بریدههایی از کتاب هنر عشق ورزیدن
۳٫۴
(۲۶)
آنکه هیچ نمیداند، به چیزی عشق نمیورزد. آنکه از عهدهٔ انجام کاری برنمیآید، هیچ چیز را درک نمیکند. آنکه هیچ نمیداند، بیارزش است. ولی آنکه میفهمد، عشق نیز میورزد، درک میکند و مشاهده میکند... هر چه آگاهی فرد عمیقتر باشد، عشق در وجود او عظیمتر است... آنکه تصور میکند همهٔ میوهها همزمان با توتفرنگی میرسند، از انگور هیچ نمیداند.
goli
سومین اشتباهی که باعث میشود تصور کنیم عشق یادگرفتنی نیست، این است که تفاوت میان نخستین جرقهٔ عشق و اسارت در دام آن و پایداری در این احساس یا بهتر است بگوییم عاشق ماندن را نمیدانیم. اگر دو نفر که با هم بیگانهاند ـ همان طور که همهٔ ما هستیم ـ یکباره اجازه دهند دیواری که بینشان کشیده شده، فروریزد و احساس نزدیکی و یگانگی به آن دو دست بدهد، یکی از هیجانانگیزترین و شادترین لحظات زندگی خود را تجربه خواهند کرد. چنین لحظهای برای افرادی که همواره تنها و منزوی و بدون تجربهٔ عشق زندگی کردهاند، سحرانگیزتر و معجزهآساتر خواهد بود. چنین معجزهای در صورتی که با رابطهٔ جنسی همراه شود، سادهتر و صمیمانهتر جلوه میکند. گرچه چنین عشقی به اقتضای ماهیت خود دوام چندانی نخواهد داشت. عاشق و معشوق با هم آشنا میشوند، دلبستگی معجزهآسای اولیه، روز به روز کاهش مییابد و سرخوردگیها، مخالفتها و ملالتهای دوجانبهشان، باقیماندهٔ هیجانات نخستین را از بین میبرد. هرچند در آغاز از چنین سرانجامی باخبر نیستند. آن دو در واقع این شیفتگی شدید نسبت به یکدیگر را عشق و دلبستگی مفرط میپندارند. حال آنکه شاید دال بر میزان تنهایی آن دو پیش از این رابطهٔ عاشقانه باشد.
کاربر ۱۳۰۸۳۵۸
ایمان یکی از شروط هستی بشر است. آنچه در رابطه با عشق اهمیت دارد، ایمان به عشق خود، به توانایی پدید آوردن عشق در دیگران و ایمان به پایداری آن است.
فاطمه افشار
در عشق تضاد شگفتانگیزی رخ میدهد. طرفین، یکی میشوند و در عین حال هیچ یک فردیت خود را از دست نمیدهد.
zed zeyn
نخستین قدم این است که دریابیم عشق یک هنر است. همان طور که زیستن هنر محسوب میشود. اگر بخواهیم بیاموزیم چگونه میتوان عشق ورزید، باید روشی را که در آموختن هر هنر دیگری مثل موسیقی، نقاشی، نجاری، طبابت و مهندسی به کار میگیریم، دنبال کنیم.
کاربر ۲۸۲۱۸۳۳
توانایی عشق ورزیدن به استعداد و ظرفیت فرد در رهایی از خودشیفتگی و خلاصی از دلبستگی و عشق بیش از اندازه به مادر و اعضای خانواده بستگی دارد. به ظرفیت ما در رشد و تکامل و گرایشی بارآور در ایجاد ارتباط با دیگران و با خود وابسته است. این فرآیند رهایی، تولد دوباره و بیداری، مستلزم یک شرط ضروری است: ایمان. لازمهٔ تمرین عشقورزی، تمرین ایمان داشتن است.
