بریدههایی از کتاب آنک آن یتیم نظر کرده
۴٫۷
(۶۹)
آری، ای پسرم؛ حكايت غمها در زندگانی انسان، حكايت زمستانها در طبيعت است. زمستان اگر نباشد، بهاری در كار نخواهد بود. آن نيز هرچه دشوارتر، بهارِ پس از آن، زيباتر و پربارتر.
آرام
شبی كه او زاده شود، بهشت را، سر به سر، آذين كنند. آنگاه، آن را ندا دهند: شاد شو و بر خود ببال؛ كه سروَر و پيشوای دوستان تو، زاده شد.
پس، بهشت بخندد، و تا روز رستاخيزْ خندان ماند.»
Zahra
هستی رازها و حكمتهايی دارد كه بسا خِرد اندك انسان، از پی بردن بدانها ناتوان باشد. بسيار ماجراها و حالتها كه در زمان خود بر انسان گران میآيند و پذيرش آنها دشوار است؛ ليك، چون زمانی از آنها میگذرد، او درمیيابد كه آن بذرهای تلخ، چه ميوههای شيرين در دل خويش پنهان داشته بودهاند.
shariaty
خط كمرنگ راه. دگرگونی رنگ زمين از زردِ مايل به سرخ، به خاكستری و سياه. اميد، اميد، اميد...! زندگی، زندگی، زندگی...! خاكِ مهربانِ دوست.... قلههای آشنای مأنوس....
پايان پذيرفت! مرگ گريخت. تن، بیدريافت ذرهای طعام يا قطرهای آب، دوباره جوان شد و جان گرفت.
چه معجزهها میكند اميد!
فرياد. قيقَه. پريدن به هوا. كارهای ديوانهوار. در بر كشيدن يكديگر. خندههای كودكانه و بلند. گريه، گريه، گريه؛ با صدا و بیپروا. بازگشت به سرشت پاك كودكی. فروافتادن پردههای كبر و خودپسندی از برابر چشم. بوسه بر سر و روی بزرگِ بزرگوارِ قوم؛ نظر كرده خدای كعبه.
mahdi masihipoor
من خود در خبرهای پیشینیان خواندهام که خدای بلندمرتبه، از این دیار پیامبری بر خواهد انگیخت که یتیم است و او پناهش میدهد؛ و درویش است و خداوند بینیازش میگرداند؛ و حیران و سرگردان است و خدایش راه مینماید.
او پیامبر آخرین است و از پسِ وی هیچ پیامبری نخواهد بود.
hana87
ای علی؛ نماز اندیشه انسان را با خدای آسمان و زمین پیوند میدهد، و او را از زشتی و پلیدی باز میدارد.
زهرا جاویدی
نيك در يادم هست كه از جوانی نيز به گوش شويم زمزمههايی گنگ و دوردست میآمد، كه جز او، هيچكس آنها را نمیشنيد. گاه نيز او چيزها میديد، و ما نمیديديم. ليك، در اين ماهها، آن صداها فزونی گرفته بود. پس، چون در راهی، تنها به رفتن بود، از بُنِ هر سنگ و كلوخ و بوته خار، زمزمه بر میخاست: درود بر تو، ای برگزيده!
shariaty
در مردمان درگذشته، برای ما عبرتهاست:
چون ديدم آنان به آبشخوری رفتند كه بازگشتی نداشت
و خويشاوندان را نيز - از خُرد و بزرگ -
رو بدان سوی روان ديدم،
- كه نه رفتگان باز میآمدند و نه زندگان ماندنی بودند -
برايم يقين شد كه خود نيز به همان راه رفتنیام.
shariaty
هر تازه كهنه میشود، و هر زنده، میميرد. من نيز میميرم.
shariaty
«اين آيا تويی، ای عبدالله، كه اينسان دست و پابسته و ناتوان، اسيرِ اين خاك تيره گشتهای!
پس چه شد آن طراوت و شادابی و نيروی جوانی! دريغ از تو نبود كه اينسان زود، پيكرِ نازنينت با خاك همدم شد!»
shariaty
حجم
۲۰۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۶۳۰ صفحه
حجم
۲۰۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۶۳۰ صفحه
قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
تومان