بریده‌هایی از کتاب جذبه مشرقی

آنچه از فرهنگ و آداب و رسوم این سرزمین مرا تحت تأثیر خودش قرار داده، مهربانی و خون‌گرمی مردم ایران است. مردم ایران، همواره آمادهٔ فداکاری و مهیای کمک به همدیگرند. آنان حتی در شرایط سختِ زندگی به یکدیگر رسیدگی کرده، از حالِ هم غافل نیستند.

من با معاشرت با شیعیان فهمیدم که اسلام فقط یک دین نیست؛ نوعی سبک زندگی است.

ـ من با توجه به این‌که در تلویزیون مسلمانان برنامه اجرا می‌کنم، توانسته‌ام به خوبی نشان دهم که زن مسلمان می‌تواند در جایگاه‌های مختلف، با مشاغل متفاوت حضور پیدا کند. این برنامه از سوی گروه‌های مختلف مردم روسیه مورد استقبال قرار گرفته و آن‌ها را با دین اسلام آشناتر کرده است.

[اغلب زنان در رویارویی با من، از فضای سنگینی سخن می‌گویند که حجاب برای زنان محجبه ایجاد می‌کند. آنان از این نکته غافلند که] حجاب نه تنها در عمل، باری به دوش انسان نمی‌گذارد، بلکه به‌عکس؛ بارهای متعددی را از دوش او برمی‌دارد.

«همان‌طور که من توانستم در قالب یک زن محجبه، در کانال سراسری روسیه ظاهر شده و به عنوان مجری مسلمان با حجاب کامل فعالیت کنم، قابل پیش‌بینی است که در آینده، حضور زنان مسلمان در سراسر جهان و تمامیِ عرصه‌ها افزایش خواهد یافت.»

وظیفهٔ مبلغان دینی در این عرصه دوچندان است؛ آنان باید هم چهرهٔ درخشانی از اسلام به غرب ارائه نمایند و هم شخصیت و حقوق واقعی زنِ مسلمان را معرفی کنند.

ـ افکار و ایده‌های من پیش از گرایش به اسلام، سطحی و محدود بودند. اسلام این نقص را جبران کرده، مرا تا بی‌نهایت پرواز داد.

نماز جماعت در صفوف منظم، آرامش و طمأنینه‌ای به من می‌داد که سال‌ها آن را جست‌وجو می‌کردم، اما هیچ‌گاه به دست نیاورده بودم. ورود به مسجد، قدم گذاردن در کانون ارزش‌مندی بود که همهٔ غم‌ها و غصه‌های مرا به فراموشی می‌سپرد. «خدایا! من به چه دنیای جدیدی پا گذاشته‌ام!»

اسلام، قلب‌ها را تغییر می‌دهد و انسان‌ها را دگرگون می‌سازد.

خبرنگارِ کنجکاو از همین چیزها می‌پرسد: «در اسلام چه چیزی نهفته است که باعث می‌شود آدم‌ها این‌چنین دل در گرو آن بسپارند؟» مردی سیاه‌چهره پاسخ می‌دهد: «هر یک از این‌ها می‌خواهند یک مرد واقعی باشند.»

و خدا می‌داند که از کتاب و مطالعه و تأمل در فرهنگ و آموزش، چه کارها که برنمی‌آید! ببینید؛ حداقل آن است که اگر انسان اهل تأمل شود، به مبارزه با استعمار برمی‌خیزد و تا لحظه‌ای که هوش و ذهن و ادراک آدمی قدرتمند و فعال کار کند، او دست از مبارزه برنخواهد داشت.

من [با شیوه‌های تهاجم ابرقدرت‌ها و راهزنان فرهنگی امریکایی صهیونیستی به وفور آشنایی دارم و] می‌دانم مذاکره و توافق با دشمنان قسم‌خوردهٔ اسلام، مذاکره با کوسه در دل دریاست.

اسلام تنها آرامش روحی به افراد هدیه نمی‌کند، بلکه سیستم جامع سیاسی و عدالتی پایه‌ریزی می‌کند که امریکا و صهیونیسم جهانی، از اشاعهٔ آن در سطح جهان به شدت هراسناکند.

نه کاپیتالیسم و سرمایه‌داری دوای درد ماست و نه کمونیسم و بی‌خدایی؛ این اسلام است که به عنوان بزرگ‌ترین دینِ عصر حاضر، جواب‌گوی مشکلات بشریت است و از منظر حفظ حقوق افراد و عدالت اجتماعی و از بین بردن اختلاف، بهترین الگو را در اختیار انسان‌ها قرار می‌دهد.

من قبلاً در کمپینگ‌های «دفاع از حقوق زنان» فعالیت داشته و به صراحت می‌گویم که شعار آزادی زنان در غرب، تنها یک توهم است! در انگلستان زنان و مردان به ازای کار مشترکی که انجام می‌دهند، از حقوق مساوی برخوردارند. جالب است بدانید که این قانون در سال ۱۹۷۰ به تصویب رسیده، اما هرگز به مرحلهٔ اجرا درنیامده است؛ این در حالی است که چنین قوانین پیشرفته‌ای در تعالیم اسلام در نظر گرفته شده و به صورت برجسته‌ای به چشم می‌آیند. من معتقدم قرآن، بهترین منشور حقوق زنان است.

اسلام در هیچ‌یک از بخش‌های زندگی، ما را تنها نمی‌گذارد؛ ما نیز تنهایش نگذاریم!

«وضعیت زنان ایرانی و سبک زندگی آنان، با زنان بلاروس (روسیهٔ سفید) قابل مقایسه نیست؛ زن ایرانی می‌تواند با آرامش و آسایش درس بخواند و به اختیار خود در محیط‌های اجتماعی مشارکت نموده، یا در مراکز مختلف کار کند، در حالی که زنان بلاروس نه به انتخاب خود، بلکه به اجبار همسرانشان کار می‌کنند!»

به گفتهٔ برادرش «دومینیک»، از خردسالی همواره سر در کتاب داشت و جادوی مشرق‌زمین نیز به برکت مطالعهٔ گستردهٔ همین کتاب‌ها در جانش نشسته بود. او از مطالعه برای افزایش آگاهی خود و دیگران استفاده می‌کرد. تکاپوهای علمی و میدانی او برای بهبود وضعیت زنان و به‌ویژه در راه ارتقای فرهنگ و آموزش آنان، چهره‌ای محبوب و دوست‌داشتنی از وی به جا گذارده بود.

ماشا می‌گوید: «اگر از من بپرسند: روح اسلام چیست؟ پاسخ می‌دهم: "خودفراموشی". من معتقدم اگر نمی‌توانی دربارهٔ خدا فکر کنی، حداقل سعی کن از قید خودت رهایی یابی و پلیدی‌های نفست را مهار کنی.»

«اسلام فرصتی را فراهم کرده که من بتوانم میان آنچه دیروز بوده‌ام و آنچه امروز شده‌ام، مقایسه‌ای به عمل آورم.» او ادامه می‌دهد: «اسلام معجزهٔ مواجههٔ من با حیات واقعی است.