بریدههایی از کتاب هنر عشق ورزیدن
۳٫۴
(۲۶)
. آدمی به چیزی عشق میورزد که برای آن زحمت کشیده باشد و رنج برده باشد و رنج چیزی را بر خود هموار میکند که عاشقانه دوستش داشته باشد.
Mahsa Tayyar
عشق پخته و به بلوغ رسیده، برخلاف پیوند وابسته به همزیستی، پیوندی است که استقلال و تمامیت فرد را حفظ میکند. عشق، نیروی فعالی در انسان است. نیرویی که موانع و دیوارهای میان او و همنوعانش را فرومیریزد، او را به دیگران پیوند میدهد و باعث میشود بر احساس انزوا و جدایی خویش غلبه کند، با این حال فردیت و تمامیت خود را حفظ کند. در عشق تضاد شگفتانگیزی رخ میدهد. طرفین، یکی میشوند و در عین حال هیچ یک فردیت خود را از دست نمیدهد.
Mahsa Tayyar
منظور از ایمان غیرعقلانی (به یک فرد یا یک عقیده)، باوری است برمبنای اطاعت و تسلیم در برابر قدرت و اختیاری غیرمنطقی و نامعقول. به عکس، ایمان خردمندانه اعتقادی است که در تجربهٔ تفکر یا احساسات فرد ریشه کرده. ایمان خردمندانه اصولاً اعتقاد به چیزی محسوب نمیشود بلکه عبارت است از قابلیت اطمینان و قاطیعتی که در عقاید ما موجود است. ایمان یک ویژگی شخصیتی است که در تمام هویت فرد راه مییابد و نفوذ میکند و فقط به باور خاصی محدود نمیشود.
fatii.ebii
اگر فقط در مواقعی که حال و حوصله داشته باشیم، کاری را انجام دهیم، شاید سرگرمی خوبی برای خود دست و پا کرده باشیم، ولی هرگز در آن هنر ورزیده نخواهیم شد.
fatii.ebii
دنیا به منزلهٔ شیء بزرگی است در برابر اشتهای ما، یک سیب بزرگ، یک بطری بزرگ، یک پستان درشت و ما شیرخوارانی بیش نیستیم، امیدوارانی ازلی و آرزومندانی ابدی و ناکامانی همیشگی.
fatii.ebii
عشق ورزیدن به فردی که از گوشت و خون خودت باشد، کار بزرگی نیست. حیوانات هم بچههای خود را دوست دارند و از آنها مراقبت میکنند. فرد درمانده ارباب خود را دوست دارد، زیرا زندگیاش در دست اوست. کودک والدین خود را دوست دارد، زیرا به آنها نیاز دارد. عشق فقط در عشق ورزیدن به کسانی که به ما خدمتی نمیکنند و به کارمان نمیآیند شکفته میشود
fatii.ebii
عشق کودکانه از این اصل پیروی میکند: «دوستش دارم، چون دوستم دارد.» عشق پخته و رشد یافته این اصل را دنبال میکند: «دوستم دارد، زیرا دوستش دارم.» عشق نارس و رشد نیافته میگوید: «تو را دوست دارم، چون به تو نیاز دارم.» عشق پخته میگوید: «به تو نیاز دارم، چون دوستت دارم.
fatii.ebii
این تجربهٔ محبوب مادر بودن، احساسی انفعالی است. برای اینکه دوستم داشته باشند، مجبور نیستم کاری انجام بدهم. عشق مادر بیقید و شرط است. فقط کافی است که باشم، فرزند او باشم. عشق مادر سعادت و برکت است، آرامش و آسایش است، نیازی به اکتساب ندارد، نیازی به شایستگی ندارد
fatii.ebii
. یک انسان چه چیزی به انسان دیگر میدهد؟ او از وجودش، گرانبهاترین چیزی که در اختیار دارد، از زندگیاش میدهد
fatii.ebii
برای فردی که روحیهٔ بارور و سازندهای دارد، نثار کردن مفهوم کاملاً متفاوتی دارد. دهندگی برترین تعبیر توان و قدرت است. در عملِ دهندگی است که من، توان، قدرت و ثروت خود را تجربه میکنم. و چنین تجربهای که نیروی حیاتی و قدرت درونی مرا به حد اعلای خود میرساند، وجودم را لبریز از شادمانی میکند و به همان نسبت خود را سرشار، زنده و بینیاز احساس میکنم.
