بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اگر به خودم برگردم | طاقچه
تصویر جلد کتاب اگر به خودم برگردم

بریده‌هایی از کتاب اگر به خودم برگردم

انتشارات:نشر اطراف
امتیاز:
۳.۱از ۱۷ رأی
۳٫۱
(۱۷)
شاید هر آدمی فقط دو سکونت‌گاه حقیقی داشته باشد: خانهٔ کودکی و قبر.
باران
«تنها تسلای ما در مقابل بدبختی‌هایمان حواس‌پرتی است، و بااین‌حال بزرگ‌ترین بدبختی ما هم همان است.»
کیمیا سماواتی
فرق پرواز با هواپیما، پیاده راه رفتن و دوچرخه‌سواری کردن مثل فرق نگاه کردن با تلسکوپ، میکروسکوپ و دوربین فیلم‌برداری است: هر کدام امکان شکل خاصی از دیدن می‌دهد. از داخل هواپیما جهان بازنمایی دوری از خودش است و روی دو پا ما محکومیم به دیدن حجمی از جزئیات میکروسکوپی. ولی کسی که یک متر بالاتر از زمین روی دو چرخ معلق است انگار می‌تواند همه چیز را از پشت لنز دوربین فیلم‌برداری ببیند: هر جا خواست می‌تواند روی جزئیات بماند و هر جا خواست، از چیزهای بی‌اهمیت بگذرد.
علیرضا
بعضی موضوعات را هر کاری کنیم نمی‌توانیم در نقطهٔ مشخصی ثابت نگه داریم. آخرش تکان می‌خورند و فرار می‌کنند و ما هم آخرش به دنبال‌شان گم می‌شویم.
Fatemeh yousofi
ولی شاید هر آدمی فقط دو سکونت‌گاه حقیقی داشته باشد: خانهٔ کودکی و قبر. تمام فضاهای دیگری که ساکن‌شان می‌شویم طیفی خاکستری‌اند
کیمیا سماواتی
جهان از بالا عظیم ولی دست‌یافتنی است؛ انگار نقشه‌ای از خودش باشد: تشبیهی ساده‌تر و فهمیدنی‌تر.
چڪاوڪ
جستار یا essay مانند مقاله یا article متنی غیرداستانی است اما به جای آن که مثل مقاله اطلاعاتی دربارهٔ یک موضوع خاص به خواننده منتقل کند، دیدگاه شخصی نویسنده را دربارهٔ یک یا چند موضوع و با لحنی که اعتماد مخاطب را برانگیزد برایش توضیح می‌دهد.
seymosa
بعضی موضوعات را هر کاری کنیم نمی‌توانیم در نقطهٔ مشخصی ثابت نگه داریم. آخرش تکان می‌خورند و فرار می‌کنند و ما هم آخرش به دنبال‌شان گم می‌شویم
کیمیا سماواتی
وقتی آدم‌هایی با حداقل بهرهٔ هوشی مدام به مسائل مربوط به هویت، زندگی یا مرگ فکر می‌کنند احتمالاً دیر یا زود به نتیجه‌ای منطقی یا حتی جدید می‌رسند. من هیچ وقت نتوانسته‌ام وقت زیادی روی این موضوعات بگذارم: بعد از یکی دو دقیقه حواسم پرت می‌شود و جاهای عجیبی از بدنم به خارش می‌افتد.
smoothybook
تقریباً همه قبول دارند که توانایی ما در انتزاع بیش از توانایی‌مان در تصور جهان مادی با جزئیات کاملش است. آدم عادی نمی‌تواند در ذهنش شی‌ئی با بی‌نهایت جزئیات یا شی‌ئی همیشه در حال تغییر تصور کند. ولی اکثر مردم خیلی راحت می‌توانند نموداری خطی یا پلان دوبعدی خانه‌ای را از حفظ بکشند. ما برای این‌که به‌راحتی به اطراف حرکت کنیم، برای چیدن سفرهای احتمالی، برای برنامه‌ریزی مسافرت و برای طراحی مسیر به بُعد انتزاع احتیاج داریم. نقشه، مثل اسباب‌بازی، تشبیهی است از یک گوشهٔ جهان که به مقیاس چشم و دست ما درآمده؛ تصویر ثابتی است که روی جهانی همواره در حال حرکت افتاده و به مقیاس تصور ما درآمده: یک سانتی‌متر مساوی یک کیلومتر.
چڪاوڪ
نقشه نوعی انتزاع فضایی است؛ تحمیل بُعد زمان به آن، چه به شکل کرنومتر و چه به شکل هواپیمایی مینیاتوری که روی خطی صاف در فضا جلو می‌رود، با هدف اصلی‌اش در تضاد است. نقشه‌ها، این سطوح ذاتاً ساکن و منجمد در زمان، هیچ محدودیتی برای تخیل خواننده‌شان قائل نمی‌شوند. ذهن فقط روی سطحی ساکن و بی‌زمان است که می‌تواند آزادانه پرسه بزند.
چڪاوڪ
