بریدههایی از کتاب محاکمه خوک
۳٫۸
(۲۵)
اگر دست روی دست بگذاریم، دود جهنم همهجا را فرو میپوشاند. دشتهایمان را میآلاید و خانههایمان را در چنبره میگیرد. به فرزندان و زنانمان آسیب میزند. جانمان را ضایع میکند و دنیایی که ما را در برگرفته ویران میشود. وحشتِ سیاه همچون غشایی همهچیز را خواهد پوشاند. اگر همین حالا دست نجنبانیم، گذاشتهایم که تا همیشه پیروز شود. میخواهید دنیا را نابود کنید؟ امان میدهید که خشنترین و مختصرترین توحش، وحشیانهترین توحش، بدون کیفر بماند؟
کُشتن یک کودک! رذالتی بدتر از این سراغ داریم؟
تهدید استعاره نیست، روبهروی شماست، آنجاست، با طنابها بسته شده. بوی گند میدهد. بیشرمانه و بیپشیمانی میکُشد. توضیح نمیدهد چراکه متولّد شده تا ویران کند، تا هر چیز ناب را بسوزاند. انتخاب با شماست.
کورش
کار روزانه شانههایتان را له میکند.
پویا پانا
نیازی به بررسی طولانیمدّت نیست. وقتی هیچچیز تاریک نیست، نور انداختن سودی ندارد.
پویا پانا
ببینید، من اینجا نیستم تا دردی را که فقدانِ فرزند به همراه دارد کوچک بشمرم یا کماهمیت جلوه دهم. اینکه مادر و پدر رنج میکشند مسلّم است. زندگی ما محکوم است به نیستی. افسوس، غمانگیز است. دستکم ما آن را همچون واقعهای ناگوار درک میکنیم. امّا یک زندگیِ ازدسترفته بهمعنای پیروزی شر نیست. دنیای ما، همهٔ اطرافمان، حرکتش را ادامه خواهد داد.
Amrh3yn
یک زندگیِ ازدسترفته بهمعنای پیروزی شر نیست. دنیای ما، همهٔ اطرافمان، حرکتش را ادامه خواهد داد.
مسعود
دود جهنم اصلاحپذیر نیست. باید محوش کرد. خطر در هوا شناور است. اگر دست روی دست بگذاریم، دود جهنم همهجا را فرو میپوشاند. دشتهایمان را میآلاید و خانههایمان را در چنبره میگیرد. به فرزندان و زنانمان آسیب میزند. جانمان را ضایع میکند و دنیایی که ما را در برگرفته ویران میشود.
مسعود
دود دوزخ علیه بخار بهشت. وقتی به هم میرسند همهچیز درهم میسوزد.
مسعود
برای حظ کردن از حرکتی بزرگ اغلب باید دستها را کثیف کرد.
مسعود
گاهی کافی است چیزی را با صدای بسیار بلند بگوییم تا مخاطب آن را بپذیرد. برعکس، اقرار به تردیدها، آن هم وقتی آدم دست به آفرینش میزند هرگز برای اوضاع خوب نیست؛ شکافی باز میشود و دیگران دربارهاش قضاوت میکنند.
مسعود
محاکمهٔ حیوانات دقیقاً شبیه همانچیزی بوده که در دادگاه انسانها نیز میگذشته و حیوانِ متهم با وکیل مدافعش در برابر قاضی، دادستان، اعضای هیئتمنصفه و حضار حاضر میشده است
matbuat
اگر انسانها نمیتوانند در پیادهرو یکسانی بدون تنهزدن بههم قدم بزنند، چطور خواهند توانست بی اینکه با هم بجنگند کنار هم زندگی کنند؟
نسیم رحیمی
برای اینکه جنایتی در کار باشد باید انگیزهای داشت. کسی بهخاطر هیچوپوچ بدی نمیکند. حسادت، رشک، نفرت، منفعت، حفاظت از خود یا دیگری، همچنین فکر و خیالها -چرا که نه- به یکاندازه انگیزههایی برای ابراز خشونت و جنایت هستند.
نسیم رحیمی
زندگی ما محکوم است به نیستی. افسوس، غمانگیز است. دستکم ما آن را همچون واقعهای ناگوار درک میکنیم. امّا یک زندگیِ ازدسترفته بهمعنای پیروزی شر نیست. دنیای ما، همهٔ اطرافمان، حرکتش را ادامه خواهد داد.
نسیم رحیمی
برای اینکه بهتر از فاجعه بترسیم باید به آنها احترام بگذاریم.
نسیم رحیمی
جسمها باید بهداشت را رعایت کنند. اینکه شما ترجیح میدهید چنین کاری نکنید اصلاً اهمیت ندارد. وقتی سلولی بیش از حد معمول بوی گند میداد، آن را با تبهکار درونش خیس میکردند. آنها همه مثل حیوان کز میکردند و کنار دیوار چمباتمه میزدند. سرنگهبان این لحظهها را نگه میداشت برای خودش. با وجود اینکه احتمال داشت کثافتی که پشنگه میزد به او بخورد امّا عاشق این بود که آب سرد را روی بدنهای ازپاافتاده بپاشد. برای حظ کردن از حرکتی بزرگ اغلب باید دستها را کثیف کرد.
javadazadi
حجم
۸۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۸۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۳۴,۰۰۰
۲۳,۸۰۰۳۰%
تومان