک بار دیگر به جهان ما یک علی دیگر میدادی. »
زهرآ
از این دردناکتر، اینکه علی در میان پیروان عاشقش نیز تنهاست. در میان امتش، که همه عشق و احساس و همه فرهنگ و تاریخش را به علی سپرده است، تنهاست. او را همچون یک قهرمان بزرگ، یک معبود و یک اله میپرستند، اما نمیشناسندش و نمیدانند که کیست، دردش چیست، حرفش چیست، رنجش چیست و سکوتش چراست.
Eli K
حجم
۳۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۳۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
قیمت:
۸,۰۰۰
تومان