چندتایی هم هستند که با صبر یک باغبان فن گزین‌گویی را در تمام عمرشان خیش می‌زنند و شکفتنش را ــ شاید دیر ولی در کمال ــ زیر پای خود می‌بینند: ویتگنشتاین و آن ایتالیایی‌آرژانتینی‌ای که اسمش هیچ وقت یادم نمی‌ماند چنین بودند. و باز هم عده‌ای هستند که خودشان را وقف کار پرزحمت تمیز کردن زبان خود از علف‌های هرز می‌کنند و در زمین‌های ظاهراً بایر ریشه می‌دوانند؛ زمین‌هایی که در واقع از خاک شعر غنی‌اند: آن کومه‌های آفتاب‌خورده‌ای از تندیس‌های شکسته که تی. اس. الیوت در لندن هرز توصیف‌شان می‌کند.
علیرضا
نویسنده‌هایی داریم که شهرها را اختراع می‌کنند و دوران‌های تاریخی را در دست خود می‌گیرند؛ کسانی که بر لبهٔ تیز نبوغ قلم می‌زنند: لندن جانسون (۲۹) و چسترتون، پاریس روسو و بودلر، دوبلین جویس. دیگرانی هستند که با نیروی مطالعه، انزوا و ساعت‌های آرام‌شان، قلمروهایی ادبی، پارادایم‌هایی فلسفی، و فضاهایی محال فتح می‌کنند: برج مونتنی (۳۰)، سلول سور خوانا اینس دلاکروز (۳۱)، قبر شاتوبریان (۳۲).
علیرضا
شاید هر آدمی فقط دو سکونت‌گاه حقیقی داشته باشد: خانهٔ کودکی و قبر.
khorasani
جستار یا essay مانند مقاله یا article متنی غیرداستانی است اما به جای آن که مثل مقاله اطلاعاتی دربارهٔ یک موضوع خاص به خواننده منتقل کند، دیدگاه شخصی نویسنده را دربارهٔ یک یا چند موضوع و با لحنی که اعتماد مخاطب را برانگیزد برایش توضیح می‌دهد. جستارنویس بر اساس تجربهٔ زیستهٔ خود، نگاه ویژه‌ای به مفهوم یا رخداد مورد نظرش پیدا کرده، به یک روایت فردی رسیده و با نوشته‌ای صمیمی و صادقانه می‌خواهد موضع و تحلیل خودش را شرح دهد. به همین دلیل خواندن جستار ما را با طرز فکر، منش یا به اصطلاح صدای نویسنده آشنا می‌کند.
khorasani
دوچرخه‌سوارها درست به‌اندازه نامرئی‌اند و چیزی دارند که عابر پیاده دستش به آن نمی‌رسد: حرکت در خلوت و رها شدن در جریان شیرین افکار.
Parhams
این جمله‌های فرانسیسکو دکودو (۲۱) شاید این موضوع را توضیح دهد ولی تسکین نمی‌دهد: آه ای زائر، در رم به دنبال رم می‌گردی! و در رُم، رم را نمی‌یابی.
Parhams
«آینه‌های اتاق‌های هتل، که اشیایی ذاتاً راکدند، با دیدن چهره‌های فراوان بیش‌ازپیش کدر می‌شوند. چیزی که بازمی‌تابانند دیگر هویت شما نیست، ناشناسی‌تان است.»
Parhams
شاید هر آدمی فقط دو سکونت‌گاه حقیقی داشته باشد: خانهٔ کودکی و قبر. تمام فضاهای دیگری که ساکن‌شان می‌شویم طیفی خاکستری‌اند از آن خانهٔ اول؛ تناوب محوی‌اند از دیوارهایی که آخرش می‌رسند به گور یا گلدان خاکستر مرده: خُردترین جزء از بی‌نهایت تقسیمات فضا که بدن انسان می‌تواند در آن جا شود.
Parhams
شاید بشود موقع پرواز شبانه روی شهر چند دقیقه‌ای آن را از نو دید. از آن بالا چراغ‌ها در دره سوسو می‌زنند و شهر گذشتهٔ آبگونش را دوباره به دست می‌آورد: دریاچه‌ای پر از قایق‌های ماهیگیری. در هوای صاف روز هم از پنجرهٔ هواپیما می‌شود کم‌وبیش شهر را فهمید؛ بازنمایی ساده‌تری از خودش است، به مقیاس تصور انسانی. ولی هواپیما که به زمین نزدیک می‌شود می‌بینی آن شبکهٔ شهری روی چیزی شبیه پهنه‌ای بی‌شکل از آب‌های خاکستری شناور بوده. شکن‌های دره از خطر موجی جیوه‌ای خبر می‌دهد که هیچ وقت به کوهپایه نمی‌زند؛ کوچه و خیابان‌های شهر چین‌هایی منکوب‌اند در دریاچه‌ای سرریز و بی‌رنگ.
چڪاوڪ

حجم

۱۶۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۱۶۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۴۷,۲۰۰
۲۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد