بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آنک آن یتیم نظر کرده | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب آنک آن یتیم نظر کرده

بریده‌هایی از کتاب آنک آن یتیم نظر کرده

۴٫۵
(۷۳)
محمد كار را بس دوست می‌داشت، و از آن - هر چند دشوار بيم‌نداشت.
shariaty
شيخ كُليِنی، صاحب «اصول كافی» - كه پس از قرآن و نهج‌البلاغه، يكی از چهار كتاب اصلی، پايه و مرجع شيعيان است - تولد آن حضرت را در «ايام تشريق» (دوازدهم، سيزدهم يا چهاردهم) می‌داند. اما ساير عالمان شيعه، «هفدهم» ربيع‌الاول را روز ولادت ايشان می‌دانند. اهل سنت، «دوازدهم» ماه ياد شده را روز ميلاد پيامبر (ص) ذكر می‌كنند.
shariaty
اینان مردان والاتبارترین و بلند جایگاه‌ترین خاندانهای عرب بودند. آن‌سان، که شاعری درباره‌شان سروده بود: «چون خدای خواهد که دولتی پدید آورد، از بهر آن، اینچنین کسان در وجود می‌آیند. اینان کشته خدایند، نه کشته مردم.» پس، پذیرش یا ردِ دعوت او از سوی ایشان، نزد دیگر طایفه‌های عرب، بس معنی می‌یافت. اینان اگر ردِ دعوت او می‌کردند، کارش با دیگر قبیله‌ها بس دشوار می‌گشت. چه، آن قبیله‌ها چشم سوی قریش و فرزندان هاشم داشتند، که چه می‌کنند، تا ایشان نیز همان کنند.
Kosar Dashti
آنگاه، رو سوی امیه، افزوده بود: - شما او را شکنجه می‌کنید؛ لیک کالبد او آنچنان از غیر خدا تهی شده است که درد شکنجه شما را احساس نمی‌کند. به عکس؛ هرچه که بیشتر شکنجه می‌شود، جان و روانش - که آکنده مهر خداست - شادابتر می‌گردد. او دردی را احساس نمی‌کند. بل، طعم و لذت حق و یکتاپرستی را می‌چشد. آیا دلم بر او بسوزد که این سان خدای، به دوستی خویش ویژه‌اش ساخته است...؟!
زهرا جاویدی
چه مایه رنج بردن در راه دوست شیرین است و چه مایه ایستادگی و استواری تو در راه او زیبا و غرور آفرین است
زهرا جاویدی
تو، در جمله زندگانی خويش، پاك زيسته‌ای، و جز راستی و درستی، از تو سر نزده است: ديدگانت بر ناروا دوخته نشده است و تنت به ناپاكی نيالوده. با خويشانت پيوند داشته‌ای، و پيوسته به اصلاح بين مردم كوشيده‌ای. ياوری ستمديدگان و سرپرستی بی‌سرپرستان كرده‌ای. دستگير مستمندان، و برای ديگر مردمان، امانتداری بس شايسته بوده‌ای.
shariaty
از آن فراز، مردم چه مايه كوچك و ناتوان و كودك سان می‌نمودند! هم، چگونه رفت و آمد و گفت و گو و تلاش و ستيز ايشان، معنايی حقير به خويش می‌گرفت. چه مايه غرقه غفلت و روزمرّگی بودند آن مردمان! چه‌سان انديشه‌هايشان زندانی عادتهای پست گشته، و از آنچه كه بايست، دورمانده بود!
shariaty
نيك در يادم هست كه از جوانی نيز به گوش شويم زمزمه‌هايی گنگ و دوردست می‌آمد، كه جز او، هيچ‌كس آنها را نمی‌شنيد. گاه نيز او چيزها می‌ديد، و ما نمی‌ديديم. ليك، در اين ماهها، آن صداها فزونی گرفته بود. پس، چون در راهی، تنها به رفتن بود، از بُنِ هر سنگ و كلوخ و بوته خار، زمزمه بر می‌خاست: درود بر تو، ای برگزيده!
shariaty
پيشتر، گاه محمد او را ديده بود كه پير و شكسته، به حرم اندر، پشت بر كعبه داده، مردم را به تركِ پرستش بتان و روی كردن سویِ آيين ابراهيمِ پيامبر فرا می‌خواند. ليك، چون چندی گذشت، عموی زَيد، خَطّاب، جمعی جوانان شرور و فرومايه را برانگيخت تا از مكه بيرونش برانند. چه، بيم آن داشت كه سخنان او، باور مردمان را به بتان سست كند، و كيش ايشان را تباه سازد.
shariaty
محمد كار را بس دوست می‌داشت، و از آن - هر چند دشوار بيم‌نداشت.
shariaty
هر چند به كارهايش غره نبود، ليك، آن مايه پاك و نيك زيسته بود تا نگران نامه كردارهای خويش نباشد.
shariaty
در ميانه اين تَبها و لرزها و آشوبهایِ دل و دردِ سر، گهگاه - هر چند كوتاه - رنج كاستی می‌گرفت: آسايش. در اين حال، آمنه به ناتوانیِ آدمی و بی‌اعتباری زندگی می‌انديشيد.
shariaty
هر تازه كهنه می‌شود، و هر زنده، می‌ميرد. من نيز می‌ميرم.
shariaty
اينك باز روز. باز سپيده و دميدن خورشيد. روزیِ ديگر از عمرِ دراز جهانِ پير. ديگر بار چرخش آرامش‌ناپذير چرخه زندگی: زيستها، مرگها. ساختنها برای ويران شدن؛ ويران كردن‌ها از بهر ساختن. مرگها و زايشها؛ زادنها، برای مرگ...!
shariaty
هر تازه كهنه می‌شود، و هر زنده، می‌ميرد. من نيز می‌ميرم.
shariaty
هر تازه كهنه می‌شود، و هر زنده، می‌ميرد. من نيز می‌ميرم.
shariaty
هر تازه كهنه می‌شود، و هر زنده، می‌ميرد. من نيز می‌ميرم.
shariaty
در ميانه اين تَبها و لرزها و آشوبهایِ دل و دردِ سر، گهگاه - هر چند كوتاه - رنج كاستی می‌گرفت: آسايش. در اين حال، آمنه به ناتوانیِ آدمی و بی‌اعتباری زندگی می‌انديشيد.
shariaty
ای دريغ از آن سيمای دلپذير كه در خاكِ گور خفته است!
shariaty
آدمی هست و دَمی!
shariaty

حجم

۲۰۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۶۳۰ صفحه

حجم

۲۰۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۶۳۰ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰
۵۰%
تومان