فاطمه افشار
اگر من نتوانم در مورد بیگانگان واقعبین باشم، نمیتوانم بهدرستی در رابطه با خانوادهام واقعگرا و بیطرف باشم و به عکس. اگر بخواهم هنر عشقورزی را بیاموزم، باید در هر شرایطی واقعبین باشم و نسبت به مواردی که واقعبینی خودم را از دست میدهم، حساسیت به خرج دهم. باید تلاش کنم تفاوت تصویری را که از فردی و رفتارهایش دارم ـ تصویری که به سبب خودشیفتگیام تحریف شده است ـ با واقعیت او همان طور که هست، با وجود سلایق، نیازها و ترسهایم، مشاهده کنم. کسب ظرفیت مشاهدهٔ حقیقت هر چیز به طور عینی و تقویت خرد و منطق سبب میشود نیمی از مسیر موفقیت و دستیابی به هنر عشق ورزیدن را طی کنیم. ولی این واقعبینی و خرد باید در مورد تمام افرادی که با آنها در تماس هستیم، اِعمال شود. اگر کسی بخواهد واقعبینی خود را فقط به محبوب خود اختصاص دهد و فکر کند میتواند در مناسبات خود با دیگران آن را به کار نبندد، بهزودی پی میبرد هم از اینجا و هم از آنجا وامانده است.
فاطمه افشار
در عهد ویکتوریا، همانند بسیاری از فرهنگهای دیگر، عشق تجربهای شخصی و ناشی از طیب خاطر نبود که احتمالاً منجر به ازدواج شود. برعکس، ازدواج پیمانی بود که براساس رسوم به دست خانوادههای طرفین یا دلال ازدواج یا بدون واسطه و مطلقاً بر اساس ملاحظات اجتماعی صورت میگرفت. و عشق طبعاً پس از ازدواج به وجود میآمد. از چند نسل گذشته به این طرف مفهوم عشق رمانتیک در دنیای غرب عمومیت یافت. گرچه در ایالات متحدهٔ آمریکا سنتهای قراردادی به کلی منسوخ نشده، با این حال بیشتر مردم به طور روزافزون به دنبال عشق رمانتیک هستند. آنها ترجیح میدهند شخصاً عشق خود را انتخاب کنند، عشقی که به ازدواج بینجامد. این مفهوم تازهٔ آزادی در عشق باعث شده معشوق نسبت به مقولهٔ عشق مهمتر به نظر بیاید.
کاربر ۲۸۲۱۸۳۳
شرط بیداری کامل این است که بیحوصله یا خستهکننده نباشی ـ و بیحوصله یا خستهکننده نبودن بهراستی یکی از شروط اساسی عشق ورزیدن است. فعال بودنِ تفکر و احساس در طول روز، با یک جفت چشم و گوش باز، برای اجتناب از تنبلی درونی، شرط ضروری تمرین هنر عشق ورزیدن است. خواه این تنبلی، شکلی از انفعال و احتکارِ زمان باشد، خواه شکل سادهای از اتلاف وقت. این خیال باطلی است که باور داشته باشیم فرد میتواند زندگی را به گونهای تقسیم کند که بتواند در حوزهٔ عشق بهرهور باشد و در همهٔ زمینههای دیگر کارآمد نباشد. ثمربخش بودنْ اجازهٔ این شیوهٔ تقسیم کار را نمیدهد. ظرفیت عشق ورزیدن مستلزم شور و هیجان، بیداری و سرزندگی فراوانی است که تنها میتواند نتیجهٔ ثمربخشی و جهتگیری فعال در بسیاری از حوزههای دیگر زندگی باشد. اگر فرد در سایر زمینهها ثمربخش نباشد، در عشق نیز بهرهور نخواهد بود.
فاطمه افشار
تمرین ایمان و شهامت از جزئیات زندگی روزمره آغاز میشود. اولین گام این است که توجه کنیم کی و کجا ایمان خود را از دست میدهیم. دلیلتراشیهایمان برای سرپوش گذاشتن و توجیه این بیایمانی را بررسی کنیم، تشخیص دهیم چه کارهایی را بزدلانه انجام دادهایم و چگونه بار دیگر خود را توجیه کردهایم. باید تشخیص دهیم هر بار که ایمان خود را از دست میدهیم، ضعیف میشویم و ضعف زیاد به از دست دادن ایمان دیگری منجر میشود و این دور باطل همچنان ادامه مییابد. سپس پی میبریم هر چند خودآگاهانه از اینکه کسی به ما عشق نورزد، میترسیم، ولی ترس واقعی و البته ناخودآگاهانه، ترس از عشق ورزیدن است. عشق ورزیدن یعنی خود را بدون هیچ ضمانتی متعهد کردن، خود را به طور کامل تسلیم کردن، به این امید که عشقمان در دل معشوقْ عشق تولید خواهد کرد. عشق عملی است مبتنی بر ایمان، و کسی که ایمان کمی داشته باشد، عشق اندکی دارد.
