بریدههایی از کتاب عشق
۳٫۴
(۷)
بوسکالیا میگوید که انسان در دامانِ عشق میبالد و رشد میکند. او به آغوشِ گشودۀ عشق ایمان دارد. او میگوید: «دستانِ بسته، فقط به دورِ خودِ آدم حلقه میشوند.»
عشق اگر عشق است، همه را در بر میگیرد.
آغوشِ عشق، آغوشِ بیکرانۀ خداوند است و کرانهای ندارد.
m_oghab
اگر همینحالا کسی از من درخواست میکرد
که کتابی بزرگ دربارۀ وظیفه و اخلاق بنویسم،
کتابی مینوشتم در صد صفحه؛
نود و نه صفحۀ آن را سفید میگذاشتم
و در صفحۀ آخرِ آن مینوشتم:
«انسان تنها یک وظیفه دارد و بس:
عشق ورزیدن.»
دانشجو
انتظار، خاستگاهِ ناشادمانی و یأس است. دیگران فقط آن چیزهایی را به شما میبخشند که میتوانند ببخشند، نه آن چیزهایی را که شما توقع دارید. اگر عشقِ خود را از چشمداشت و توقع و انتظار پاک کنید، گامی بلند در راهِ تجربۀ ژرفای عشق برداشتهاید.
دانشجو
این موضوع دقیقاً اثبات شده که علتِ اصلی بسیاری از بیماریهای عصبی و روانپریشیهای مُزمن، فقدانِ عشق است. عشق، شفاست.
دانشجو
اسکیلز، روانشناس برجسته و استادِ تعلیم و تربیت، طی تحقیقاتِ بیستسالۀ خود به این نتیجه رسیده است: «کودکانی که از توجه مهرآمیزِ پدر و مادر، خانواده و یا آدمهای پیرامونِ خود بیبهرهاند و طعمِ محبت را نمیچشند، دچارِ اختلالِ ذهنی و انواعِ بیماریهای روانی میشوند. آنها در بزرگسالی، به موجوداتی درمانده و منفعل تبدیل میشوند.»
دانشجو
بانگِ عشق، از دور ما را میخوانَد، اما افسوس که پاهای ما در قیرِ شبِ بیاعتمادیست. بیحضورِ گرم و روشنِ عشق، نَفَسِ آدمها، سربهسر افسرده است. روزگاری بود که در این گوشۀ پژمردهْهوا، هرنشاطی مرده بود. اما حالا صدای گامهای خرامانِ عشق میآید.
عشق میآید.
عشق، رستاخیزِ دلهای مرده است.
دانشجو
تو باید جِرمِ نورانی عشق را در سینه داشته باشی، تا هنگامیکه کسی میگوید: «بیا ذوب کن در کفِ دستِ من جِرمِ نورانی عشق را»، تو بتوانی خواستۀ او را برآوری
دانشجو
انسانی که دلی پُرمِهر دارد و زندگی را عاشقانه تفسیر میکند، در اکنون و اینجا زندگی میکند. او خودجوش است. افسوس که آدمها لحظۀ حال را فراموش کرده و در آرزوهای آینده و حسرتهای گذشته زندگی میکنند. آدمها خنده را فراموش کردهاند. میگویند خنده قباحت دارد! چه کسی این مزخرفات را گفته است؟ چرا باید زندگی را مطابق میلِ دیگران پیش ببرید؟ مطابقِ میلِ سلیقۀ خودتان زندگی کنید.
mati
ما همه یگانه و آشناییم.
ما یکی هستیم؛ تو و من.
ما دردِ مشترکیم؛ با هم رنج میبریم.
اگر هستیم، با هم هستیم،
و تا جهان و زندگی برپاست،
مدام یکدیگر را میآفرینیم.
تیلار دو شاردِن
دانشجو
برای تجربۀ ژرفا و وسعتِ عشق، باید مدام ویران کنی و از نو بسازی. زیرا توانِ عشق ورزیدنِ آدمی، بیمنتهاست.
دانشجو
حجم
۲۸۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۱۹ صفحه
حجم
۲۸۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۱۹ صفحه
قیمت:
۳۸,۰۰۰
۲۲,۸۰۰۴۰%
تومان