fatii.ebii
انسان در حین عمل فعالانه، آزاد است. فعالیت خود را مدیریت میکند و بر آن مسلط است. در انفعال، او بدون آگاهی از انگیزههایش به دنبال عمل کشیده میشود. به این ترتیب اسپینوزا به این نتیجه میرسد که نیکیها و قدرت همترازند. غبطه، حسادت، جاهطلبی و هر گونه حرص و طمع انفعال محسوب میشوند. عشق، عملی فعالانه در راستای به جریان انداختن توان و قدرت انسان است که میتواند تنها به صورت اختیاری و آزادانه اِعمال شود، نه با زور و اجبار.
fatii.ebii
. اگر دو نفر که با هم بیگانهاند ـ همان طور که همهٔ ما هستیم ـ یکباره اجازه دهند دیواری که بینشان کشیده شده، فروریزد و احساس نزدیکی و یگانگی به آن دو دست بدهد، یکی از هیجانانگیزترین و شادترین لحظات زندگی خود را تجربه خواهند کرد. چنین لحظهای برای افرادی که همواره تنها و منزوی و بدون تجربهٔ عشق زندگی کردهاند، سحرانگیزتر و معجزهآساتر خواهد بود. چنین معجزهای در صورتی که با رابطهٔ جنسی همراه شود، سادهتر و صمیمانهتر جلوه میکند. گرچه چنین عشقی به اقتضای ماهیت خود دوام چندانی نخواهد داشت
fatii.ebii
آنکه هیچ نمیداند، به چیزی عشق نمیورزد. آنکه از عهدهٔ انجام کاری برنمیآید، هیچ چیز را درک نمیکند. آنکه هیچ نمیداند، بیارزش است. ولی آنکه میفهمد، عشق نیز میورزد، درک میکند و مشاهده میکند... هر چه آگاهی فرد عمیقتر باشد، عشق در وجود او عظیمتر است... آنکه تصور میکند همهٔ میوهها همزمان با توتفرنگی میرسند، از انگور هیچ نمیداند.
fatii.ebii
ماهیت عشق رنج و زحمت و کوشش برای چیزی و پروراندن آن است و اینکه عشق و رنج و زحمت جداییناپذیرند. آدمی به چیزی عشق میورزد که برای آن زحمت کشیده باشد و رنج برده باشد و رنج چیزی را بر خود هموار میکند که عاشقانه دوستش داشته باشد.
Hossein shiravand
اگر زنی به ما بگوید عاشق گل است و ما ببینیم فراموش میکند به گلهایش آب بدهد، عشق او به گل را باور نخواهیم کرد.
Hossein shiravand
ماهیت عشق رنج و زحمت و کوشش برای چیزی و پروراندن آن است و اینکه عشق و رنج و زحمت جداییناپذیرند. آدمی به چیزی عشق میورزد که برای آن زحمت کشیده باشد و رنج برده باشد و رنج چیزی را بر خود هموار میکند که عاشقانه دوستش داشته باشد.
JİLA
هر چه آگاهی فرد عمیقتر باشد، عشق در وجود او عظیمتر است..
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
در نظام فکری معطوف به اراده و آزادی، فرد نقشی بسیار فعال دارد
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
تولید کلان نیاز به استاندارد کردن کالاها دارد، روند اجتماعی نیز نیازمند استاندارد کردن انسانهاست و این فرآیند را برابری مینامند
سمیه
هدف میل جنسی آمیزش است و این میل به هیچ وجه تنها یک اشتیاق جسمی یا تسکین یک بحران و فشار دردناک و عذابدهنده نیست. ولی به همان اندازه که عشق میتواند این تمایل را تحریک کند، عوامل دیگری مانند ترس از تنهایی، آرزوی آسیب رساندن یا حتی نابود کردن، تمایل به غلبه کردن یا مغلوب شدن و احساس پوچی و بیهودگی نیز میتواند محرک میل جنسی باشد. ظاهراً میل جنسی به سهولت میتواند با احساسات و هیجانات شدید، که عشق تنها یکی از آنهاست، بیامیزد و به وسیلهٔ آنها برانگیخته شود. از آنجا که تمایلات جنسی در ذهن بیشتر مردم ارتباط مستقیم با عشق دارد، هنگامی که از نظر جنسی نسبت به هم تمایل پیدا میکنند، بهسادگی گول میخورند و تصور میکنند عاشق هم شدهاند. عشق میتواند اشتیاق جنسی را اِلقا کند و در این حالت ارتباط جنسی فاقد هر گونه آزمندی، آرزوی غلبه کردن یا مغلوب شدن است بلکه به لطف و محبت و شفقت آمیخته است. ولی اگر کشش جنسی بر اثر عشق نباشد، اگر عشق جنسی در عین حال، عشقی برادرانه نباشد، هرگز از پیوندی زودگذر و ناپایدار توأم با عیاشی فراتر نمیرود.
محمدرضا
حجم
۱۳۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱۳۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان