وقتی علم بهمعنی دانش و اطلاعات و قدرت کشف و اختراع باشد، این علم اگر بهدست کسی بیفتد که نفسانیت بر او حاکم است، نهتنها سودی برای شخص نخواهد داشت، بلکه آفتی است برای همگان؛ اما اگر همین علم در دست انسان حاکم بر نفسانیت قرار گرفت، از همین ابزار برای نجات انسانها استفاده میکند. در اینجا اول باید فرد بوسیلهٔ تربیت، صالح شده باشد تا تعلیم برای او مضر نباشد. شاید بههمین جهت است که در قرآن یک جا میگوید یُعَلِّمُهُمُ... وَیُزَکِّیهِمْ... و جای دیگر میگوید یُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ....
کمک و احسان به یک انسان یعنی نزدیککردن شرایط برای فعالشدن او و بیرونآمدن از رکود؛ زیرا وقتی شرایط آنچنان دور از دسترس باشد که قدرت فعالیت سلب شود، چهبسا یأس بر انسان حاکم گردد و کمترین حرکت و فعالیتی انجام ندهد.
خیانت به یک انسان هم یعنی فراهم کردن همه شرایط و مهیاکردن آن برای تعطیلماندن فعالیت و درنتیجه عدم تبدیل استعداد به فعلیت.