فاطمه افشار
اگر دو نفر که با هم بیگانهاند ـ همان طور که همهٔ ما هستیم ـ یکباره اجازه دهند دیواری که بینشان کشیده شده، فروریزد و احساس نزدیکی و یگانگی به آن دو دست بدهد، یکی از هیجانانگیزترین و شادترین لحظات زندگی خود را تجربه خواهند کرد. چنین لحظهای برای افرادی که همواره تنها و منزوی و بدون تجربهٔ عشق زندگی کردهاند، سحرانگیزتر و معجزهآساتر خواهد بود.
کاربر ۱۴۷۷۵۴۹
ایمان داشتن به اینکه عشق میتواند نه تنها یک پدیدهٔ استثنایی ـ فردی، بلکه پدیدهای اجتماعی نیز باشد، ایمانی عقلانی است بر اساس درک ماهیت بشر.
فاطمه افشار
هیچ فعالیت و امر خطیری وجود ندارد که مانند عشق با چنین امید و انتظارات شیرینی آغاز شود و همواره به شکست بینجامد. اگر چنین وضعیتی برای کارهای دیگر پیش میآمد، همه مشتاقانه به بررسی دلایل شکست میپرداختند و تلاش میکردند راه موفقیت را بیابند یا به کلی صرفنظر میکردند. از آنجا که آخرین گزینه در مقولهٔ عشق ناممکن به نظر میرسد، ظاهراً تنها راه مناسب برای غلبه بر شکست در عشق این است که دلایل این شکست را بررسی کنیم و مفهوم عشق را بیاموزیم.
کاربر ۱۳۰۸۳۵۸
در مورد آینده فقط مرگ قطعیت دارد.
زهرا غفاری
اگر من مثل بقیه هستم، اگر احساس و اندیشهای متفاوت با دیگران ندارم، اگر در آداب و رسوم، نوع پوشش و عقاید با الگوی گروه یکسان هستم، نجات یافتهام و از تجربهٔ خوفناک حس تنهایی رها شدهام.
fatii.ebii
آنکه هیچ نمیداند، به چیزی عشق نمیورزد. آنکه از عهدهٔ انجام کاری برنمیآید، هیچ چیز را درک نمیکند. آنکه هیچ نمیداند، بیارزش است. ولی آنکه میفهمد، عشق نیز میورزد، درک میکند و مشاهده میکند
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
ما میتوانیم با وجود همهٔ شرایط سخت و مشکلاتی که احاطهمان کردهاند، عشق را بیاموزیم و همدیگر را رعایت کنیم.
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
انسان همان طور که فرانکل میگوید: «شیئی در بین سایر اشیا نیست. اشیا اختیاری از خود ندارند، اما انسان درنهایت مستقل است. با وجود محدودیتهای ذاتی و محیطی، آنچه او شده، چیزی است که خودش ساخته.»
کاربر ۵۶۶۶۱۰۷
ذهن خود را خالی کند. چند تمرین ساده میتواند مؤثر واقع شود. بهآرامی در گوشهٔ دنجی بنشینید، چشمهایتان را ببندید و سعی کنید پردهٔ سفیدرنگی را جلو چشم خود مجسم کنید. تلاش کنید تمام افکار و تصاویر مزاحم را دور کنید، سپس نفسهای خود را دنبال کنید، نه به آنها فکر کنید و نه سریعتر تنفس کنید، فقط نفسهایتان را دنبال کنید و درعین حال آنها را حس کنید.
کاربر ۵۰۱۷۰۸۷
بیشتر مردم در مقولهٔ عشق بیش از اینکه به عشق ورزیدن بیندیشند یا ظرفیت مهرورزی داشته باشند، به دنبال این هستند که مورد عشق و علاقهٔ دیگران واقع شوند.
mostafa
حجم
۱۳۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱۳۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان